به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، اصولگرایان این روزها سخت در تدارک ایجاد سازوکار وحدت در میان طیف های مختلف این جریان هستند. هرچند آخرین تجربه آنان در تشکیلات سازی هماهنگ حزبی، نتوانست نتایج مطلوب انتخاباتی طیف راست سیاسی را به دست دهد و سیاست گذاری های انتخاباتی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» تنها به جلب 16 میلیون رای به نفع «سیدابراهیم رئیسی» منتهی شد، ولی در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، بسیاری از اصولگرایان بر سر لزوم همگرایی و ائتلاف حداکثری بر سر حضور موفق در عرصه رقابت های سیاسی اتفاق نظر دارند.
در این مسیر اهداف مشخص، عزم ها جزم، اراده ها راسخ ولی چالش ها بسیار است. اصولگرایی امروز دیگر یک جریان سیاسی منسجم و هماهنگی نیست که بتواند طیف های مختلفش را به سادگی زیر یک چتر واحد قرار دهد. شاخه های مختلف این جریان به ویژه در سال های پس از 1384 به بعد چنان گسترده شده و از یکدیگر فاصله گرفته اند که بعضا به سختی می توان آن ها را ذیل عنوان یک جریان سیاسی گنجاند.
امروز تنها شاخه سنتی این جریان طیفی گسترده از اصولگرایان تندرو تا میانه رو و معتدل را در بر می گیرد. نواصولگرایان به تازگی قد افراشته و بنیان های خود را روی انتقاد از سیاست های اصولگرایان سنتی بنا کرده اند. پایداری ها هم که داستانی دیگر دارند و با اصولگرایان بیگانگی می کنند. جمع کردن این هفتاد و دو ملت و تمکین طلبی از آنها ذیل یک نهاد جمعی، حکایت هفت خوان رستم است.
**جای خالی جبهه پایداری در شورای وحدت
این روزها هرچه اصولگرایان بر ضرورت جذب جبهه پایداری در تشکیلات هماهنگ حزبی خود بیشتر اصرار می کنند، اعضای پایداری بیشتر از اصولگرایان تبری جسته و از آنان فاصله می گیرند.
جلسات «شورای وحدت» به عنوان تشکیلات فراگیر اصولگرایی این روزها برگزار می شود ولی خبرها از عدم حضور نمایندگان جبهه پایداری در این سلسله نشست ها حکایت دارد. اعضای پایداری به صراحت از بی میلی جریان متبوعشان برای همراهی با سازوکار جمعی اصولگرایان سخن می گویند. «امیرحسین ثابتی» عضو جبهه پایداری چندی پیش آب پاکی را روی دست اصولگرایان ریخت و در پاسخ به پرسشی در مورد غیبت «سعید جلیلی» عضو ارشد جبهه پایداری در جلسات شورای وحدت گفت: آقای جلیلی از ابتدا کاری به شورای ائتلاف نداشت و در جلسات شاجا شرکت نمیکرد.
اعضای جبهه پایداری این روزها نه تنها با سازوکار جمعی اصولگرایان همراهی نمی کنند، بلکه در ماه های گذشته دستکم در اظهارنظرهای انتخاباتی خود نشان داده اند که قصد دارند راه خود را از اصولگرایان جدا کنند و احتمالا خارج از این چارچوب وارد کارزار رقابت های انتخاباتی شوند.
این گروه گویا رمز پیروزی انتخاباتی خود را در پاکسازی و زدودن جمعشان از اصولگرایان سنتی جستجو می کنند. اظهارات چندی پیش «صادق محصولی» قائم مقام جبهه پایداری را شاید بتوان قوی ترین شاهد برای اثبات این گزاره دانست.
محصولی با اشاره به انتخابات سال ۹۰ و ۹۴ گفت: در لیستی که اصولگرایان معرفی کردیم طرفدار برجام را گذاشته ایم کنار مخالف ۱۰۰ درصد برجام و به مردم دادیم که به ما رای بدید. مردم میگویند شما اصوگراها دکان باز کردید یا ما را مسخره کردید یا واقعا اعتقادتان هست که در موضوعی مانند برجام به یک هم فکری نرسیده اید، به این برادران میگوییم این لیست رای نمیاورد، در جواب به ما گفتند بازی به هم زن هستید. نتیجه حرف نزدن ما چه شد؟ انجایی که حرف زدیم و از ارزشها دفاع کردیم و لیستی روبروی هم دادیم ۱۶، ۱۷ نفر از لیست جبهه پایداری وارد مجلس شد اما اینجایی که سکوت کردیم، شکست خوردیم.
محصولی در بخش دیگر اظهاراتش در خصوص پیوستن به سازوکار جمعی، آب پاکی را روی دست اصولگرایان ریخت و گفت: وحدت وسیله است و هدف نیست، اگر وحدت به رسیدن به هدف کمک کند چیز خوبی است. اما این که شما به بهانه وحدت، حزب اللهیها را کنار بگذارید و انهایی را که دورتربه ارزشهای انقلاب هستند را در لیست بیاورید وحدت معنا نخواهد داشت.
همچنین راهبردهای انتخاباتی احتمالی پایداری ها را می توان در اظهارات چندی پیش «بیژن نوباوه» از دیگر اعضای این جبهه ردیابی کرد. به گفته نوباوه، افراد کاریزمای مجلس قبل کاملا معلوم هستند. جریانها برای انتخاب نامزد باید بررسی کنند ببینند فرد کاریزما دارد یا خیر و نتیجه کارش در مجلس چه بوده است؟ معتقدم حتی یک نفر از افراد سنتی که در گذشته فقط قیافه نمایندگی به خود میگرفتند دیگر نباید وارد مجلس شوند.
