هرچند بعضیهایمان بعضی وقتها یادمان برود چه اتفاق بزرگ و مقدسی بوده اما مگر تاثیری در ذات وجودی آن دارد؟ مثل این است که خورشید را همانقدر که از اینجا روی زمین میبینیم ببینیم، کوچک و سوزان، سیارهای که عمر کوتاهی دارد و شبها هم میمیرد اما آیا مگر خورشید گوشش بدهکار این حرفهاست؟ همیشه میدرخشد، هستی میبخشد و پاکیزگی هدیه میدهد؛ دفاع مقدس ما هم همچنان مرکز زایش خواهد بود و کسی نمیتواند حقیقت واقعیت وجودی آن را قلب کند یا خراشی بر گونه آن بیندازد.
دفاعی که سردار محمدرضا یزدی فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ که سابقه حضور در جبهههای مختلف آن را داشته به عنوان «گنجینه با ارزش» از آن یاد میکند؛ گنجینهای که حالا حالاها باید برای رونمایی از آن نزد جوانانمان که سالهای دفاع در برابر بعثیهای عراق را ندیدهاند، کار کنیم؛ البته کار علمی و حرفهای.
دفاعی که هرچقدر از آن بگذرد و هرچقدر از آن گفته شود، باز کم گفته شده و باید همچنان گفت تا شاید گوشهای از دین و حقی که داریم را ادا کرده باشیم؛ وقتی پای خاطرات فرماندهان دفاع مقدس مینشینیم آنقدر حرف برای گفتن دارند که زمان هم کم میآورد و کاش آنقدر فرصت بود تا همه خاطرات و گوشه گوشه این هشت سال را میشد مستند و منتقل کرد.
همزمان با هفته دفاع مقدس (۳۱ شهریور، سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا ششم مهر) در یکی از روزهای آغازین پاییز به سراغ سردار یزدی رفتیم تا گپ و گفتی درباره این مناسبت داشته باشیم؛ فرماندهای که اوایل انقلاب اسلامی سالهای حضورش در سپاه را با سپاه محمد رسول الله کلید زد و اینک هم فرماندهی آن را برعهده دارد.
وی قبل از عضویت رسمی در سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۰ مدت کوتاهی در استان کردستان و تحت فرماندهی حاج احمد متوسلیان، فرمانده وقت سپاه مریوان فعالیت داشت؛ پس از آن به عضویت گردان ۴ پادگان ولیعصر(عج) تهران در آمد و برای شرکت در جنگ به جبهههای جنوب رفت. سالهای اول جنگ هم تحت فرماندهی متوسلیان در تیپ و سپس لشگر ۲۷ محمد رسولالله بود و با تشکیل گردان عمار در این لشگر عضو این گردان شد؛ سال ۱۳۶۳ فرماندهی گردان عمار را به دست گرفت و تا پایان جنگ این سمت را برعهده داشت.
وی که در سالهای اخیر معاون حقوقی و پارلمانی سپاه پاسداران هم بوده از سال ۹۶ به عنوان فرمانده سپاه محمدرسول الله(ص) تهران بزرگ مشغول به فعالیت شده است؛ بدون تشریفات اداری و خیلی خودمانی حق میزبانی را ادا کرد، ما را در دفتر محل کارش پذیرفت و با اشتیاق از دوران دفاع مقدس گفت؛ از بخش های مختلف جنگ و خاطراتش نقل کرد اما نکته جالبی که اصرار دارد روی آن تاکید کند، اتحاد، همراهی و یکی بودن مردم در آن زمان است که همه معادلات دشمن را برهم میریخت.
میگوید: صدام هرچه مردم ما را بیشتر بمباران میکرد، مردم متحدتر و هماهنگتر میشدند و مقاومت مردم مستحکمتر از قبل خودش را نشان میداد.
