آغاز مارتن اروپایی برای نجات برجام

تهران- ایرنا- «ماراتن اروپایی برای نجات برجام آغاز شد»، «قیمت اجناس به مرور کاهش پیدا خواهد کرد»، «چرا استیضاح ترامپ و روی کار آمدن مایک پنس به عنوان رئیس جمهور به نفع ایران تمام نمی شود؟» و «محسن آرمین: بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان طی دو سه سال اخیر ریزش داشته است» از جمله مهمترین عناوین گزارش های رصد شده از تارنماهای خبری داخل، در طول ۲۴ ساعت گذشته است.

گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی منتشر شده در طول شبانه روز گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و با عنوان «برجسته های تارنماها» منعکس کرده است.

ماراتن اروپایی برای نجات برجام آغاز شد

وب سایت خبری تحلیلی فرارو گزارش داد: تا گام چهارم ایران، یک ماه بیشتر باقی نمانده است. اروپایی‌ها ظاهرا بار دیگر به تکاپو افتاده‌اند تا در همین یک ماه، گفتگوها میان ایران و آمریکا را آغاز کنند. همزمان با تاکید ایران بر گام چهارم کاهش تعهدات، فرانسه بر ضرورت تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا در یک ماه آینده تاکید کرد. ژان ایو لودریان، وزر امور خارجه فرانسه، روز چهارشنبه گذشته، در دیدار با قانونگذاران فرانسوی در پاریس، با اشاره به ابتکارهای کشورش در زمینه کاهش تنش‌ها میان ایران و آمریکا، گفت: «ما معتقدیم این ابتکارها، که تا به حال ناموفق بوده‌اند، هنوز روی میز هستند.» وی افزود: «اکنون به عهده ایران و آمریکاست که این مهلت نسبتا مختصر را غنیمت بشمارند. چون ایران اعلام کرده است که اوایل نوامبر گام‌های جدیدی در زمینه کاهش تعهداتش ذیل توافق وین بردارد و این اقدامات، ریسک بوجود آوردن تنش‌های جدیدی را به همراه دارند.» فرانسوی‌ها بر این باور هستند که ابتکارشان هنوز شانس موفقیت دارد. روحانی نیز گفته این ابتکار «قابل قبول» است.

«شمشیر دموکلس»
اما با توجه به حجم بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا، هیچ تضمینی وجود ندارد که در یک ماه آینده تحول مثبتی میان دو طرف رخ دهد. در نیویورک، ایمانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، تلاش‌های زیادی انجام داد تا روحانی را به دیدار با ترامپ یا حداقل گفتگوی تلفنی با او ترغیب کند. ولی روحانی به شدت به آمریکا بی‌اعتماد بود. مقامات ایرانی، پس از بازگشت از نیویورک اعلام کردند آمریکا در محافل خصوصی به ایران پیام می‌داد که آماده رفع تحریم‌هاست، ولی در محافل عمومی بر ادامه تحریم‌ها و حتی تشدید آن‌ها تاکید می‌کرد.


به هر حال، نشست نیویورک بدون هیچ نتیجه مثبتی به پایان رسید، اکنون پرسش اصلی این است که اروپایی‌ها در یک ماه آینده برای جلوگیری از گام چهارم ایران و نیز آغاز مذاکرات چه کاری می‌کنند؟ به نظر می‌رسد در حال حاضر اروپایی‌ها در مقابل ایران، یک استراتژی دو وجهی را در پیش گرفته‌اند. وجه نخست این استراتژی، استمرار ابتکار فرانسه مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکاست. فرانسوی‌ها معتقدند که ابتکار فرانسه، هنوز هم احتمال موفقیت دارد. هر چند که تا به حال به نتیجه نرسیده است. نشریه آمریکایی پالتیکو، اخیرا در گزارشی مدعی شد ماکرون در نیویورک یک طرح چهار ماده‌ای به روسای جمهور ایران و آمریکا پیشنهاد کرد که هر دو با آن موافقت کردند. حسن روحانی، طرح فرانسه را «قابل قبول» دانست، اما ترجیح داد قبل از پذیرش رسمی آن، بررسی‌های بیشتری به عمل آورد. هنوز معلوم نیست که بررسی‌های ایران در یک ماه کامل شود. از این رو، اروپایی‌ها نگران هستند که ایران مخالفتش با طرح فرانسه را ادامه دهد و گام چهارم کاهش تعهدات را بردارد. طبق برخی گزارش‌های رسانه‌ای، آن‌ها برای جلوگیری از این گام، ایران را به خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا ارجاع آن به شورای امنیت تهدید کرده‌اند.

بنابراین، وجه دوم استراتژی اروپا، تهدید ایران به «شمشیر دموکلس» یا راه اندازی مکانیسم «حل نزاع» در برجام است که می‌تواند به معنای بازگشت پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل باشد. شورای امنیت نیز می‌تواند بدون تصویب یک قطعنامه جدید، تحریم‌های بین المللی علیه ایران را بازگرداند. اروپایی‌ها تا به حال به طور علنی ایران را به فعال‌سازی مکانیسم حل نزاع تهدید نکرده‌اند، اما به نوشته روزنامه گاردین، سه کشور اروپایی عضو برجام - فرانسه، بریتانیا و آلمان - در نیویورک به مقامات ایران گفته‌اند چنانچه تهران اجرای تعهدات هسته‌ای بیشتری را متوقف کند، اروپایی‌ها ممکن است چاره‌ای جز خروج از برجام نداشته باشند.


البته اروپایی تمایلی به خروج از برجام ندارند و تهدیدات‌شان بیشتر با این هدف انجام می‌شود که ایران را از تعلیق تعهدات بیشتر منصرف کنند. منابع دیپلماتیک اروپایی در پاریس، به روزنامه الشرق الاوسط گفته‌اند که مکانیسم حل نزاع، به مثابه «شمشیر دموکلس» است. با این حال، همین منابع اذعان کردند که استفاده از این شمشیر به معنای «قطع شدن ارتباط» با ایران و در نتیجه بسته شدن درهای دیپلماسی است.


اروپایی‌ها می‌گویند ایران باید با آمریکا مذاکره کند. ایران نیز می‌گوید مخالفتی با مذاکره ندارد، اما مذاکره با آمریکا باید در قالب گروه ۱+۵ باشد و آمریکا باید تضمین‌هایی در زمینه رفع تحریم‌ها بدهد. در نیویورک، مقامات آمریکا از دادن چنین تضمین‌هایی خودداری کردند. اکنون باید دید آیا اروپایی‌ها می‌توانند دو خواسته اصلی ایران -بازگشت آمریکا به گروه ۱+۵ و تضمین رفع تحریم‌ها از سوی آمریکا- را در یک ماه آینده محقق کنند یا اینکه بار دیگر شکست می‌خورند؟

قیمت اجناس به مرور کاهش پیدا خواهد کرد؛  قیمت ارز باید ۷ هزار تومان باشد

پایگاه خبری تابناک در گفت و گو با محمدرضا پور ابراهیمی، نماینده مجلس، ‌ گزارش داد: در روزهای گذشته، قیمت دلار روند کاهشی داشته، به گونه ای که وارد کانال ۱۱ هزار تومان شده و فعلا بازار روی قیمت ۱۱.۸۰۰ تا ۱۱.۴۰۰ مقاومت نشان می‌دهد. بنا بر پیش‌بینی‌ها امکان پایین آمدن آن در صورت شکستن مقاومت تا حدود ۱۰ هزار تومان نیز وجود دارد، حال آنکه در روزهای اول ماه گذشته، قیمت ارز بیش از ۱۳۰۰۰ تومان بوده است. اما در این باره باید گفت، دلایل گوناگونی برای ریزش قیمت ارز و طلا در بازار از سوی اقتصاددان‌ها مطرح شده و برخی از آن‌ها دلیل این کاهش ارز را در تشکیل بازار متشکل ارزی و برخی دیگر متعادل شدن بازار را دلیل اصلی افت قیمت ارز می‌دانند. البته برخی‌ نیز سیاست‌های بین المللی و منطقه‌ای دولت را دلیل این کاهش ارزیابی کرده اند.