به ادعای نوباوه، خیلی از جریانهای اصولگرا، پایداریها را قبول نداشتند چون خودشان دچار مشکل بودند. در مجلس نهم هم میخواستند نظر خودشان را تحمیل کنند. از جبهه پایداری میخواستند فقط تعداد معدودی که بیشترین رأی را داشتند در فهرست قرار دهند و بقیه را کنار بگذارند.
نوباوه هم در خصوص همراهی پایداری ها با شاجا آب پاکی را روی دست اصولگرایان ریخت وگفت: در مجموع اگر گردانندگان همان آدمهای قبلی باشند، امیدی به شورای وحدت نداریم. جبهه پایداری ترجیح میدهد اصلا در جلسات شرکت نکند که بعد به نام او نگویند وحدت شکسته شد. اگر نخواهند از ظرفیت جبهه پایداری استفاده کنند خودشان شکست میخورند.
**جمنا از جبهه پایداری گلایه دارد یا جبهه پایداری از جمنا؟
در حالی اعضای پایداری در خصوص وزن کم این جبهه در تصمیم سازی جمنا انتقاد می کنند و همین انتقاد را مبنای عدم همراهی خود با شاجا قرار می دهند که پیش از این بسیاری از چهره های اصولگرایی در خصوص نقش بیش از اندازه اعضای پایداری در جبهه نیرهای مردمی انقلاب گلایه کرده و از این مساله به عنوان یکی از دلایل ناکامی انتخاباتی جمنا یاد کرده بودند.
به گفته «عباس سلیمی نمین» تحلیلگر اصولگرا جبهه پایداری فراتر از سهم خواهی رفته بود و به نوعی یک نوع تمامیت خواهی را دنبال می کرد. یعنی این گونه نبود که در چارچوب اصولگرایان عمل کند و یک سهم را دریافت کند. بلکه یک نگاه تمامیت خواهی وجود داشت که همین امر موجب ضربه زدن به اصولگرایان شد.
همچنین به گفته « ناصر ایمانی» تحلیلگر اصولگرا، وزن کشی ها در جمنا منطقی نبود؛ یعنی برخی طیف های اصولگرا عملا نقشی را ایفا کردند که خیلی بیشتر از وزنشان بود. این مجموعه تحت تاثیر حرکت ها و مواضع سیاسی طیف پایداری قرار گرفت.
از دید ناظران، بر اساس اظهارنظرهای اخیر اعضای این جبهه ، به نظر می رسد پایداری ها از هم اکنون مشارکت در سازوکار جمعی اصولگرایان را به سهم خواهی های خود از فهرست مشترک منوط کرده باشند؛ مساله ای که چون آفتی مخرب پایه های وحدت نوپا را از درون خواهد خورد.
«مرتضی طلایی» فعال سیاسی اصولگرا به تازگی در گفت و گویی به این آسیب اشاره کرده و گفته است: پایداریها همیشه قواعد بازی را بر هم زدهاند و حاضر نشدهاند برای اتحاد میان تمام اصولگرایان قدری ازخودگذشتگی به خرج دهند یا از بعضی مواضعشان کوتاه بیایند. متأسفانه آنها همواره دیگر اصولگرایان را تا دقیقه۹۰ معطل میگذارند و در نهایت هم به وحدت رضایت نمیدهند. اکنون هم همین است و زمزمههایی مطرح شده که آقای جلیلی بهعنوان نماد جبهه پایداری حاضر نیست با شورای وحدت به ائتلاف برسد و این موضوع یعنی آن که همچنان باید شاهد انشقاق باشیم.
این در حالی است که اصولگرایان بر خلاف پایداری ها معتقدند این جبهه موقعیت چندانی در جامعه ندارند که بتوانند بر انتخابات تاثیرگذار باشند. به گفته سلیمی نمین، جبهه پایداری پایان یافته و حتی ارتباط شان هم با آقای مصباح کاهش پیدا کرده است، بنابراین خیلی موقعیتی ندارد که بتواند بر این انتخابات تأثیری داشته باشد.
این در حالی است که از دید ناظران، تاکید دوباره بر گزاره های شورانگیزی چون «انتخاب اصلح» از سوی رهبر معنوی این جریان و القای دوگانه «انقلابی» و «غیرانقلابی» ظرفیت چندانی را برای جلب آرای عمومی به جبهه پایداری اضافه نخواهد کرد.
آنچه مسلم است اینکه جبهه پایداری در تبارشناسی جریان های سیاسی در جریان اصولگرایی ریشه یابی می شود. هرچند اصولگرایان از هم اکنون با توجه به چالش های یادشده، به جای وحدت «فراگیر»، بر دست یابی به وحدت «حداکثری» رضایت می دهند، ولی عدم همراهی جبهه پایداری با سازوکار جمعی اصولگرایی، وحدت در این اردوگاه را به پیکری ناقص و ناتوان تبدیل می کند.
پایداری ها هرچند از دید برخی اصولگرایان وزن چندانی در این جریان ندارند، ولی می توانند به عنوان پرچمداران واگرایی و انشقاق در این جریان، رویاهای انتخاباتی مجموعه اصولگرایی را به باد دهند.
نظر شما