مفهوم، محتوا و بازتاب جریان دفاع مقدس در ساحت فرهنگ و ادبیات زبان فارسی چنان جایگاه عظیم و والایی دارد که در بحث تقسیم بندی گونه های مختلف ادب فارسی با پیشینه سترگ خود، امروزه نامی را تحت عنوان ادبیات دفاع مقدس و مفاهیمی هم عرض آن مانند ادبیات پایداری و مقاومت را می توانیم رصد کنیم.
شعر مقاومت همپای تاریخ فرهنگی ایران
در نگاهی کلان ایستادگی و مقاومت ایرانیان در برابر ظلم و ظالمانی که همواره چشمی به خاک و مرز و بوم کشورمان داشتند در تاریخ سرزمین کهن و تمدن سازمان قابلیت رصد را داشته و دارد. از فردوسی توس گرفته تا به امروز...
اما هشت سال حماسه ماندگار دفاع مقدس و اشعار شاعران متعهد و انقلابی بستری را برای استقلال و شکوفایی مفهومی به عنوان تجلی مقاومت در جایگاه دفاع از خاک میهن در شکل و قامت ادبیت ادبیات کشورمان به خصوص در ساحت ادبیات منظوم فراهم کرد که امروز از آن به عنوان شعر دفاع مقدس نام می بریم. شعری که مانند آبشخور اصلی سرچشمه شناسنامه فرهنگی ایران هم از حماسه و عرفان لبریز است و هم از خون سرخ و ایثار و شهادت...
همراهی نام سلمان هراتی با حسرتی غمبار
در میان شاعران دفاع مقدس کشورمان، نامهای بزرگی وجود دارد، اما بی تردید تنها نامی که در خیل شاعران ماندگار دفاع مقدس همواره برای هر مخاطب و شنونده ای حسرت و اندوهی غمبار را با خود به همراه دارد نام زنده یاد سلمان هراتی است.
شاعری که با وجود قلم بی پروا، تاثیرگذار و سترگش، ماندگاری اش در جهان اثیری تنها ۲۷ بهار دوام داشت و بی تردید اگر دست تقدیر و سرنوشت ادامه حیات او را مهلت می داد قطعاً یکی از منشورهای اصلی جریان شعر دفاع مقدس با نام او گره میخورد.
سلمان هراتی کیست و چه بود
سرسبزی شمال و خاصه مازندران تنها به طبیعت بکر و برکت بخش خزرش نیست، اندیشه های بارورِ فراوانی نیز رونق سرسبزی طبرستانمان را ریشه دارتر و عمیق تر می کند.
اندیشه هایی که گاه آنقدر نرم چون بارانِ همدوش با مه شرجی شمال بی آنکه متوجه شوی چنان بر تنت می نشیند که تو نیز هوای رستن و سبز شدن پیدا می کنی...
سلمان هراتی یکی از همان اندیشههای بارور بود..که طبع شعرش مانند باران های ریز، دست همراهانش را به طراوت طبیعت گره می زد و گاه جنگ سروده های برآمده از طبع شاعرانه اش، دل و ذهن و روحت را به هوای پخته شرجی منگ تابستانی شمال میهمان...
مانند طبیعتی که در آن زاده شده بود سرسپردگی به اجبار مفاهیم وصل خورده با مدرنیته را نداشت و دین را و سپس عاشقانه های جنگ را منتهای تعالی ذات ادبیت ادبیات می دانست.
برای شعر دفاع مقدس رختی سپید مانند شعرهای سپیدش انتخاب کرد تا شور شراره بار اشعارش را آیندگان شانه زده به زبان التهاب آمیز مشروطه بخوانند.
طبیعت با تمام زیبایی ها و تلخی هایش بخشی جدایی ناپذیر از شعر سلمان بود و حتی طبیعت جنگ را آمیخته با زیباترین تصاویری می دانست که این بار بارانش خون سرخ شهیدان بود برای آبیاری اندیشههایی که قرار است سایه گستر فرداها باشد.
چنان با طبیعت انس گرفته بود که از زمان رفتنش آگاه بود؛ آنجا که سروده بود:
آه از پاییز سرد
ای کاش من
از تو باغی در بهاران داشتم...
و همین بود که در بیست و هفت سالگی اش در نهم آبان سال ۶۵، تصادفی میان همان پیچ و خم های جاده های شمال او را به معبودش رساند و دوستدارانش را با از آسمان سبز، دری به خانهٔ خورشید و از این ستاره تا آن ستاره در همان پیچ و تاب های زبانی اش برای درک بیشتر تنها گذاشت.