ادامه میدهد: به طور مثال صدام شب قبل از برگزاری نماز جمعه در تهران، تهدید میکرد که نمازجمعه را با موشک بمباران خواهد کرد ولی آنچه اتفاق میافتاد کاملا برخلاف تصور او بود زیرا همان روزی که صدام تهدید کرده بود نماز جمعه را میزند، حضور نمازگزاران چند برابر میشد.
گنجنیهای مقدس که باید جوانان آن را کشف کنند
در ابتدای مصاحبه از ضرورت گرامیداشت هشت سال دفاع مقدس میگوید و میافزاید: دفاع مقدس، گنجینه بسیار بزرگی را برای ملت به ارمغان آورده که باید برای نسل جوانمان آشکار و بیش از پیش رونمایی شود؛ بویژه برای کسانی که از جنگ بیاطلاع هستند.
«آنان (جوانان) وارث عزت و عظمتی هستند که باید بدانند مبنای آن در این کشور چه بوده و هست. این کار خیلی مهم است برای اینکه بتوانیم جوانان و نوجوانانمان را با فرهنگ دفاع مقدس، سبک زندگی شهدا و ارتباط مهیجی که شهدا در جامعه ایجاد کردند آشنا کنیم».
سردار یزدی سبک زندگی شهدا و خانواده شهدا را در شکل گیری این دفاع مقدس بسیار مهم میداند و معتقد است که گوشه گوشه این شیوه های رفتاری و سبک زندگی شهدا را باید بیش از پیش معرفی کنیم تا جوانان ببینند شهدا چه انسانهایی بودند.
میافزاید: باید علاوه بر فضاسازی برای ایجاد ذهنیت در نوجوانان و جوانان به این بپردازیم که چگونه شهدای ما مسیری را رفتند که امروز این مسیر برای ما به عنوان دفاع مقدس تلقی میشود. برای ما مقدس بودن و طی کردن آن سالها ارزشمند است. شهدا با ازخودگذشتگی، ایثار، مقاومت، ولایتپذیری، ولایتمداری و استکبارستیزی توانستند کاری را انجام دهند به واسطه آن، انگشت تمام جهانیان به دهانشان است چون تمامی ابرقدرتهای مدعی از بلوک شرق تا غرب آن روزها با هم متعهد شده بودند که مردم مظلوم ما که تازه از زیر یوغ پادشاهان خارج شده بودند را متوقف کنند و جلو توسعه کشور، آزادی و استقلالشان را بگیرند اما نتوانستند و مردم ما همه با هم متعهد بودند و در کنار هم در پیروی از حضرت امام(ره) ایستادند.
«ما هزینه بسیار زیادی را برای رسیدن به این روزها پرداختهایم. تک تک شهدای ما ارزش تمام شهدا را داشتهاند که نگذاشتند یک وجب از خاک، استقلال، ناموس، انقلاب و دینمان مورد تعرض دشمنان قرار گیرد. امروز سربلند و مفتخریم که ما از آن روزها ایستادهایم و این ایستادگی باعث شده که دوست و دشمن، ما را تحسین کند».
وی تاکید دارد: جوانان ما باید بدانند و بیاموزند که برای رسیدن به اهدافشان باید ایستادگی کنند. حتما جوانان ما در این دوره دیدهاند که ما مورد تحریم، محاسبه یا بیمهری قرار گرفتهایم ولی این ایستادگی هم این اقدامات را نقش بر آب کرده و اجازه نداده است دشمنان، کشور و عزت مردم را از ما بگیرند.
«هرکدام از این اقداماتی که علیه ما در این سالها صورت گرفته علیه هر کشوری صورت میگرفت حتما آن کشور و مردم آن نیز تا به حال خودشان را باخته بودند و در مقابل خواست دشمنانشان سر تعظیم فرود میآوردند، ولی ما این کار را نکردیم، ایستادگی ما جواب داده و دشمنانمان را به زانو درآورده است. دشمنان ما با سقوط پهپادهای گرانقیمتشان جرات نمیکنند حتی علیه ما حرف بزنند؛ آنها دیدند که مردم ما ایستادگیشان چگونه موفقیت در پی داشته است.