با این حال، هنوز خبری از کاهش قیمت‌ها در بازار نیست و اجناس موجود در بازار با قیمت دلار ۱۴ هزار تومان تا ۱۵۰۰ هزار تومان در حال خرید و فروش است. به همین دلیل، بسیاری از نمایندگان اقتصادی مجلس، بر این باورند تا زمانی که ثبات در بازار ارز ایجاد نشود، خبری از کاهش قیمت اجناس نیست. این نمایندگان دلیل کاهش پیدا نکردن قیمت ارز را در بی اعتمادی فعالان اقتصادی به سیسات‌های اقتصادی و همچنین بی ثباتی قیمت‌ها ارزیابی می‌کنند و به همین جهت اعتقاد دارند که مهم‌ترین مسأله تأثیرگذار در کاهش نرخ اجناس و کاهش تورم موجود در جامعه ثبات نرخ ارز است؛ هرچند روی کاهش نرخ ارز تا قیمت معقول نیز نیم نگاهی دارند.

محمدرضا پور ابراهیمی در خصوص این موضوع اظهار داشت: در چند وقت اخیر شاهد کاهش قیمت ارز به صورت چشم‌گیر بودیم اما همان طور که شاهد هستیم هنوز کاهش قیمتی در خصوص کالاها رخ نداده است.  با توجه به اینکه کالاها دسته‌بندی‌های متفاوتی در تأثیرپذیری از نرخ ارز دارند برخی از کالاها به‌صورت لحظه‌ای و آنی تأثیر می‌گیرند و برخی‌ها با یک وقفه چند هفته ای و برخی هم وقفه چند ماه در کاهش قیمت ها دارند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: مثالا قیمت طلا به لحظه تغییر می کند و زمانی که دلار ۱۴۰۰۰ تومان می شود سکه حدود ۵ میلیون می شود اما اکنون که قیمت دلار کاهش داشته متناسب آن کاهش داشته و اکنون به حدود ۴ میلیون تومان رسیده است. برخی ها نیز چند هفته ای تأثیر می‌گیرند مانند خودرو که اکنون شروع‌شده و یا کاهش قیمت تلفن همراه که آن‌هم تأثیرات نرخ ارز را احساس کرده است و اما برخی کالاها مانند لوازم‌خانگی پرسه زمانی بیشتر خواهد داشت.

این نماینده مجلس در ادامه گفت: آنچه مسلم است این است که چسبندگی قیمت در اقتصاد کشور ما بالا است و باید مدت زمان مشخصی از آن بگذرد و به یک ثبات در اعداد پایین برسد تا آثار در بازار ملموس‌تر گردد.  ما می‌توانیم بگوییم که اگر ثبات ارز وجود داشته باشد قطعاً در یک بازه زمانی مشخص قیمت‌ها تعدیل خواهد شد بااین‌حال با توجه به ترکیب کالایی برخی کالاها زودتر و برخی اندکی با تأخیر کاهش قیمت پیدا خواهند کرد.

این نماینده مجلس گفت: پیش‌بینی ما کاهش نرخ ارز است و فکر می‌کنم که این کاهش‌ها ادامه خواهد داشت ولی از نظر ما اولویت ثبات در بازار ارز است. البته کاهش نرخ ارز اثر منفی هم در برخی از جاها دارد و باعث ایجاد رکود و توقف خرید می‌شود اما در صورت ثبات، منطق بهتری بازار پیدا خواهد کرد.

وی در پاسخ به این سؤال که قیمت‌ها تا کجا پایین خواهند آمد گفت: برآورد ما این است که دلار تا حدود ۱۰ هزار تومان کاهش داشته باشد.

چرا استیضاح ترامپ و روی کار آمدن مایک پنس به عنوان رئیس جمهور به نفع ایران تمام نمی شود؟

تارنمای خبری تحلیلی خبری انتخاب در گفت و گو با قدرت احمدیان، کارشناس مسائل آمریکا آورده است: این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه معتقد است که استیضاح ترامپ هر چند بعید، اما در صورت موفقیت، باعث روی کار آمدن مایک پنس می شود که سیاست های ضدایرانی را تقویت خواهد کرد.

احمدیان در تشریح روند برکناری رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرد: «با توجه به بند چهارم، اصل دوم قانون اساسی آمریکا، نه تنها رئیس‌جمهور، بلکه کلیه مقامات دولتی در این کشور، چنانچه مرتکب، خیانت، جنایت یا یک بزّه بزرگ شوند، طی فرآیندی ممکن است برکنار یا تبرئه شوند. فرآیند این گونه است که در ابتدا، طرح اتهام در مجلس نمایندگان مطرح می‌شود و متعاقبا کمیسیونی تحت عنوان «کمیسیون تهیه موارد اتهام» شکل می‌گیرد؛ پس از تهیه و تایید مواد اتهامی علیه رئیس‌جمهور یا هر مقام دیگری در این کمیسیون، موضوع باید در مجلس نمایندگان مطرح و با ۵۰ به علاوه یک درصد آراء تصویب شود. در ادامه باید با نسبت دو سوم طرح اتهام علیه رئیس‌جمهور یا مقام دولتی، در مجلس سنا تصویب شود.»

وی افزود: «این فرآینده بسیار پیچیده است و در تاریخ ایالات متحده آمریکا، برای رئیس‌جمهور چنین اتفاقی نیافتاده و حتی در جریان موسوم به واترگیت که منجر به برکناری نیکسون شد، قبل از رای‌گیری با هر اقدامی، شخص رئیس‌جمهور استعفا داد. در مواردی نیز سابقه برکناری برخی قضات دیوان عالی بر اساس همین ماده از قانون اساسی اتفاق افتاده است. در مجموع، با توجه به ریاستی بودن سیستم و ساختار قانون اساسی که قوای سه‌گانه از یکدیگر استقلال دارند، امکان منحل کردن یک قوا از سوی قوای دیگر وجود ندارد.»

این کارشناس مسائل آمریکا، در بخشی دیگر از اظهارات خود در ارتباط با احتمال برکناری دونالد ترامپ گفت: «بر این باور هستم که فرآیند طرح اتهام علیه ترامپ به سرانجام نخواهد رسید و منجر به برکناری او نمی‌شود. در ارتباط با ترامپ پیش‌تر نیز مساله طرح اتهام در ارتباط با مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۲۰۱۶ مطرح شد اما با توجه به اکثریت بودن جمهوری‌خواهان و نبود اراده جدی حزب دموکرات طرح موضوع به فرجام نرسید. با این وجود، در مقطع کنونی با طرح موضوع باب کردن مداخله خارجی در عرصه سیاست آمریکا، در جریان درخواست ترامپ از رئیس‌جمهور اوکراین، برای ارائه اطلاعاتی از فرزند جو بایدن، رقیب دموکرات خود در انتخابات، به صورت جدی طرح اتهام برای برکناری مطرح شده است.»

احمدیان در ادامه افزود: «دموکرات‌ها دست به قماری بزرگ زده‌اند و به نظر می‌رسد هماهنگی کاملی میان آن‌ها وجود ندارد. در ابتدا اختلاف‌نظرها نیز بسیار جدی بود و شخص نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان نیز بارها تاکید کرد که هر گاه در یک دوره علیه یک رئیس‌جمهور، موضوع طرح اتهام مطرح شده در نهایت برای دور بعدی وضعیت منجر به جلب آراء به سوی او شده است. در نتیجه او معتقد بود، طرح اتهام علیه ترامپ، منجر به پیروزی او در انتخابات آینده می‌شود که البته معتقد هستم همین‌گونه نیز خواهد شد. در حقیقت، ترامپ در موضع ضدیت با فساد سیستماتیک در آمریکا قرار گرفته است که می‌تواند در جذب آراء برای او مفید واقع شود.»

این کارشناس مسائل آمریکا، در بخشی دیگر از اظهارات خود در پاسخ به این پرسش که حتی در صورت موفقیت برکناری دونالد ترامپ، آیا روی کار آامدن مایک پنس، معاون او در راستای منافع ایران خواهد بود یا خیر، تاکید کرد: «قبل از این‌که ترامپ پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود، عده‌ای در داخل کشور معتقد بودند ریاست جمهوری ترامپ به نفع ما خواهد بود؛ زیرا کلینتون ادامه دهنده راه اوباما و ساختار اصلی قدرت در آمریکا خواهد بود. آن‌ها تصور می‌کردند ترامپ یک شخصیت خارج از سیستم سیاسی آمریکا بوده و ممکن است اقداماتی را انجام دهد که بازی را به نفع ایران تغییر دهد. اکنون عده‌ایی معتقدند که برکناری دونالد ترامپ و جایگزین شدن مایک پنس بر اساس قانون اساسی، به نفع کشورمان خواهد بود.»