شاعری آرمانگرا و موثر در سرنوشت جامعهاش
هرچند در همان سالهای کوتاه فعالیت زنده یاد هراتی و اشعار دفاع مقدس او در جریان کارنامه شعر دفاع مقدس ایران نه تنها چراغ راه بسیاری از فعالان این عرصه شد که با خود، آورده های فراوان و تجربههای گران سنگی را به ارمغان داشت.
آنگونه که کامران شرفشاهی شاعر منتقد ادبی و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس درباره سلمان هراتی گفته است: سلمان، شاعری آرمانگرا بود که هیچگاه به خاستگاه خود پشت نکرد و دردمندانه میکوشید تا در سرنوشت جامعهاش نقشی بسزا ایفا کند، از این رو شعر او تنها روایتگر عواطف و صرفاً بیان یکسلسله هیجانات زودگذر نبود.
سلمان فراتر از سنش میاندیشید و همواره نگران آفتهایی بود که بهار و باغ او را تهدید میکرد، آفتهایی که امروز معرف حضور همه هست! سلمان هراتی به حق از طلایهداران شعر «اعتراض» است و چه بسیار شاعرانی که پس از او کوشیدند تا با تقلید از او قدم در جای پای او بگذارند و راه ناتمام او را ادامه دهند.
ادبیات خودجوش پایداری سال های آغازین
اگر بخواهیم طبقه بندی زمانی خاص برای شعر دفاع مقدس داشته باشیم به چند بزنگاه اصلی می رسیم:
نخست آثاری که در زمان جنگ سروده شدهاند، با شروع جنگ مضامین ادبیات پایداری با تغییر در شکل عادی جایگاه شعر در کشورمان وارد فضای جدیدی شد. ادبیات خودجوش پایداری سال های آغازین انقلاب مقدمهای شد تا ادبیات جنگ حذف نشدنی شود.
دهه اول دهه جنگ و دفاع است. حملات دشمن از زمین و هوا و دریا، صدای شلیک گلوله و انفجار و بمباران از یک سو و اعزام نیرو از سوی دیگر صحنه های شگفت انگیزی را خلق می کرد. ادبیات پایداری در دوره اول تحت تاثیر این گونه فضایی شکل میگیرد.
طبیعی است پژواک صدای جنگ در آن شنیده می شود. ولی شاعر برای تلطیف فضای جبهه از مضامین عاطفی چون انتظار پدر، ترسیم چهره مقدس از جبهه و شهیدان و نظایری از این دست سود میبرد.
چرحش زمان افعال؛ از حال به گذشته
دهه دوم دهه ای است که جنگ تمام شده است اما تاثیرات آن در ابعاد انسانی و اجتماعی و اقتصادی جامعه نمایان تر است. از یکسو حفظ میهن و دفاع از ارزش ها به عنوان یک پیروزی بزرگ، حس ستایش مردم و هنرمندان از رزمندگان را برانگیخته است و از سوی دیگر عمق فاجعه رخ نموده و باعث سرزنش عام و دشمن به معنای خاص شده است.
در ادبیات دفاع مقدس این دوره، زمانِ افعال از حال به گذشته چرخش پیدا میکند و بدون آن که صدای بمب و موشک را نشان دهد به ستایش قهرمانی و دلیری رزمندگان و سرزنش دشمن می پردازد. خلق تصویرهای اغراق آمیز ذهنی و انتزاعی از خصایص مهم شعر این دهه است.
ماندگاری حماسه در فضای شعر
در دهه سوم ثبت حماسه دفاع مقدس و تفکر ماندگاری این حماسه در فضای شعر و شاعران غلبه میکند. این رویکرد از برنامهریزی سیاستگذاران این حوزه، اقتضای اجتماعی زمان و تعهد هنری شاعران ناشی می شود.
در این دهه شعر جنگی و تبلیغی جایگاهی ندارد. چون بحث ماندگاری مطرح است و اولویت ارزشگذاری آثار جنبه فنی و هنری آنهاست نه بعد تبلیغی و شاعریشان. با وجود این هنوز برخی از شاعران در حال و هوای دوره پیشین به خلق آثار نوستالژیک میپردازند. البته هر گروهی از این آثار ویژگی ها و رسالت خاص خود را دارند.
