به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، از زمان تاسیس پادشاهی آلسعود در سال ۱۹۳۲ و کشف نفت در اواخر دهه ۴۰ میلادی و دیدار «ابنسعود» و «روزولت» در سال ۱۹۴۵ نیاز آمریکا به نفت عربستان بر دیگر عرصه های روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی عربستان و آمریکا اثر گذاشت و منجر به در هم تنیده شدن شبکه گسترده ای از همکاری ها میان ریاض و واشنگتن شد. اما اکنون با افزایش تولید نفت آمریکا و بی نیازی این کشور به نفت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان اولویتهای منطقهای آمریکا نیز تغییر کرده است و با کاهش اهمیت نفت خاورمیانه در اقتصاد آمریکا و عدم تمایل واشنگتن برای عهده گرفتن نقش پلیس جهانی برای تامین امنیت گذرگاه های عبور نفت و تمرکز آمریکا بر روی مهار رقباء سبب شده است که کشورهای عربی درباره آینده امنیت منابع نفتی خود و فروش آن در بازارهای جهانی با دغدغه هایی روبرو شوند.
بی نیازی آمریکا به نفت خاورمیانه
تارنمای «الخلیج اونلاین» امارات نوشت تولید انرژی در منطقه خاورمیانه شکل تنش ها و جنگ های را طی قرن گذشته مشخص کرد. دولت های قدرتمند برای به کنترل در آوردن منابع نفتی بیشتر در منطقه خلیج فارس به ویژه عربستان در منطقه خاورمیانه وارد جنگ شدند. با هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی وابسته به شرکت نفتی آرامکو به دست نیروهای یمن و خارج شدن نیمی از تولید نفت عربستان از مدار اکنون بار دیگر صحبت ها درباره نفت و روابط آن با جنگ ها افزایش یافته است. در این میان آمریکا که بیشترین سود را در قالب قراردادهای تسلیحاتی از نفت عربستان برده است نخستین کشوری بود که اعلام کرد نیاز به نفت عربستان ندارد. این کشور از معادله نفت در برابر حمایت از عربستان چشم پوشی کرد. این نخستین بار نیست که واشنگتن بی نیازی خود از نفت عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را اعلام می کند. پیش از این نیز ترامپ در مصاحبه ۱۸ ژوئن ۲۰۱۹ خود با کم اهمیت دانستن واردات نفت از منطقه خلیج فارس سبب شد که سوال های بسیاری درباره پایان دوران حمایت آمریکا از همپیمانان آن در منطقه خلیج فارس مطرح شود. در این زمینه «هادی فتح الله» کارشناس مسائل اقتصادی به تارنمای الخلیج اونلاین، گفت آمریکا به دلیل تامین منابع نفتی در منطقه حضور ندارد. زیرا آمریکا کم تر از یک میلیون بشکه نفت وارد می کند و منابع تولید نفت منطقه دیگر برای دولت آمریکا دارای اهمیت نیست.
روزنامه «القدس العربی» چاپ لندن نوشت آمریکا با استخراج مقادیر بالای نفت از لایه های رسوبی با هزینه ای مناسب به بزرگترین تولید کننده نفت در جهان تبدیل شده است. واشنگتن در کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی بازاری را برای عرضه تولید خود ندارد و این کشورها به نفت خاورمیانه تکیه کرده اند. از این رو، توقف تولید نفت در کشورهای حاشیه خلیج فارس فرصت بازاریایی نفت برای آمریکا در بازارهای جهانی را فراهم می کند. از سوی دیگر این موضوع زمینه را برای واشنگتن فراهم می کند تا چین به عنوان رقیب اقتصادی خود را بیشتر زیر فشار قرار دهد و آن را مهار کند.
به نوشته تارنمای شبکه «الحره» آمریکا، «احمد فاروق» کارشناس مسائل ایران معتقد است که آمریکا مانند گذشته نیاز به نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس ندارد. از این رو، این کشور به دلیل تنش میان عربستان و ایران نیاز به دخالت ندارد. «بنس مارک شورت» یکی از کارمندان دفتر معاون رئیس جمهوری آمریکا هم گفت هنگامی که ترامپ پس از حمله به تاسیسات نفتی وابسته به شرکت آرامکو اعلام کرد که آمریکا در اوج آمادگی است این موضوع به معنای ضرورت اقدام نظامی نیست، بلکه منظور ترامپ این است آمریکا از شوک هایی که در بازارهای نفتی به وجود می آید در امان است. اکنون اوضاع نفت آمریکا در مقایسه با گذشته تغییر کرده و این کشور به یکی از بزرگترین تولید کنندگان انرژی جهان تبدیل شده است.
به نوشته تارنمای «لبنان الجدید»، ترامپ حمله به تاسیسات نفتی وابسته به شرکت آرامکو را تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا و منافع اقتصادی خود نمی داند. زیرا در نتیجه کاهش تولید عربستان، چین زیان خواهد دید و افزایش بهای نفت هم به سود تولید کنندگان نفت در آمریکا است.
