به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا در منطقه شرق آسیا جلوگیری از ایجاد یک قدرت بزرگ یا مجموعهای از قدرتها با هدف کنترل اوراسیاست. افزایش توانمندی های اقتصادی و نظامی چین به خصوص در یک دهه اخیر علاوه بر اینکه میزان نیازمندی های استراتژیک بازیگران منطقه ای به چین را افزایش داده است در برخی اوقات با تغییر جهت گیری های متحدین آمریکا به سمت چین نیز همراه بوده است.
استراتژی چرخش به سمت آسیا در دوران «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا ساخته و پرداخته شده بود، اما این استراتژی تاکنون نتوانسته است ظرفیت راهبردی خاصی را در اختیار آمریکا به خصوص به لحاظ مهار قدرت چین قرار دهد. از این رو «دونالد ترامپ» سعی کرده است تا این استراتژی را با قاطعیت و جدیت بیشتری دنبال نماید. منطقه شرق آسیا، تنها منطقه در سیاست بین الملل است که استعداد ظهور قدرت هژمون را در حال حاضر در خود دارد و طبیعی است که آمریکا تلاش خواهد نمود تا با کمک گرفتن از متحدین منطقه ای خود به خصوص هند، افزایش توان بازیگران منطقه ای از جمله چین را کاهش دهد.
پژوهشگر ایرنا با «امیرعلی ابوالفتح» کارشناس روابط بین الملل و مسایل آمریکا به گفت و گو پرداخت.
نگاه آمریکا؛ شرق آسیا پتانسیل زیادی برای جذب سرمایه دارد
ابوالفتح در ابتدای این مصاحبه اظهار داشت: اگر روند تحولات جهانی را طی ۵۰ - ۶۰ سال گذشته مورد بررسی قرار دهیم این نکته مشخص می شود که تمرکز قدرت و ثروت به تدریج از آتلانیک (اقیانوس اطلس) به حوزه پاسیفیک (اقیانوس آرام) حرکت کرده است. روزگاری کشورهای عمده سرمایه داری حول اقیانوس اطلس جمع شده بودند. شرق اقیانوس اطلس بریتانیا، فرانسه و در غرب کانادا وآمریکا بودند. بخش عمده تولید ناخالص جهانی در اختیار این کشورها بوده است. به دلیل داشتن قدرت اقتصادی، از نفوذ سیاسی هم برخوردار بودند، اما به تدریج جریان سرمایه به سمت شرق آسیا حرکت کرد. این منطقه پتانسیل ها و امکانات بیشتری برای جذب سرمایه و قدرت های نوظهور که در این حوزه رشد کردند را داشت.
این کارشناس روابط بین الملل در ادامه بیان داشت: به تدریج مشخص شد که قلب تپنده اقتصادجهان در منطقه پاسیفیک است ضرورت دارد که آمریکا توجه خود را به این منطقه معطوف کند. حفظ ثبات در این منطقه می تواند تامین کننده منافع ایالات متحده آمریکا باشد و بالعکس بر هم زدن ثبات در این منطقه می تواند رقبای نوظهور آمریکا را به چالش بکشد و اجازه ندهد کشوری به لحاظ اقتصادی، نظامی و سیاسی از ایالات متحده پیشه گیرد.
در شرایط فعلی از نظر آمریکایی ها قدرت چین به عنوان اصلی ترین رقیب ایالات متحده شناخته می شود وبه لحاظ اقتصادی نزدیک به هم هستند. به باور برخی از تحلیلگران نشانه های از پیشه گرفتن چین از لحاظ اقتصادی نسبت به آمریکا دیده می شود. نگرانی اصلی واشنگتن این است که توانمندی اقتصادی پکن در خدمت اهداف نظامی، امنیتی و سیاسی قرار گیرد وچین با قدرت اقتصادی خود به یک ابرقدرت نظامی تبدیل شود و بتواندبرتری ایالات متحده را به خطر اندازد.
وی در ادامه افزود:به دلایل ذکر شده آمریکا توجه خود را به مسایل شرق آسیا معطوف کرده است. مسایلی همانند شبه جزیره کره وتایوان که مرتبط با منطقه است و موضوعات جهانی همانند خاورمیانه که بر تحولات شرق آسیا تاثیر می گذارد. تحولات خاورمیانه وابستگی چین را به انرژی منطقه افزایش می دهد، البته آمریکایی ها معتقد هستند که در دهه های اخیر و چند دهه آینده آمریکا باید در منطقه پاسیفیک متمرکز کند و خاورمیانه دیگر در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار نمی گیرد.