چقدر شقایق ها را ندیده می گیریم
سلمان هراتی از آن دست شاعرانی است که جنگ را درک و صحنه ها را از نزدیک مشاهده کرده و در جبهه ها حضور آگاهانه داشته است. از میان آن همه ایثار و گذشت اکنون به روزهای عافیت آمده است و با کسانی که در خانه های آرام خود هنگام جنگ مناظر طبیعت را نگاه می کردند و به عمق حادثهای که در کشور در حال وقوع بود عنایت کمتری داشتهاند، آزرده می شود. جایی که او می گوید:
دلم برای جبهه تنگ شده است
چقدر صداقت نیست
چقدر شقایق ها را ندیده می گیریم
حس می کنم سرم سنگین است
امروز دوباره سری را آوردند
که سر نداشت
زندگی عادی که سلمان هراتی آن را زیست کرده و تصویر میکند زندگی است که امید هیچ خورشیدی در آن نیست و نعمتی که دیروز خداوند به شهیدان بخشیده امروز تنها آرزویی می تواند باشد و آن اینکه آن آرزو و عدم تحققش برای شاعر تنها حسرتی را به جا گذاشته است.
صمیمیت و صداقت سلمان در شعر
از ویژگیهای بارز شعر سلمان، صمیمیت، اخلاص و صداقتی است که در آثار او به چشم می خورد و همین ویژگی ها باعث اثرگذاری بسیار آثار او بر مخاطبانش می شود. اینجاست که به گفته بسیاری از منتقدان ادبی به تعریفی حقیقی درباره هنر میرسیم که بر این نکته تاکید دارند: اگر انسان بدون آنکه دست به تلاشی بزند یا موضع خود را تغییر دهد هنگام خواندن یا شنیدن اثری هنری به تجربه یا حالتی ذهنی برسد، اینبار این اثری هنری اثری درست به شمار میرود و اگر این اتفاق نیفتد هر اندازه هم که شعری واقعی و لذت بخش باشد باز هم اثر هنری نیست.
البته از خصوصیات این تاثیر و سرایت می توان به کم و زیادبودن خصوصیات احساس منتقل شده، میزان وضوح احساس و صمیمیت و اخلاص هنرمند اشاره کرد. در آثار سلمان کم و بیش این موارد به چشم میخورد اما مساله و جایگاه صمیمیت و اخلاص بیشترین وجوه ابراز زبان شاعرانه را پیدا می کند. در حقیقت صمیمیت و صداقت سلمان در شعر به جایگاه رفیع خود می رسد.
چرا مادر امروز این همه به آسمان شباهت دارد
اوج هنر شاعری سلمان در معرفی شهید را می توان در مجموعه دری به خانه خورشید و خاصه در شعر سرباز یافت. شهید در شعر سرباز گویا پدیدهای است که از مساله زوال گریزان است و به سمت جاودانگی در حال پرواز... زبان شعر سرباز صمیمی است و گاهی به طنز پهلو میزند. چاشنی طنز همیشه همراه قلم سلمان بوده تا به این واسطه بیشترین همراهی مخاطب را با خود به دست آورد:
سیب از درخت نمی افتد
یک اتفاق در شرف وقوع است
تو نیستی
لبخند تو نیست
پنجره تنهاست
من دلتنگم
فکر می کنم تو هم پرنده می شوی
اگر نه چرا مادر امروز این همه به آسمان شباهت دارد
که شب ها خواب گل سرخ می بیند
شاید بتوان شقایق باشی
که در دفتر فردای مادر میدرخشی
درست بر اساس همین تعاریف است که سلمان هراتی را در معنای عام می توانیم شاعر پایداری بدانیم و در نگاهی خاص شاعر دفاع مقدس. هر دو این گونه ها از زیرمجموعه های ادبیات پایداری کشورها به شمار میرود. همچنین ذکر این نکته ضروری است که سلمان هراتی شاعریست آگاه و متعهد که صداقت و صمیمیت در ذهن و زبان او موج می زند.