آنها بمباران میکردند، ایران متحدتر میشد
درباره حس اتحاد مردم در آن زمان با وجود بمباران مردم از سردار یزدی میپرسیم و اینکه چه عاملی سبب آن هماهنگی و همراهی شده بود که پاسخ میدهد: در دوران دفاع مقدس در تهران و دیگر شهرها بمباران و موشک بارانهای زیادی داشتیم ولی با وجود آنها، مقاومت مردم ما سبب شد دشمن به اهدافش دست پیدا نکند.
«در روز های جمعه که نماز جمعه باشکوه برگزار میشد بارها صدام تهدید میکرد که نماز جمعه تهران را با موشک خواهد زد و با بمباران میکند ولی آنچه اتفاق میافتاد این بود، آن روزی که شب قبل آن صدام تهدید کرده بود، حضور مردم در نماز جمعه چندبرابر میشد».
فرمانده سپاه محمد رسول الله (ص) میافزاید: بارها این اتفاق افتاد البته هواپیماها و موشکهای عراقی ناجوانمردانه مدارس و خانه های ما را در تهران مورد اصابت قرار دادند. هیچگاه نبود که مراکز نظامی یا استراتژیک ما را در تهران مورد حمله قرار دهند آنها با حمله های زیاد به مردم سعی داشتند ملت را مرعوب کنند غافل از اینکه هر موشک یا بمبی که در هر محله یا مدرسهای میافتاد مردم آن محله و دانشآموزان آن مدرسه مقاومتر و جدیتر میایستادند و حتی همان موقعی که هواپیماها در حال بمباران و هنوز در آسمان تهران بودند مردم شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر صدام سر میدادند و در عمل هم در هر سنگر و جایگاهی بر مقاومتشان میافزودند.
دشمن چه گمان میکرد، ملت ایران چکار کرد؟
این فرمانده دوران دفاع مقدس در ادامه با اشاره به گمان و نقشه صدام برای تصرف خاک جمهوری اسلامی تاکید میکند این مردم بودند که همه محاسبات صدام را برهم زدند.
وی ادامه میدهد: دشمن از سوی ابرقدرتها بهخصوص شوروی سابق، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و دیگر کشورها حمایت میشد، سلاحها و هواپیماهای پیشرفته و شیمیایی در اختیارش میگذاشتند، این کشورها و رژیم صهیونیستی عکس و نقشه های هوایی و نیز طرح های عملیاتی به صدام هدیه داده بودند تا علیه ما به کار گیرد و صدام حسین مغرورانه فکر میکرد میتواند ظرف یک هفته انقلاب ما را از پا در بیاورد و به تهران برسد، غافل از اینکه طی هشت سال در باتلاقی که خودش ایجاد کرده بود ماند.
غیرتی که اشغال خاکمان را تاب نمیآورد
سردار یزدی با اشاره به حمیت رزمندگان برای آزادسازی مناطق اشغال شده میافزاید: مناطقی مثل خرمشهر، نفتشهر، هویزه، سوسنگرد، دشت عباس، بستان و امثال آنها در روزهای اول جنگ به تصرف دشمن درآمد ولی بهسرعت بازپسگیری این شهرها آغاز شد.
«در عملیات آزادسازی خرمشهر نیز که آن روزها به خونین شهر تبدیل شده بود همه رزمندگان ما با هم متعهد شدند تا خونین شهر را دوباره خرمشهر کنند. آن روز ما در دهم اردیبهشت سال ۶۱ عملیات آزادسازی خرمشهر را آغاز کردیم و پس از نبردی بسیار سنگین در سوم خرداد به دامان کشور اسلامی برگشت. برای آزادسازی خرمشهر شهدای زیادی را تقدیم کردیم و دشمن ددمنشانه شهر و رزمندگان را بمباران کرد ولی بحمدالله شهر آزاد شد و ما در آن عملیات حدود ۱۹ هزار اسیر از عراقیها گرفتیم. در ادبیات نظامی ۱۹ هزار اسیر معنای بسیار شفافی دارد».