وی افزود: «واقعیت این است که نباید انتظار اتفاق خاصی را متصور بود؛ حتی بر این بارو هستم که دشواری‌ها و سخت‌گیری‌ها علیه ایران بیشتر نیز خواهد شد. پنس شخصی ایدئولوژیک، بخشی از سیستم سیاسی آمریکا و متعلق به جمهوری‌خواهان تندرو است؛ بر خلاف او، ترامپ شخصی پراگماتیست (عمل‌گرا) و فاقد ایدئولوژی و استراتژی مشخص است. ترامپ در سیاست خارجی فاقد راهبرد کلان بوده و نوعی استراتژی اقتضایی را حاکم کرده است. این رویکرد احتمال خطا در راهبرد آمریکا را بیشتر کرده و می‌تواند گاها به ضرر آمریکا باشد. در صورت روی کارآمدن مایک پنس، او حتی سیاست خارجی آمریکا را بهتر هدایت می‌کند و ممکن است با بازگشت به مسائل حقوق بشری، نوعی ائتلاف بین‌الملی را علیه ایران ایجاد کند. قطعا بر این باور هستم که جایگزین شدن پنس به جای ترامپ در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.»

محسن آرمین: بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان طی دو سه سال اخیر ریزش داشته است

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در گفت و گو با محسن آرمین، از چهره‌های شاخص جریان اصلاحات به بیان نظرات وی درباره تحولات مهم کشور پرداخت و آورده است: وی تشکیک در اهداف مطرح کنندگان شعار جوان گرایی و مساله حذف نیروهای باسابقه جریان اصولگرایی را از جمله تحولات مهم فضای سیاسی کشور توصیف کرد و در مورد حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم، راهبردهای گذشته را دیگر برای حضور در این میدان کافی ندانست و بر حمایت از چهره‌هایی در انتخابات که خواسته‌ها و مطالبات اصلاح‌طلبانه داشته باشند، تاکید کرد.
 

 برخی صاحب نظران معتقدند با دستیابی اصلاح طلبان به قدرت، این جنبش منابع اجتماعی خودش را از دست داده است و بهتر بود که اصلاح‌طلبی در سطح یک جنبش منتقد اجتماعی باقی می‌ماند موافق هستید؟

محسن آرمین: در پاسخ به این پرسش چند نکته به نظرم می‌رسد، اجمالاً با این داوری موافقم که بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان طی دو سه سال اخیر ریزش داشته است. اما این که آیا این ریزش به خاطر تصمیم اشتباه اصلاح طلبان در انتخابات سال‌های ۹۲ و ۹۴ و یا ۹۶ بوده، محل تأمل است. تصور نمی‌کنم در این حقیقت بتوان تردید کرد که بخش اعظم منتقدان امروز، در حمایت از اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های سال‌های ۹۲ و ۹۴ و۹۶ شرکت کرده‌اند و اکنون که انتظارات و تصورات خود را برآورده نمی‌بینند در موضع و تصمیم اصلاح طلبان در قبال انتخابات‌های مذکور تردید می‌کننند. در واقع این تحلیل‌ها و قضاوت‌ها اگر هم درست باشند؛ تحلیل بر اساس نتایج است. وقتی اعتماد جامعه به کارآمدی نظام در حل مشکلات و امید به آینده بهتر کاهش می‌یابد طبیعتاً اعتماد و امید به همه نیروهایی که معتقد به اصلاحات در چارچوب نظام هستند، کاهش می‌یابد. به گمان من علت ریزش بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را باید در این واقعیت جستجو کرد

نکته دوم این که باید میان یک جریان سیاسی و یک جریان روشنفکری فرق گذاشت. روشنفکر می‌تواند همواره به عنوان یک منتقد باقی بماند. اساساً فاصله گرفتن از قدرت به منظور نقد آن، یکی از مؤلفه‌های تعریف روشنفکری‌ست. از نظر روشنفکر حضور در عرصه رقابت سیاسی و کسب قدرت نوعی تردامنی است. از واژه «تردامنی» معنای منفی آن را مد نظر ندارم. بلکه مقصودم این است که ورود به عرصه رقابت سیاسی با تعریف و نقشی که روشنفکر برای خود تعریف می‌کند تعارض دارد اما یک کنشگر و فعال سیاسی نمی‌تواند در حد منتقد باقی بماند. آن چه برای یک روشنفکر تردامنی است برای یک کنشگر و جریان سیاسی یک ضرورت است، هرچند می‌تواند و باید از افکار و اندیشه‌های روشنفکران استفاده کند اما نمی‌تواند و نباید در سطح آرمان‌ها باقی بماند، زیرا عرصه سیاست عرصه واقعیت‌ها و محدودیت‌هاست. اساساً حیات یک جریان سیاسی در حضور قدرتمند، مؤثر و جدی در عرصه رقابت سیاسی است. به نظر من برخی دوستان ما به عرصه سیاست نگاهی آرمانگرایانه و تنزه ‌طلبانه دارند. دستکم یکی از عوامل و علل این نگاه آرمانگرایانه، بدبینی به عرصه سیاست و قدرت در فرهنگ ماست. البته دو نقش روشنفکری و کنشگری سیاسی مزاحم و نافی یکدیگر نیستند. روشنفکر می‌تواند و باید به دور از قدرت باشد تا بهتر و آزادانه‌تر بتواند آن را نقد و ارزیابی کند. کنشگر سیاسی هم باید در عرصه رقابت و قدرت سیاسی حضور فعال داشته باشد و از نقدهای روشنفکر استفاده کند.

سوم آنکه، در انتخابات‌های ریاست جمهوری ۹۲ و مجلس ۹۴ اصلاح طلبان پس از یک دوره هشت ساله هدف تهاجم همه جانبه بودند، به میدان آمدند. هدف آن تهاجمات همه‌جانبه حذف کامل جریان اصلاح طلبی از عرصه سیاست و جامعه بود. اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ در حالی وارد عرصه رقابت شدند که از تریبون‌های رسمی؛ پایان حیات جنبش اصلاحی و اصلاح طلبان اعلام می‌شد.

با توجه به نکات سه‌گانه فوق در پاسخ به پرسش شما عرض می‌کنم تصمیم اصلاح طلبان به حضور در سه انتخابات گذشته تصمیمی به‌هنگام و از نظر سیاسی درست بوده است. آن دو انتخابات فرصتی بود تا اصلاح طلبان پس از آن تهاجمات گسترده و به رغم تمام محدودیت‌ها و ناعادلانه بودن عرصه رقابت انتخاباتی با دو هدف وارد عرصه رقابت شوند: اول تثبیت حیات سیاسی و اثبات پشتوانه اجتماعی آن هم چنان مؤثر و تعیین‌کننده که با یک شعار «تکرار می‌کنم» پروژه رقیب را برهم بزند و دوم روی کار  آمدن دولتی معتدل و ایجاد مجلسی معتدل که جریان راست افراطی در آن نقش تعیین‌کننده نداشته باشد، آن اهداف تأمین شد و با حضور اصلاح طلبان در انتخابات ۹۲ دولتی معتدل روی کار آمد و فضای سیاسی کشور گشایش بیشتری پیدا کرد. احزاب و تشکل‌های سیاسی و مدنی و دانشجویی منتقد آزادی عمل بیشتری پیدا کردند، برخی پس از یک دوره محرومیت فعالیت خود را آغاز کردند، فضای فرهنگی بازتر شد و در عرصه سیاست خارجی توافقنامه برجام به امضا رسید و امیدها به آینده‌ای روشن بیشتر شد و با حضور در انتخابات ۹۴مجلسی شکل گرفت که در آن افراطیون اقلیت بودند و اکثریت آن را اصول‌گرایان معتدل، مستقلین و معدودی اصلاح طلب تشکیل می‌دادند.