توجه به شرق آسیا مهار قدرت چین
ابوالفتح در مورد سیاست های آمریکا جهت جلوگیری از رشد نفوذ چین در شرق آسیا اظهار داشت:ابزارهای اقتصادی مهمترین وسیله ای است که آمریکایی ها از آن در مقابل رشد فزاینده چین و تلاش برای کسب برتری بر امریکا استفاده می کنند. جنگ تجاری را در حدود ۴۰۰-۵۰۰ میلیارد دلار مبادلات راه انداخته و امیدوارند از این طریق رشد اقتصادی چین را تا حدودی مهار کنند. آمریکا می خواهد بازار های چین را تصاحب و هزینه تولید در چین را افزیش دهند تا مزیت نسبی که چین در تولید کالا دارند از دستشان خارج شود و اقتصادآمریکا بتواند دوره جدیدی از رونق اقتصادی را دنبال کند. این مهمترین و اصلی ترین جنگ اقتصادی است که اکنون از سوی آمریکا مدیریت می شود و در جریان است.
وی گفت:آمریکایی ها در مباحث سیاسی و امنیتی سعی می کنند از ظرفیت بحران کره استفاده کنند. اگر با ایجاد روابط سیاسی با کره شمالی این کشور را از چین دور نمایند فضای مناسبی را برای متحدین خود در ژاپن و کره جنوبی به وجود می آورند و می توانند از قابلیت های خود جهت توازن در منطقه شرق آسیا استفاده کنند.
آمریکایی ها برای ورود به مسایل داخلی چین ابایی ندارند و می خواهند مشکلات امنیتی را برای چین افزایش داده و فضای چین ستیزی و چین هراسی را در منطقه گسترش دهند. آمریکا تلاش می کند تا با ایجاد فضایی علیه دولت پکن به مردم منطقه القاء کند که چینی ها به دنبال تصاحب قلمرو دیگران و چشم طمع به خاک دیگران دوختند و یا اجازه نمی دهند که کشورهای کوچک منطقه استقلال خود از چین را حفظ نمایند این می تواند در آینده مشکلاتی را برای چین ایجاد کند.
این کارشناس مسایل منطقه اظهار داشت: این روزها امریکا تلاش می کند تاخود را عنوان مدافع اقلیت قومی- دینی همانند مسلمانان در چین معرفی کند و این مساله می تواند مشکلات چین را افزایش دهد و برای دهه های بعد آتش زیر خاکستری باشد که روزی شعله ور شود و توان چین را به عنوان یک حرکت تهاجمی کنترل یا ضعیف کند.
آمریکا؛ نقش هند در مهار قدرت چین
ابوالفتح با توجه به روابط دوستانه هند و آمریکا اظهار داشت:آمریکایی ها برای مهار قدرت چین از همه ظرفیت های خود استفاده می کنند یکی از این سیاست ها تقویت هند و توجه بیشتر به این کشور است. توجه آمریکا به هند از دو منظر مهم است و می تواند توازن بخش به وضعیت چین باشد و موضوع اول به مشکل ایالات متحده با پاکستان بر می گردد. این کشور متحد سنتی آمریکا در منطقه وهمیشه از حمایت آمریکا برخوردار بوده است و دشمن پاکستان یعنی هند مورد توجه آمریکا نبوده است و در حوزه نفوذ روسیه تعریف می شد، اما طی ۲۰سال اخیر و بخصوص بعد ۱۱سپتامبر که در روابط واشنگتن -اسلام آباد اختلاف و شکاف های عمیق ایجاد شد به موازات آنکه آمریکایی ها با پاکستان فاصله گرفته و در روابط با پاکستان دچار مشکل شدند.
بعد از ایجاد مشکل در روابط واشنگتن- اسلام آباد، توجه دولت آمریکا به هند معطوف شد و افزایش پیدا کرد برای اینکه بتواند پاکستان را در سیاست های ضد تروریستی و مسایل مربوط به افغانستان تحت فشار قرار دهند و قدرت چین را مهار کند.
ابوالفتح در پایان این گفت وگو اظهار داشت: روزهای اخیر روابط واشنگتن - دهلی گرم وصمیمانه است. هندی ها می خواهند از ظرفیت و پتانسیل آمریکایی ها استفاده کنند و امیدوارند طی چند دهه آینده به قدرت سوم یا چهارم جهان تبدیل شوند و امریکایی ها چشم طمع به هند دارند تا با تقویت قدرت هند بتوانند سهمی که چین در آسیا برای خود تعریف می کند را کسر کرده و به گونه ای قدرت چین را مهار کنند.
نظر شما