آتش بس و نقشه شومی که نقش برآب شد
وی با اشاره به تلاش رژیم بعثی برای اجرای نقشه آتشبس ادامه میدهد: دشمن آمده بود آنجا (خرمشهر) بماند و حرکت بعدی خودش را شروع کند، گفته بود اگر خرمشهر را از من پس گرفتید من کلید بصره را به شما میدهم ولی رزمندگان ما با ازخودگذشتگی، اتکا به خدا و پیروی از امام و با عشق به مردم توانستند خرمشهر را پس بگیرند؛ شهرهای دیگر را هم یکی پس از دیگری از دشمن پس گرفتند ولی دشمن همان موقع یک اقدام تحریکآمیز انجام داد و آن، این بود که در محلهای استراتژیک در ارتفاعات و تپه های مهم مستقر شده بود.
«دشمن توپخانهها و موشکهای خود را مستقر کرده بود و ما نمیتوانستیم به ندای آتشبس دشمن اعتماد کنیم؛ آنها میخواستند ما آتشبس اعلام کنیم تا کشور ما را مثل برخی دیگر کشورها در جهان سالها گرفتار یک آتشبس غیرواقعی کند. آنها میخواستند ما را مثل سوریه و رژیم صهیونیستی وارد آتش بس بکند که کشور ما روز به روز ضعیفتر شود تا باز اقدام خودشان را عملی کنند».
وی بیان میکند: آنچه دشمنان میگفتند دروغ و نقشهای بود که درست کرده بودند تا ما را متوقف کنند. آنها هنوز زمینهای زیادی و چند شهر ما را از جمله سومار و بخشی از قصرشیرین را در اختیار داشتند که دم از آتشبس میزنند. توپهایشان هنوز به سمت ما بود، لشکرهایشان هنوز در مرز استقرار داشت و جایی بودند که میتوانستند هر وقت اراده کنند شهرهای ما را زیر آتش بگیرند اما دم از آتشبس میزدند.
سپاه محمد(ص) و اقدامات متوسلیان
سردار یزدی در ادامه اظهار میدارد: روزهای ابتدایی جنگ حاج احمد متوسلیان هم در غرب کشور و در مریوان بود؛ ما هم اوایل سال ۶۰ در مریوان بودیم و در عملیات آزادسازی بخشی از ارتفاعات مشرف به مریوان شرکت داشتیم. یکی از افتخارات بزرگ سپاه تهران حضور نیروهایی مثل حاج احمد متوسلیان بود. در مریوان حضور وی معنوی و برادرانه بود، مردم کُرد ما در آنجا عاشق حاج احمد بودند، ایشان علاوه بر اینکه جلو حرکت عراقیها را گرفته بود و ارتفاعات مشرف به شهر را آزاد کرده بود برای محرومیتزدایی، کمک به کسانی که در مریوان تحت بمباران یا محل اصابت توپ و خمپاره بودند نیز فعالیتهای زیادی میکرد. مردم حاج احمد را علاوه بر فرماندهی سپاه یک برادر و دوست میدانستند.
«روزی حاج احمد میخواست به سمت جنوب بیاید برای آزادسازی دشت عباس، مردم گریه میکردند و ناراحت بودند. در جنوب از زمانی که شهید همت در دوکوهه و کسانی که در اندیمشک و دزفول بودند و مردم در مسیر دهلران میدیدند چگونه رزمندگان ما مثل شهید همت و سایر فرماندهان با آنها رابطه برادرانه دارند و چگونه از خانه و کاشانه خود کیلومترها دور شدهاند تا از آنان دفاع کنند».