چرا ستایش با وجود کیفیت پایین، پرمخاطب ترین سریال تلویزیون است؟؛ آیا می‌توان برای ستایش مابه‌ازای بیرون گرفت؟

تارنمای خبری تابناک گزارش داد: سریال «ستایش ۳» با وجود آنکه همچون دو فصل پیشین کیفیت بالایی ندارد، پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیون شده است؛ اما چه ویژگی در داستان و فرم باعث شده این سریال بتواند به این موقعیت دست یابد؟ در عین حال آیا می‌توان بدون تبعات برای شخصیت «ستایش» در این سریال مابه‌ازای بیرون در نظر گرفت و تصور کرد با این کار در حال فرهنگ‌سازی در سطح افکارعمومی هستیم؟

مجموعه تلویزیونی «ستایش» به نویسندگی سعید مطابی و کارگردان سعید سلطانی، بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. فیلم روایت دختری به نام ستایش است که برای نجات برادرش به عنوان سرباز فراری در دوران جنگ، به دوست برادرش متوسل می‌شود. دوست برادر ستایش، عاشق ستایش می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند و این آغاز جدایی دوست برادر ستایش از خانواده و پدرش «حشمت فردوس» می‌شود، تا اینکه فرزند حشمت فردو می‌میرد و تقابل مستقیم ستایش و حشمت آغاز می‌شود؛ تقابلی که در فصل سوم رفع می‌شود.

پخش سری نخست این سریال از جمعه، دوازدهم آذر ماه ۸۹ آغاز شد و در ششم آبان ۹۰ به پایان رسید و در پی جذب وسیع مخاطبان فصل نخست این سریال، پیرنگ داستانی فصل دوم سریال بنا نهاده شد و تولید سریال به سرعت پیش رفت تا پس از پخش ۴۴ قسمت از این مجموعه، پخش سری دوم این مجموعه از جمعه ۲۷ دی ۹۲ آغاز شد. این مجموعه تلویزیونی در فصل نخست با نقدهایی همراه بود، ولی به واسطه جذب مخاطب قابل توجه، فصل دوم آن نیز به ترتیب مورد اشاره ساخته شد که با نقدها و حتی تمسخرهای گسترده‌ای همراه بود.

سطح کیفی فصل دوم سریال از هر نظر پایین بود؛ اما به هر حال مدیران صداوسیما تصمیم گرفتند فصل سوم را نیز بسازند و این فصل با بازی داریوش ارجمند، نرگس محمدی، مهدی سلوکی، سیما تیرانداز، سعید پیردوست، فریبا نادری و... از جمعه ۲۲ شهریور ۹۸ روی آنتن شبکه سوم سیما رفت؛ فصلی که کیفیتش تفاوت محسوسی با فصل دوم ندارد و همان نقدها به این فصل نیز وارد است، ولی به پرمخاطب ترین سریال تلویزیون در این ایام تبدیل و همین فضا باعث شده چنین پرسشی مطرح شود که چرا «ستایش» با وجود کیفیت پایین، پرمخاطب ترین سریال تلویزیون است؟

سریال ستایش به لحاظ فرمی، حکم یک «داستان عامه پسند | Pulp Fiction» را دارد. این تعبیر به داستان‌هایی گفته می‌شود که در محیط‌هایی چون تاکسی خوانده می‌شود و خواننده پس از پایان داستان و پیاده شدن از تاکسی، ممکن است آن را به سطل زباله بیندازد؛ داستان‌هایی که درک آن به تمرکز و قدرت تحلیل بالایی نیاز ندارد و تأثیر عمیقی بر باور و جهت‌گیری‌های خوانندگانش نمی‌گذارد؛ اما فرصت خوبی برای وقت گذاری با ادبیات ساده و روایتی سرگرم کننده است... ت.

در روستای چنار محمودی، با میزانی خارج از حد انتظار از ابتلا به ایدز مواجه شده ایم/ احتمال ابتلا از طریق سرنگ مشترک بسیار بعید به‌نظر می‌رسد / باید منتظر ماند تا ابعاد آزمایشگاهی مساله روشن شود

وب سایت خبری انتخاب در گفت و گو با محمد نعیم امینی‌فرد، عضو کمیسیون بهداشت و درمان آورده است: انتشار اخباری مبنی بر ابتلای تعدادی قابل توجه و خارج از استانداردهای موجود از اهالی ساکن روستای چنار محمودی شهرستان لردگان با حدود ۱۸۰۰ نفر جمعیت، طی روزهای گذشته موجی از التهاب و نگرانی را در میان افکار عمومی ایجاد کرده است. صبح امروز -شنبه- بخشی از شهروندان معترض این روستا نیز در مقابل ساختمان شبکه بهداشت و درمان تجمع کردند که در نهایت مساله به بروز ناآرامی کشیده شد و بخشی از معترضان به ساختمان فرمانداری و اداره بهداشت حمله‌ور شدند.

امینی‌فرد، در ارتباط با آخرین وضعیت و پی‌گیرها در ارتباط با موضوع ابتلای بخشی از اهالی روستای چنار محمودی به خبرنگار «انتخاب» گفت: «در روستای چنار محمودی، طبق تعاریف علمی با «شعله‌وری» یا میزانی خارج از حد انتظار از ابتلا به بیماری ایدز (HIV) مواجه شده‌ایم. آزمایشات ابتدایی انجام شده و میزانی بیشتر از حد استاندارد تایید شده است. در واقع، وزارت بهداشت و مرکز کنترل و پیشگیری بیماری این مساله را به صورت رسمی مورد تصدیق قرار داده‌اند.»  «احتمال ابتلا از طریق سرنگ مشترک وجود دارد اما در این مورد خاص، چنین موضوعی بسیار بعید به‌نظر می‌رسد و حتی میزان صادق بودن این فرضیه را یک در چند میلیون می‌توان ارزیابی کرد.»

وی گفت: باید اجازه داد و منتظر ماند که مرکز کنترل و پیشگیری بیماری و وزارت بهداشت، بررسی‌های علمی و عالمانه خود را انجام دهند. واقعیت این است که نتایج به وضوح در این مورد خاص قابل اثبات است. ایدز بیماری نیست که یکباره ظهور کند. ورود ویروس ممکن است چندین سال و حتی سال‌ها طول بکشد. بنابراین، باید آزمایشات مختلف انجام شود و زمان تقریبی ابتلا نیز مشخص شود. تصور ما این است که امکان ابتلا بر اساس عدم رعایت آزمایشات بهداشتی بسیار بعید است. به هرحال باید منتظر ماند تا ابعاد آزمایشگاهی مساله روشن شود. تا زمان مشخص شدن نتایج هر گونه ایجاد تشویش، نه تنها کمکی به حل مساله نمی‌کند، بلکه موجب بی‌اعتمادی در جامعه شود.»

نماینده حوزه انتخابیه استان سیستان و بلوچستان،  افزود: «برای ایجاد اعتماد عمومی کمیسیون بهداشت و درمان می‌تواند وارد عمل شود، البته تا کنون این کمیسیون جلسه‌ای در ارتباط با این موضوع نداشته است. حتما در جلسات آتی کمیسیون بهداشت و درمان این موضوع مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. هر چند تا کنون وزیر و معاون وزارت بهداشت توضیحاتی را ارائه داده‌اند اما برای ارائه توضیحات دقیق‌تر می‌توان وزیر بهداشت را به صحن علنی کمیسیون فراخواند.» «شایان ذکر است که با پی‌گیری کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در ارتباط با این موضوع، علیرضا رئیسی معاون وزارت بهداشت، برای بررسی جوانب مختلف مساله به منطقه سفر خواهد کرد.»

نماینده مردم ایرانشهر، سرباز، دلگان، فنوج، لاشار، بنت و آشار،  گفت: «مساله بسیار قابل اهمیت است و باید مسئولان باید پاسخگو باشند. در ابتدای امر، مسئولان دانشگاه علوم پزشکی استان چهار محال و بختیاری باید پیگیریهای فوری را انجام دهند و وزارت بهداشت نیز باید پاسخگو باشد. ضروری است مسئولان معاون بهداشتی شهرستان لردگان با تعامل مناسب‌تر با شهروندان، مساله را جدی‌تر پی‌گیری کنند و به مردم پاسخگو باشند. حضور مستقیم شاید چاره‌گشا نباشد، اما می‌توان از پزشکان و مسئولان مورد اعتماد مردم برای جلب اعتماد شهروندان بهره گرفت. مساله از نظر علمی قابل توجیه و حل بوده و نباید سطح تنش‌ها در این زمینه افزایش پیدا کند.»