سلمان هراتی؛ عقیده و تفکرش را در قلم شاعرانهاش حذف نکرد
علی محمد مودب شاعر، منتقد ادبی و پژوهشگر نام آشنای عرصه ادبیات دفاع مقدس درباره شعر و جایگاه شخصیت سلمان در بازتاب ادبیات منظوم دفاع مقدس در گفت وگو با ایرنا اصلی ترین دلیل ماندگاری نام سلمان هراتی و اشعار او در تاریخ ادبیات دفاع مقدس کشورمان را نگاه ویژه موثر و نادر این شاعر به پدیده ها و شاخصه هایی می داند که با مفهوم دفاع مقدس گره خورده اند. ویژگی ای که در آثار دیگر شاعران به چشم نمی آید.
وی افزود: ویژگی شعر سلمان آن بود که هیچگاه عقیده و تفکرش را برای بازتاب مفاهیم مدنظرش در قلم شاعرانه حذف نکرد او دارای «منِ فردی» خودش بود و هیچگاه این من فردی را کتمان و فراموش نکرد.
ویژگیهای شعر سلمان در اشعار همنسلانش نیست
سراینده دفترهای شعر دروغ ها و سفر بمباران با تاکید بر آنکه ویژگی های شعر سلمان هراتی را نمی توان در شعر هم نسلان او پیدا کرد یادآور شد: زنده یاد سلمان هراتی به دو مولفه انقلاب و دفاع مقدس بر خلاف هم نسلانش، توامان نگاهی عاطفی و عاشقانه و نگاهی شخصی داشت. نکته مهم آن بود که در این میان هیچ گاه نه من فردی خود را فراموش کرده است و نه من اجتماعیاش را، به همین سبب است که ویژگی اصلی شعر سلمان در تلفیق این دو تفکر برای بازتاب اهداف و رسالت هایش در قامت شعر دفاع مقدس و آثار او شکل پیدا کرده و نمونهای برای بسیاری از شاعرانی شده که مسیر و نگاه او را در بازتاب حماسه هشت سال دفاع مقدس در قالب شعر مدنظر قرار داده اند.
شاعران ماندگار دفاع مقدس هموار مظلوم بودهاند
به گفته مودب؛ زنده یاد سلمان هراتی فکر خود را در قالب شعر به مخاطب منتقل می کند. یکی از اصلی ترین دلایلی که شعر هر شاعری را برای همیشه در تاریخ ادبیات ماندگار می کند آن است که مخاطبان به استقلال قلم او ایمان داشته باشند و قلم هراتی قلمی مستقل به شمار می رود.
این پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس و شعر انقلاب با تاکید بر آنکه شاعران و نویسندگان عرصه دفاع مقدس ما همواره تا زمانی که در قید حیات هستند مظلوم واقع شدهاند یادآور شد: نگاه من صرفاً بر سلمان هراتی استوار نیست زندهیادان قیصر امینپور و سیدحسن حسینی نیز تا زمانی که در قید حیات بودند با وجود تمام تلاشهایی که برای ترویج و تحقیق روایت دفاع مقدس در قالب آثار ادبی داشتهاند هیچ گاه جایزه ای مانند کتاب سال شعر دفاع مقدس به آنها داده نشد. ولی تا به امروز از آنها به عنوان قلههای شعر دفاع مقدس یاد میشود.
وی تصریح کرد: سلمان هراتی نیز در این دسته قرار می گیرد. با آنکه آثار، قلم و تأثیرگذاری او بر نسل شاعران انقلاب به ویژه شاعرانی که در حوزه دفاع مقدس قلم زده اند به وضوح قابل رصد است اما کمتر میتوان جایگاه و یاد و نامی در خور نام سلمان هراتی در بحث روایت شناسی جریان شعر دفاع مقدس کشورمان پیدا کنیم.
هیچ خانه بی شهید نمانده است
در پایان این نوشتار شعر هیچ خانه بی شهید نمانده است از جاودان سرودهای سلمان هراتی در دفتر از این ستاره تا آن ستاره را با هم مرور می کنیم:
دلواپس آفتابند انگار
پنجرههای مغموم به قاب اندر
در پشتهای پنهان کیانند؟
که در حضور، مهربان می نمایند
و در پنهان
دشنه بر دل سنگیشان میسایند
دستانتان به مرگ بینجامد
شگفتا
در بیکران آفتاب خیز ما
مگر پشت تاریکی دلهاتان
پنهان مانده باشید
هیچ خفاشی
قلمروی آفتاب را در نمی نوردد
جز به سرانجامی بد
حال آنکه روشن است
آفتاب
درخشش محتومی است
در این کرانه
که هیچ خانه
بی شهید نمانده است
از امین خرمی
نظر شما