تلاش دشمن برای ایجاد تردید در ما
سردار یزدی میگوید: آن زمان دشمن با اطمینان از توانمندیهای ما سعی کرد ما را گرفتار تردید و دودلی کند؛ همان روزهایی که ما بُستان را آزاد کرده بودیم دشمن آمد و پیشنهاد مذاکره و آتشبس داد.
«هنوز دشت عباس، دهلران و بخشی از مسیر مهران در دست دشمن بود، خرمشهر در دست دشمن قرار داشت و دشمن با اطمینان از توانمندی های ما سعی کرد تردید و دودلی را در ما ایجاد کند. آن روزها عدهای بودند که عقیده داشتند ما مذاکره کنیم و آتشبس را بپذیریم ولی امام فرمودند تا زمانی که صدام خاک ما را ترک نکرده و ما مطمئن نشدیم که کشورمان مصون از تعرض مجدد دیوانهای مثل صدام است دست از جنگ و دفاع بر نمیداریم».
وی خاطرنشان میکند: روزهای پایانی جنگ، اواخر سال ۶۶ و اوایل سال ۶۷ ما در فشار بسیار زیادی قرار داشتیم؛ تحریمهای امروز در مقابل آن شرایط ناچیز است. جوانان ما باید بدانند علاوه بر اینکه بخش عمدهای از کالاها کوپنی بود، خیلی از کالاها اصلا" نبود و برای گرفتن یک شیشه شیر، یک قالب پنیر، صابون و امثالهم باید ساعتها در صف میایستادیم که آیا گیرمان بیاید یا خیر.
«آن روز شرایط ما بسیار سخت بود ولی ایستادیم و دشمن را بیرون کردیم. شرایط امروز ما بسیار بهتر از آن روزهاست، امروز هیچ کمبودی هم در کشور نداریم، میتوانیم بایستم، نباید بگذاریم دشمن تردید و دودلی در ما ایجاد کند، دشمن قابل اعتماد نیست، به وعده هایش وفا نکرده و ما دیدیم که به وعده هایش وفا نکرده است».
فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) اظهارمیدارد: دشمن میخواهد بین مردم و مسئولان ما دودستگی ایجاد و آنان را از هم جدا کند؛ ما باید محکم بایستیم، از نقشه دشمن مطلع باشیم و بعضی از کسانی که در زمین دشمن بازی میکنند بدانند و دقت کنند که خدای نکرده به وعده های دشمنان اعتماد نکنند.
توصیه به جوانان
سردار یزدی در ادامه خطاب به جوانان تاکید میکند: نسل جوان، کتابهای دفاع مقدس، خاطرات رزمندگان در دوران دفاع مقدس و سبک زندگی شهدای را دنبال کند؛ شهادت شهیدان ما بسیار ارزشمند بوده است و این سبک زندگی شهدای ما بوده که انقلاب را بیمه کرد.
«نباید تصور کنیم ایستادگی یا مقاومت، ازخودگذشتگی و مانند آنها نقشی در پیروزی های ما نداشته است؛ ایستادگی خانواده شهدا، مادری که فرزند اولش میرفت، سپس فرزند دوم، سوم، چهارم و حتی فرزند پنجم را میفرستاد، این سبک زندگی مادران ما بوده است. امروز مادران و پدران باید از مادران و پدران شهدا درس بگیرند و فرزندان ما از فرزندان شهدا. باید سبک زندگی شهدا را دنبال کنیم چون با این سبک زندگی به پیروزی میرسیم».
وی افزود: مقاومت ما نتیجه میدهد و امید که با پیمودن راه شهدا، اعتماد به وعده های الهی و توجه به فرامین رهبری هرچه زودتر از این پیچ تاریخی نیز عبور کنیم، البته با آیندهای روشن و کشوری با عزت، پرافتخار و رسیدن به قله های رفیع رشد تعالی انسانی و توسعه که خیلی دور و دیر نیست.
تهیه و تنظیم مصاحبه: سید مجید بروجردی و داود میاندهی
تهرام/۱۱۰۹/ ۱۰۰۸
نظر شما