به نوشته روزنامه «العربی الجدید»، پرفسور «مارک لیگ» کارشناس بانک فدرال آمریکا گفت رخدادهایی مانند حمله به تاسیسات نفتی آرامکو ۱۰ سال پیش می توانست بر روی اقتصاد آمریکا تاثیر گذار باشد، اما اکنون تاثیر آن ناچیز است. پیش بینی می شود که چنین حادثه ای بر روی صنایع نفت شیل آمریکا و سرمایه گذاری بر روی آن تاثیر مثبتی به دنبال داشته باشد و اهمیت آن را برای امنیت ملی آمریکا آشکار سازد.
به نوشته مرکز پژوهش ها و مشورت های «اکلیل» اردن، دولت آمریکا در پاسخ به حمله به تاسیسات نفتی وابسته به شرکت آرامکو سهل انگاری کرد و آمارها نشان می دهد که آمریکا روزانه حدود ۶۰۰ هزار بشکه نفت وارد می کند. آمریکایی ها برپایه گزارش های مستند تاکید کرده اند که ۷۵ درصد از نفت منطقه خلیج فارس به کشورهای آسیایی از جمله چین، هند، ژاپن و کره جنوبی صادر می شود. آنها می گویند با وجود چنین موضوعی چرا باید آمریکایی ها بدون دریافت هیچ هزینه ای تامین امنیت گذرگاهای نفتی را بر عهده داشته باشند. همه می دانند که آمریکا از نظر نفت خودکفاء شده است و تنها از منافع کشورهای آسیایی و عربی بدون دریافت هیچ هزینه دفاع می کند.
به نوشته این تارنما، اکنون آمریکا به اصلی ترین تولید کننده نفت تبدیل شده و دارای ذخایر بالای نفت است و می تواند بهای جهانی نفت را مشخص کند. اکنون دیگر این کشور نیاز به تامین امنیت انرژی در منطقه خلیج فارس ندارد و تولید داخلی آمریکا و ذخایر راهبردی این کشور سبب شده است که این کشور قبضه تولید نفت و تعیین بهای آن را مشخص کند. با وجود چنین مساله اکنون کشورهای عربی نگران هستند. با کاهش نقش پلیسی آمریکا و ادامه تنش ها در منطقه خلیج فارس بر شدت این نگرانی ها افزوده می شود. اکنون معادله بسیار سخت شده است و برای برخورداری از حمایت آمریکا باید هزینه های گزافی را پرداخت. دیگر نفت نمی تواند در این زمینه نقشی را داشته باشد. تغییر معادله، چالش های بسیاری را برای کشورهای عربی حاشیه خلیج در عرصه های مختلف ایجاد خواهد کرد که ساده ترین آنها اهمیت تضمین صادرات نفت، بررسی بازارهای جایگزین و مقابله با کاهش قیمت جهانی نفت نخواهد بود.
استفاده آمریکا از نفت برای مهار رقبا
به نوشته شبکه خبری «الجزیره» قطر، «جیب کوود» عضو انجمن پارلمان های ناتو معتقد است که واشنتگن در زمینه نظامی برخی تغییرات را ایجاد خواهد کرد. واشنتگن هزینه نظامی خود در خاورمیانه را کاهش خواهد داد و برای ورود به جنگ جدید در حمایت از منافع نفتی آمریکا در منطقه خاورمیانه آمادگی کمتری خواهد داشت.
تارنمای مرکز پژوهش راهبردی «المستقبل» عراق در گزارشی به قلم «احمد عدنان المیالی» نوشت عرصه انرژی و سرمایه گذاری در آن از موثرترین عوامل در روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی معاصر است. از این رو، آمریکا در سیاست خارجی خود برای مقابله با بحران ها در این زمینه سرمایه گذاری کرده است. قدرت آمریکا در اکتشاف نفت از لایه های رسوبی عاملی بود که سبب شد آمریکا به عنوان بزرگترین وارد کننده نفت به خود کفایی در زمینه نفت برسد و با استفاده از آن بتواند نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در جهان افزایش دهد. استخراج نفت از لایه های رسوبی در آمریکا موازنه را در بازارهای جهانی نفت و گاز تغییر داده است. این تحول ژئوپلتیک به سود آمریکا است و آمریکا از انقلاب انرژی جدید به طور عملی در زمینه اقتصادی استفاده کرد و توانست به استقلال در این زمینه برسد و از آن به عنوان یک راهبرد بین المللی در عرصه تحولات رقابت های اقتصادی استفاده کند. زیرا داشتن منابع نفتی و گازی در داخل وخارج سبب تقویت قدرت نفوذ می شود و این کشور می تواند برای کاهش نفوذ روسیه در اروپا از آن استفاده کند و در رقابت اقتصادی با چین این کشور را زیر فشار قرار دهد.
نظر شما