نقد قانون جدید بانکداری؛ آیا قانونی کردن اخذ جرائم دیرکرد در تضاد با بانکداری بدون ربا است؟

پایگاه خبری فرارو در گفت و گو با کامران ندری، استاد دانشگاه و وحید شقاقی شهری رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی، آورده است: چندی است قانون جدید بانکداری که به وسیله بانک مرکزی تهیه شده برای تصویب به مجلس تقدیم شده، اما در همین ابتدای کار بسیاری از کارشناسان و اساتید دانشگاه نسبت به مفاد این طرح انتقادات جدی دارند، به طوری که در این راستا ۲۱ اقتصاددان که در حوزه بانکداری اسلامی دارای تجربه و تالیفاتی هستند، طی بیانیه‌ای نسبت به تبعات تصویب این طرح در مجلس، به نمایندگان هشدار دادند.


یکی از مناقشه برانگیزترین مواد این طرح مربوط به جرائم بانکی است، بر این اساس جریمه دیرکرد یا همان وجه التزام در تسهیلات مشارکتی علاوه بر اصل تسهیلات برسود و بازدهی حاصل از دریافت‌ برای تسهیلات‌ گیرنده اعمال خواهد شد و همچنین برای تسهیلات مبادله‌ای و قرض‌الحسنه، جریمه دیرکرد متناسب با اقساط سررسید شده‌ای که به بانک پرداخت نشده است، تعیین می‌شود. این درحالی است‌که در قانون بانکداری بدون ربا به هیچ عنوان به جرائم دیرکرد، اشاره نشده بود، اما در طرح جدید بانکداری این موضوع به صراحت آمده و از آن به عنوان تخلف یاد شده است، حال در این رابطه، این ۲۱ اقتصاددان به صورت مفصل در مورد قانونی شدن جرائم دیرکرد در بیانیه خود به آن پرداخته‌اند. ۲۱ اقتصاددان طی بیانیه ای نسبت به تصویب قانون جدید بانکداری در مجلس به نمایندگان هشدار دادند


وجه التزام تنها در ایران دریافت می‌شود
کامران ندری استاد دانشگاه با اشاره به جرائم دیرکرد تسهیلات بانکی که در نظام پولی ایران به وجه التزام معروف است، به فرارو گفت: «فقهای کشورمان با این موضوع مشکلی ندارند و آن را بدون اشکال می‌دانند، اما در سایر بانک‌های اسلامی چنین چیزی وجود ندارد و آن‌ها وجه التزام را از مشتریان خود دریافت نمی‌کنند.»


وی ‌درمورد راهکار بانک‌های‌ اسلامی‌ سایر کشورها برای‌ کسانی که اقساط خود را به موقع نمی‌پردارند نیز توضیح داد: «آن‌ها جریمه دیرکرد را به این شکل دارند که جزء درآمدهای بانک، این منابع نمی‌آید، بلکه یک حساب جداگانه برای آن اختصاص می‌دهند و مبالغ این‌ چنینی را صرف امور خیریه می‌کنند.»  «بنابراین با توجه به چنین رویه‌ای بانک‌های اسلامی دیگر تمایلی برای دریافت وجه التزام از مشتریان خود ندارند، اما در کشورمان رویه عکس است و بانک‌ها به چشم درآمد به این جرایم نگاه می‌کنند.»


این‌ کارشناس مسائل بانکی با اشاره به اینکه اگر کسی در ۸ سال گذشته ۸۰۰ میلیارد تومان تسهیلات از بانک گرفته باشد، الان بعد از ۸ سال باید ۷ هزار میلیارد تومان را به بانک پس بدهد، بیان داشت: «با توجه به بزرگی عدد، بالطبع هیچ‌کسی نمی‌تواند چنین مبلغی را پس بدهد، بنابراین روز به روز که می‌گذرد به این مبلغ اضافه می‌شود.»

پدیده ربا از نظام بانکی زودوده نشده است
وحید شقاقی شهری یکی از آن ۲۱ اقتصاددان با اشاره به اینکه قانون بانکداری بدون ربا مصوبه سال ۶۲ است، گفت: «هدف از این قانون آن بود که ربا از نظام بانکداری کشور زدوده شود که در عمل چنین اتفاق رخ نداد، این در حالیست که قرار بود، بانک‌ها در قالب عقود اسلامی از مردم سپرده جذب کنند و این منابع را از طریق عقود مبادله‌ای و مشارکتی در پروژه‌ها به کار گیرند و از سود و زیان آن‌ها سپرده‌گذاران نیز شریک شوند.»  «طی این سال‌ها بانک‌ها از قانون بانکداری بدون ربا فاصله گرفتند، صوری‌سازی قراردادهایی‌ که‌ بانک‌ها با مشتریان خود می‌بندند از جمله اقداماتی است که موجب‌ شده بانک‌ها از مسیر اصلی‌ خود خارج شوند، آن‌ها با صوری‌سازی عقود مبادله‌ای و مشارکتی، سود علل الحساب را به مشتریان خود پرداخت می‌کنند.»


این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در قانون مصوب بانکداری بدون ربا چیزی تحت عنوان پرداخت سود به صورت علل الحساب به مشتریان وجود نداشته است، اظهار داشت: «طی سه دهه بانک‌ها این پرداخت سود علل الحساب را انجام‌داده‌اند، بدون اینکه این مسئله در قانون آمده باشد، حال در مصوبه اخیر بانک‌ مرکزی این پرداخت سود به صورت علل الحساب به صورت قانونی درآمده است.»  «این سودهای ۱۵ تا ۲۰ درصدی به سپرده‌گذاران پرداخت می‌شود، بدون آن‌که مبنای قانونی داشته باشد، حال بانک مرکزی در مصوبه جدید خود آورده است که بانک‌ها می‌توانند ۷۰ درصد از سود سپرده‌ها را به صورت علل الحساب به مشتریان خود پرداخت کنند، اما این موضوع دارای ابهام است.» «از جمله ابهامات این است که معیار تعیین این ۷۰ درصد چیست و چگونه است، این در حالی است که نرخ عقود مبادله‌ای و مشارکتی در هر پروژه‌ای متفاوت است و شما نمی‌توانید برای تمامی آن‌ها یک نرخ یکسان و مشترک در نظر بگیرید.»

قانون جدید بانکداری دارای نقاط ابهام انگیز زیادی است
وی با اشاره به اینکه قانون جدید بانکداری دارای نقاط ابهام انگیز دیگری نیز هست، بیان داشت: «اولا این مصوبه با تغییرات جزئی ساختار فعلی نظام بانکی را حفظ می‌کند و شما با چنین ساختاری نمی‌توانید ربازدایی از شبکه بانکی‌ را انجام دهید، همچنین صوری زدایی از قراردادها نیز به هیچ عنوان ملاک عمل قرار نگرفته و با توجه به این موضوع بانک‌ها همچنان می‌توانند اقدام به انعقاد قراردادهای صوری کنند.»  «تا زمانی که در قوانین حوزه بانکداری، ربا به صورت دقیق تعریف نشود و حدود آن مشخص نشود، نمی‌توان درباره ربازدایی از سیستم بانکی‌ حرف زد، در همین رابطه در مصوبه بانک‌ مرکزی نیز هیچ‌گونه اشاره‌ای به تعریف ربا به صورت مشخص نشده است.»


شقاقی با اشاره به اینکه در قانون بانکداری بدون ربا هیچ‌گونه اشاره‌ای به اخذ جریمه دیرکرد نشده است، گفت: «اما در قانون جدید بانکداری که بانک مرکزی آن را به مجلس ارائه کرده به صورت صریح دراین باره حرف زده شده و تاخیر در پرداخت بدهی سر رسیده شده تخلف محسوب شده، این در حالی است که در مورد جزئیات این موضوع ابهامات زیادی مطرح است که باید بانک مرکزی به عنوان طراح این قانون به آن پاسخ دهد.»  «بر اساس قانون بانکداری بدون ربا بانک‌ها باید سپرده‌ها را در بخش واقعی و مولد اقتصاد کشور سرمایه‌گذاری کنند و از این بخش سود سپره‌گذاران خود را پرداخت کنند، اما طی سالیان سال با پرداخت سود به صورت علی الحساب اقدام به صوری سازی در قراردادها کردند و منابع سپرده‌ها را در مکان درستی سرمایه‌گذاری نکردند.»


