بعد از بازی دو تیم پرسپولیس و صنعت نفت آبادان در چارچوب هفته سوم رقابتهای لیگ برتر اتفاق تلخی رخ داد که جامعه فوتبال را تحت تاثیر قرار داد. عماد صفی یاری، کودک ۶ ساله علاقهمند به فوتبال دچار برق گرفتگی شد و از دنیا رفت. ۲ روز بعد از این حادثه دلخراش، گفتو گویی با محمد صفی یاری، پدر عماد داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای صفی یاری قطعا سخت خواهد بود اما از شما می خواهم که تعریف کنید آن شب دقیقا چه اتفاقی رخ داد؟
حدود ۲ سال بود که عماد را به ورزشگاه میبردم. میدانید که من در ورزشگاه آزادی غرفه دارم و فروشنده هستم. او بعد از بازی به سمت غرفه آمد. مشغول کار بودم اما از دورنگاهش میکردم. دیدم به داربست چسبیده و ایستاده است. جلو رفتم و فهمیدم که بچهام دچار برق گرفتگی شده و خشک شده است. سه چهار دقیقه ای بود که اینطور شده بود. جالب است بدانید همان روز من جلوی همان داربست نشسته بودم و متوجه شدم که برق دارد.
یعنی شما هم دچار برق گرفتگی شدید؟
بله. نه تنها من بلکه شما می توانید از همکاران من هم بپرسید. سه چهار نفر دیگر هم متوجه شدند که داربست برق دارد. حتی به حراست هم اطلاع دادیم اما پشت گوش انداختند و اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد. من از خون فرزندم نمیگذرم و تا آخر پیگیری خواهم کرد.
آمبولانس به موقع سر صحنه حاضر شد؟
بله اما دیگر دیر شده بود. عماد خشک شده بود و یک طرف صورتش از بین رفته بود و چشمش از حدقه بیرون زده بود. همه مسئولین باید پاسخگو باشند. نمیگذارم خون عمادم پایمال شود. آن شب تا ساعت ۲ و نیم بامداد آنجا بودیم. قاضی کشیک آمد و صورتجلسه کرد.
پیمانکار داربست ها هم گویا بازداشت شده است؟
بله اما همه کسانی که در این اتفاق نقش داشتند باید جواب دهند. چرا نباید بیمه باشد؟ چرا بدون کنترل و دقت داربست زدهاند؟ چرا باید به تیر چراغ برق باید داربست وصل شود؟ مگر میشود که داربست آدم بکشد؟ این اتفاق ممکن بود در آن روز برای چند نفر دیگر هم رخ دهد اما قرعه به نام پسر من افتاد.
از عماد برایمان بگویید. گویا خیلی فوتبالی بوده است؟
بله. در این روزها عماد بازی های والیبال را هم تماشا میکرد. عماد مانند خودم استقلالی بود. عاشق رنگ آبی بود. با این حال چون هر هفته به ورزشگاه میآمد؛ بازیهای پرسپولیس را هم بعضی اوقات میدید.
مسئولین و ورزشکاران در این ۲ روز سراغی از شما گرفتهاند؟
خیر. فقط میخواهم از فرصت استفاده کنم و از محمدحسن انصاری فرد و حسین خبیری تشکر کنم. مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در مراسم خاکسپاری شرکت کرد. اما سایر ورزشکاران و مسئولان نه یک تسلیت گفتند و نه یک برگ گل آوردند. از آنها گله دارم.
واقعا درد شما چیزی نیست که بشود با کلام، التیامش داد. رابطه شما و عماد گویا خیلی صمیمی بوده است؟
من فقط همین یک پسر را داشتم. حالا باید چه کار کنم؟ باهم رفیق بودیم. فقط ۶ سال داشت اما به هم عادت کرده بودیم. عمادِ من دوشنبه باید مدرسه می رفت. نمیدانم باید چه کار کنم.
سوال دشواری است اما می خواهم بدانم آن شب که این اتفاق افتاد چگونه برای محمد صفی یاری به صبح رسید؟
وقتی این اتفاق رخ داد من داغ بودم. تا ساعت سه بامداد در ورزشگاه بودیم و بعد هم دنبال کارهای پزشکی قانونی و خاکسپاریاش رفتم. به خانه نرفتم و صبح همسرم را دیدم. شما نمیدانید من چه میگویم. ۲ روز است که خواب به چشمم نیامده است.
در ساعات ابتدایی اشتباهاتی هم در اطلاع رسانی صورت گرفته بود که خیلی سریع تصحیح شد. مثلا اینکه عماد هشت ساله است یا اینکه شما اهمالی در این قضیه داشتهاید.
بله. البته خیلی سریع اطلاع دادم و تصحیح شد. قاضی کشیک همان شب بر سر صحنه حاضر شد. رئیس اداره برق هم بود. مشخص شد که داربست برق دارد و همین صورتجلسه شد و تمام. کسی گردن نمیگرفت.
صحبت پایانی...
همانطور که گفتم این ماجرا را تا انتها پیگیری میکنم. نباید گذشت کرد چرا که ممکن است از این دست اتفاقات دوباره تکرار شود. من عمادم را از دست دادم اما اجازه تکرار چنین اتفاقات و سوء مدیریت هایی را نباید داد.
نظر شما