وی همچنین با تاکید بر اینکه در ساختار نحوه فعالیت بانک‌ها باید یک تجدید نظر جدی صورت گیرد، اظهار داشت: «باید مبنای فعالیت بانک‌های تجاری و سرمایه‌گذاری از یکدیگر جدا شود و بانک‌ها تجاری تنها به ارائه خدمات بانکی به مردم اقدام کنند و آن‌ها تنها از طریق عقود مبادله‌ای یک ساله موظف به سپرده جذب شوند.»  «بانک‌های سرمایه‌گذاری نیز از طرق عقود مشارکتی مدنی و سرمایه‌گذاری نسبت به جذب سپرده‌ و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های مختلف عمل کننند، از سویی در ساختار چنین بانک‌هایی دیگر لازم نیست افراد بانکدار حضور داشته باشند، بلکه کسانی که در مباحث سرمایه‌گذاری تحصیل کرده و در این زمینه تخصص و دانش و مهارت دارند، باید به عنوان هیئت مدیره، مدیر وکارکنان چنین بانک‌های مشغول به فعالیت شوند.»


شقاقی افزود: «متاسفانه در حال حاضر بانک‌ها در اکثر موارد از عقود مبادله‌ای می‌کنند، چرا که آن‌ها زوده‌بازده تر از عقود مشارکتی هستند که در پروژهای مولد به کار گرفته می‌شود، بنابراین در این وسط باید بین کارکرد بانک‌ها تجاری و سرمایه‌ای تفکیک قائل شد تا نظام بانکی بتواند به اهدافی که برای آن به درستی ترسیم شده دست پیدا کند.»

سینمای دهه ۶۰ ایران چطور جهان سینما را فتح کرد؟

وبگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با علیرضا شجاع نوری کارگردان سینما آورده است: گفتگو با علیرضا شجاع‌نوری از «روز واقعه» شروع شد؛ به لوکارنو و اولین جایزه جهانی سینمای ایران رسید و در نهایت با بررسی شانس «در جستجوی فریده» در اسکار ۲۰۲۰ به سینمای امروز ایران ختم شد.

ایران و روزی که سینمای بعد از انقلابش را کسی نمی‌شناخت. ایران و ماجرای نخستین حضورهای بین‌المللی سینمایی. ایران و چالش بزرگ زیرنویس فیلم‌های ۳۵میلی‌متری. ایران و درهایی که در آن دشواری‌های جنگ و تحریم و سختی، یک به یک به رویش گشوده شدند. ایران و سینمایی که هم نخل کن دارد هم خرس برلین و هم اسکار.
این روایتی است از مسیری که تا اسکار طی شد. از اولین جایزه با «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی تا همین امسال که «در جستجوی فریده» را به اسکار فرستاده‌ایم.


قرارمان با علیرضا شجاع نوری برای گپ زدن درباره «روز واقعه» بود که با هم رفتیم سراغ تاریخ شفاهی سینمای‌مان. با او که سال‌های سال مسئول بین‌الملل فارابی بوده و برای این جایگاه، قید سوپراستار شدن در سینما را زده بود. با او که گنجینه‌ای از خاطرات نگفته یا کمتر گفته شده در این‌باره بود. بیایید با هم در خاطرات شنیدنی علیرضا شجاع نوری همسفر شویم.

شما در بخشی از بدنه فارابی آن دوران بودید که یک نسلی از سینمای ایران را سوزاند. اگر این اتفاق نبود شاید فردین بازی می‌کرد، سعید کنگرانی زندگی‌اش تغییر پیدا می‌کرد، سعید راد مجبور نبود برود آن طرف پیتزا بفروشد و ... اینها کار خاصی نکرده بودند فقط برچسب فیلم‌فارسی رویشان خورده بود و محبوب بودند.

البته ممنوعیت اینها فقط مربوط به سازمان سینمایی و فارابی و ارشاد نبود.

این باور هم که بخواهند  تغییرش بدهند در فارابی وجود نداشت. سینمای متعالی که آقای انوار همیشه از آن حرف می‌زد اینها درش جایی نداشتند.

به این دلیل که مشغله من بین‌الملل بود البته به طور مستقیم در این موضوع نبودم اما هیچوقت هم نشنیدم که بگویند فلانی نباشد و ...

ولی مثلا درباره فردین می‌گویند بارها آنجا آمده و خواهش کرده که این مساله را حل کنند. تقریبا این حسرت به دل همه این جمع ماند. یا حتی درباره فردین می‌گویند از مراجع هم نامه‌ای گرفته شده که او می‌تواند بازی کند اما آقای مخملباف نامه را پاره کرده.

این را اولین بار است که می‌شنوم.

فکر می‌کنم شما خیلی روی کار خودتان زوم بودید.

اگر معنی‌اش زوم بودن است فکر می‌کنم همینطور باشد. چون من خودم طرفدار اینها بودم. ما یک آرشیو بازیگران تشکیل دادیم و گفتیم که از همه بازیگرها عکس بگیریم و در آلبوم بگذاریم که برای کارگردان‌ها در دسترس باشد. آن زمان هنوز خیلی از امکانات امروز وجود نداشت. یادم است آقای مرحوم شاهرخ سخایی هم عکس می‌گرفت. ما از همه بازیگرها از جمله آقای ایرج قادری هم عکس گرفتیم.

از آقای ملک‌مطیعی هم؟

آقای ملک‌مطیعی فکر می‌کنم خودشان نمی‌خواستند که باشند. همانطور که گفتم من آن زمان در کار تهیه فیلم نبودم و شاید اگر بودم خیلی از این موارد را خودم تجربه می‌کردم و اطلاعات بیشتری داشتم و می‌دانستم چه کسی می‌خواست کار کند یا چه کسی نمی‌توانست کار کند. سلیقه شخصی‌ام سوای این سیاست‌ها عدم محدودیت است. یکی از کارهایی که دوست دارم انجام بدهم این است که مثلا با آقای علی عباسی یک فیلم بسازم.

آن زمان هم چنین چیزی در ذهنتان بود؟

آقای علی عباسی یادم است دست‌اندرکار وارد کردن چند فیلم بودند که در آن بخش چون به من مربوط می‌شد ارتباط بده بستانی خوبی با هم داشتیم.

زهرا صدراعظم نوری: پرونده باغ چیذر به کمیسیون مربوطه ارجاع شده است

وب سایت خبری پارسینه در گفت و گو با زهرا صدراعظم نوری، عضو شورای شهر تهران، آورده است: تخریب باغات تهران موضوع تازه‌ای نیست و بسیاری از باغ‌های بزرگ این شهر به دلیل زیاده‌خواهی برخی افراد و مالکان تخریب و تبدیل به مراکز خرید و یا برج شده‌اند. اتفاقی که باعث شده تا بخش بزرگی از فضای سبز شهر تهران از بین برود. هرچند شورای پنجم شهر تهران تلاش‌هایی برای جلوگیری از این تخریب‌ها انجام داده است، اما بازهم شاهد بروز چنین اتفاق‌هایی هستیم. باغ چیذر جدیدترین نمونه از تخریب باغات تهران است. موضوعی که برای اولین بار طیبه سیاوشی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به آن اشاره کرد.

زهرا صدراعظم نوری رئیس کمیسیون سلامت و محیط‌زیست شورای شهر تهران درباره خشک شدن تعمدی باغ قدیمی (ادونتیست) در محله چیذر تهران گفت: پرونده این باغ را به کمیِته مربوطه ارجاع داده‌ایم تا نماینده‌های مردم در شورای شهر آن را بررسی کنند. بدون تردید اگر چنین اتفاقی رخ‌داده باشد شورای شهر حتماً برخورد خواهد کرد. این‌گونه باغات برای شهری مثل تهران ارزش اکولوژیکی مهمی دارند و شهرداری و شورای شهر تهران هم تلاش می‌کنند تا این باغات را حفظ کنند.

این عضو شورای شهر تهران در ادامه گفت: متأسفانه این باغات به دلیل تغییر کاربری و ساخت‌وساز خشک می‌شوند. شورای پنجم با لغو مصوبه برج باغ تلاش کرد تا اجازه ساخت‌وساز در باغات تهران را از افراد سودجو بگیرد. بر اساس مصوبه جدید شورا، حداکثر ساخت‌وساز در باغات تهران ۲ تا سه‌طبقه است و مالکان و سازندگان نمی‌توانند بیشتر از این مقدار تراکم ایجاد کنند. خوشبختانه این مصوبه باعث شده تا از تخریب باغات تهران جلوگیری شود.

او در ادامه با اشاره به قوانین وضع‌شده در شورای شهر تهران در رابطه با قطع درختان و تخریب باغات تهران گفت: شورای شهر با چنین پرونده‌هایی برخورد خواهد کرد و با اعمال ماده چهار و تبصره یک ماده شش، بیش‌ترین محدودیت‌ها را برای افراد سودجو اعمال می‌کند.

صدراعظم نوری در ادامه با اشاره به گستردگی شهر تهران و کمبود امکانات شهرداری و شورای شهر تهران گفت: شهر بزرگی، چون تهران با مساحتی نزدیک به ۷۰۵ کیلومترمربع و جمعیتی بالغ‌بر ۱۲ میلیون نفر در روز و ۸ میلیون نفر در شب طبیعتاً درگیر اتفاقات مختلفی است. مدیریت شهری هم نمی‌تواند نظارت لحظه‌به‌لحظه بر روی شهر داشته باشد. هرچند تقسیم‌بندی‌هایی صورت گرفته و رسیدگی و نظارت روی مسائل شهری انجام می‌گیرد. اما بدون تردید بهترین ناظران در سطح شهر تهران، خود مردم هستند. آن‌ها می‌توانند به اعضای شورای شهر کمک کنند و هرجایی که موردی دیده می‌شود به شورای شهر اطلاع‌رسانی کنند. در موردبحث باغات و صیانت از فضای سبز شهر تهران، مردم همکاری خوبی با شهرداری و شورای شهر دارند. من ازاین‌جهت از همه شهروندان ممنون هستم. بدون تردید ما هم در شورای شهر تهران آن را پیگیری می‌کنیم.

جوانفکر: احمدی‌نژاد به اوباما و بوش درخواست دیدار نداد؛ برای ادعایتان مستند بیارید

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز در گفت‌وگو با علی‌اکبر جوانفکر، فعال سیاسی، ‌نوشت: محمود احمدی‌نژاد در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی گفته است که فوت کوزه‌گری در مواجهه با آمریکا را بلدم اما نمی‌گویم. او در این گفت‌وگو از مسائلی مانند مدیریت جهانی و آزادی انسان‌ها نیز سخن گفته است. برای تبیین علت این سخنان در مقطع بعد از سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل با آقای علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی و رسانه‌ای دکتر محمود احمدی‌نژاد در دوران تصدی شهرداری تهران و ریاست‌جمهوری دقایقی را به گفت‌وگو نشستیم.

آقای جوانفکر در پاسخ به این پرسش «نامه‌نیوز» که باتوجه به درخواست‌های احمدی‌نژاد برای دیدار با اوباما و بوش و نامه به ترامپ و دو رئیس‌جمهور پیشین آمریکا آیا او در مقطع فعلی مایل به مذاکره است، پاسخ دقیقی نداد و ضمن رد درخواست آقای احمدی‌نژاد مستندات این مدعا را درخواست کرد. این درحالی است که به یاد داریم که احمدی‌نژاد در مرداد سال ۸۹ در همایش سالیانه ایرانیان خارج از کشور در سالن کنفرانس سران در تهران اعلام کرد که آماده است با باراک اوباما رو در رو گفت‌وگو کند. او برای این گفت‌وگو ماه سپتامبر را پیشنهاد کرد و گفت که حاضر است این اتفاق در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک رخ دهد. او پیش از این نیز در سال ۸۸ در دیدار با رئیسان دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران در تهران گفته بود که «به سازمان ملل می‌روم و اوباما را به مناظره دعوت می‌کنم؛ مناظره‌ای در برابر رسانه‌های جهان، نه این که پشت درهای بسته بنشینیم و راجع به مسائل حرف بزنیم».

محمدالبرادعی هم در کتاب خاطراتش که به فارسی هم منتشر شده، نوشته است: «احمدی‌نژاد در نامه‌ای در سال۱۳۸۸ و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره دوجانبه بدون پیش شرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد». حتی قبل‌تر هم رئیس دولت‌ها نهم و دهم در شهریورماه سال ۸۵ در نشستی با خبرنگاران اعلام آمادگی کرد که می‌خواهد در مناظره‌ای تلویزیونی با جرج‌بوش مسائل جهانی و راه حل‌های آن را به بحث بگذارد. او گفت که تنها شرط این مناظره آن است که هیچ سانسوری در آن نباشد و به خصوص به ملت آمریکا و ملت‌های عالم اجازه دهند نظر خودشان را در این باره بگویند. حتی در پی این سخنان یکی از مقامات کاخ سفید گفت که پیشنهاد برگزاری مناظره زنده تلویزیونی توسط احمدی‌نژاد تنها منحرف‌کردن نگرانی‌های مشروع جامعه بین‌المللی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران است که تنها به ایالات متحده محدود نمی‌شود».

مواضع دکتر احمدی‌نژاد در گفت‌وگوی اخیرشان با روزنامه ایندیپندنت خاصه در حوزه سیاست خارجه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دکتر احمدی‌نژاد درباره نقش سازمان ملل و فلسفه وجودی آن در مدیریت مسائل جهانی صحبت کردند و تأسف خود را از اینکه در حال حاضر اراده و خواست ملت‌ها در این سازمان جایگاهی ندارد ابراز داشتند. ایشان در دوره ریاست‌جمهوری خودشان ایده‌ها و نظریات نوین و مهمی را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کردند که مورد توجه و استقبال بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت. ما بر این باوریم که وضع موجود حتما باید به نفع ملت‌ها تغییر کند و به تجربه ثابت کرده‌ایم که می‌توان منافع ملت ایران را در سطحی که زیبنده‌شان و جایگاه آنهاست، محقق کرد. ایران یک‌کشور مهم و تأثیرگذار در معادلات جهانی است که اگر افراد شایسته و ذی‌صلاحی سکان مدیریت آن را در دست داشته باشند، هم ملت ایران به شرایط و موقعیت ممتاز دست خواهد یافت و هم سایر ملت‌ها از برکات وجودی آن منتفع خواهند شد.

آقای احمدی‌نژاد در بخشی از گفت‌وگوی‌شان گفته‌اند که در ارتباط با آمریکا فوت کوزه‌گری را بلد بودم اما نمی‌گویم. با توجه به اینکه ایشان در گذشته به آقایان ترامپ، اوباما و بوش نامه نوشته‌اند و از بوش و اوباما درخواست کرده بودند که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل دیدار داشته باشند، آیا راهکار ایشان در مقطع فعلی مذاکره با دولت آمریکاست؟

لطفا ابتدا مشخص کنید که استناد شما برای این ادعا که «ایشان در گذشته از آقایان بوش و اوباما درخواست دیدار در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل کرده بودند» چیست؟ ایشان چه زمانی و درکجا چنین چیزی را درخواست کرده‌اند؟

آقای احمدی‌نژاد با اشاره به منشور «نهضت به سوی بهار» طرح موضوعاتی اخلاقی را مطرح می‌کنند. ایشان چه سازوکاری برای اجرای این منشور درنظر گرفته‌اند؟ آیا این منشور صرفا یک متن اخلاقی است یا قرار است به مرحله اجرا درآید؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟

نهضت به سوی بهار یک جریان مردمی، فراگیر و جهانی است و محدود به شخص یا جغرافیا و یا گروه و طایفه خاصی نمی‌شود. این نهضت مبتنی بر مهم‌ترین اصل معرفت و عمل انسانی یعنی توحید، مشخصه‌هایی دارد که باید دائما تبیین و ترویج شود. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نیز  در حقیقت برای رسیدن به همین اهداف برپا شده‌اند و باید در همین مسیر حرکت کنند و ادامه یابند. این امر نیازمند حضور، مشارکت و نظارت همگانی است؛ بنابراین این منشور نهضت به سوی بهار صرفا یک منشور اخلاقی نیست ...

چندی است که آقای احمدی‌نژاد نسبت به گذشته بیشتر با رسانه‌های داخلی و خارجی گفت‌وگو می‌کنند. علت تعدد گفت‌وگوهای ایشان در چندوقت اخیر چیست؟ آیا این موضوع را به مثابه یک کنشگری سیاسی برای تحولات سیاسی ایران مانند انتخابات دانست؟

هرکس اندیشه و برنامه و راهکار تازه‌ای برای رفع مشکلات اصلی جامعه انسانی داشته باشد، سعی می‌کند آن را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهد. بنده معتقدم دکتر احمدی‌نژاد دارای اندیشه برتر در بسیاری از زمینه‌های مرتبط با زندگی اجتماعی و مدیریتی هستند و به عنوان یک وظیفه انسانی سعی در نشر دیدگاه‌های خود دارند. رسانه‌های ارتباط جمعی یک ابزار مهم برای این منظور محسوب می‌شوند. علاوه بر این توجه داشته باشید که رسانه‌های داخلی و خارجی معمولا در پی گرفتن وقت مصاحبه از کسی هستند که حرف تازه، مهم و اثرگذاری داشته باشد و تلاش رسانه‌ها برای گفت‌وگو با دکتر احمدی‌نژاد متاثر از همین واقعیت است.

هاشمی‌طبا: ناطق‌نوری انفرادی به میدان می‌آید؛ در صورت ورود به صحنه سیاسی نباید نگران حرف‌وحدیث‌ها باشد/ فقط نیروهای تندرو علیه ناطق جبهه می‌گیرند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز در گفت‌وگو با مصطفی هاشمی‌طبا، آورده است: علی‌اکبر ناطق نوری بی‌تردید یکی از مهم‌ترین نیروهای سیاسی حال حاضر ایران است زیرا کمتر فردی را می‌توان نام برد که در مقاطع مختلف جمهوری اسلامی ایران حضور داشته و از خود اثری به‌جای گذاشته باشد. ناطق نوری با چنین سابقه‌ای اگر به بهانه انتخابات پیش رو عزم فعالیت سیاسی داشته باشد، بی‌تردید می‌تواند منشأ تحولات مهمی در چیدمان نیروهای سیاسی باشد. این مهم هنگامی بیشتر مطرح شد که او اخیراً در نشست جامعه روحانیت مبارز نیز شرکت کرد تا علاوه بر آنکه شائبه حضورش در فعالیت‌های سیاسی را تقویت کند نشان دهد که اگر بنا باشد بیاید، احتمالاً نزدیک به تفکر جامعه روحانیت مبارز است. البته تمام این‌ها در حد گمانه‌زنی است و در آینده‌ای نه‌چندان دور این ابهامات برطرف می‌شود.

مصطفی هاشمی‌طبا، فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره جایگاه فعلی ناطق‌نوری در عالم سیاست به» نامه‌نیوز» گفت: « «آقای ناطق نوری به پختگی و آینده‌نگری قابل قبولی رسیده است که می‌تواند در عرصه سیاسی نقش‌آفرینی مثبتی داشته باشد. بی‌تردید با ورود او به صحنه سیاسی برخی نیروهای افراطی علیه او موضع می‌گیرند که این موضوع ارتباطی به اصلاح‌طلب‌ یا اصولگرا بودن نیروهای تندرو ندارد. البته ورود مجدد آقای ناطق به سیاست منوط به حوصله او برای کاری سیاسی است زیرا فعالیت سیاسی مستلزم کار همه‌جانبه است. در چنین حالتی دیگر مهم نیست که چه طیف یا شخصی چه می‌گوید».

این فعال سیاسی درباره فراجناحی بودن ناطق‌نوری اظهار کرد: «در آن زمان که آقای ناطق به‌طور کامل در جبهه اصولگرایی تعریف می‌شد هم انسان بی‌منطقی نبود و باب گفت‌وگو با او باز بود؛ حرف‌ها را می‌شنید و بعد تصمیم می‌گرفت و هیچ‌کس را به دلیل آنکه صرفاً اصلاح‌طلب است، کنار نمی‌گذاشت. به یاد داریم که در زمان وزیر کشور بودنش با استاندارهایی از جناح‌های چپ و راست کار می‌کرد و تمام آن‌ها از وزارت آقای ناطق رضایت داشتند. به نظر من چهره آقای ناطق بیش از آنکه محدود به جبهه‌های سیاسی باشد، ملی است».

هاشمی‌طبا در پاسخ به این پرسش که اصلاح‌طلبان به دلیل تجربه نامطلوبی که از ائتلاف با اصولگرایان میانه‌رو داشتند، از ورود ناطق نوری به صحنه سیاسی حمایت می‌کنند یا نه، گفت: «ممکن است به دلیلی که گفتید حمایت نکنند اما بی‌تردید مخالفتی هم نخواهند داشت؛ ضمن اینکه اصلاح‌طلبان هم به گروه‌های مختلفی منشعب می‌شوند. گاهی ممکن است فردی با یک ژست خاص حرفی بزند که گویی از جانب تمام اصلاح‌طلبان اما در واقعیت او از سوی شخص خودش حرف می‌زند و به‌هیچ‌وجه نمایندگی تمام اصلاح‌طلبان را ندارد. مجموعاً تصور می‌کنم به‌هیچ‌وجه اجماعی علیه آقای ناطق چه از جناح اصلاح‌طلب و چه از جناح اصولگرا شکل نخواهد گرفت و تنها مخالفت‌ها با او از جانب عده‌ای تندرو است که نام انقلابی را یدک می‌کشند درصورتی‌که باید به آن‌ها چه کسی گفته است حرکات تند نشان از انقلابی بودن است یا اصلاً این عنوان را چه بخشی از جامعه به آن‌ها داده‌اند؟ نمی‌شود گفت که ما انقلابی هستیم اما مردم این موضوع را تصدیق نکنند. واقعیت این است که مشک باید خود ببوید نه آنکه عطار بگوید».

هاشمی‌طبا در خصوص چگونگی ورود احتمالی ناطق به عرصه سیاسی تصریح کرد: «احتمال اینکه آقای ناطق اساساً و به هیچ شکلی وارد رقابت‌های سیاسی نشود، به‌شدت بالاست اما درصورتی‌که بخواهد وارد شود، به نظر می‌رسد که انفرادی خواهد آمد و در صورت ورود به صحنه سیاسی نباید نگران حرف‌وحدیث‌ها باشد زیرا عده‌ای عقلانیت او را برنمی‌تابند».

نواب : مرجع درمسائل بین المللی، داخلی و اقتصادی باید مشاور داشته باشد/ فقیه درصدور فتوا باید جوانب مساله را درنظر بگیرد

پایگاه اطلاع رسانی شفقنا در گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسن نواب،  رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب، آورده است: فتاوی یا احکام مذهبی که از سوی مراجع عظام تقلید صادر می شود نقش مهمی در شکل دهی به زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی مردم دارد و بعضاً دامنه تاثیرات آن بسیار وسیع، تعیین کننده و فراتر از مقدلین است.   در این حال در سال های اخیر که دامنه مسائل جدید گستردگی خاصی یافته است – از حقوق زنان، تا انفال و محیط زیست و هنر و سینما و فرهنگ و اقتصاد جدید و روابط بین الملل و ورزش و امثال آن – و با توجه به گستردگی فضای ارتباطی جامعه، فتاوی مراجع نیز از حساسیت خاصی برخوردار شده است و به سرعت مورد بحث در فضای عمومی قرار می گیرد و به طور کلی شرایط جدیدی به وجود آمده است که فتاوی صرفاً در رساله ها باقی نمی ماند و در گوشه و کنار عالم مورد دقت و بعضاً مناقشه قرار می گیرد.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه موضوع شان فقیه نیست، گفت: کارشناسان و متخصصین متدین باید موضوعات را روشن کرده و شفاف در اختیار مراجع قرار دهند. حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسن نواب با بیان اینکه فتوای مراجع عظام تقلید در طول تاریخ تاثیر زیادی در شکل دهی زندگی سیاسی و اجتماعی مردم داشته است، بیان داشت: متاسفانه امروزه جمعیت قلیلی از متدینین با فتوا کار می کنند و بیشتر مردم ایران کاری با فتوا ندارند.  فتاوای مراجع عظام تقلید بویژه در موضوعات اجتماعی باید با کار کارشناسی صادر شود یعنی کارشناس اجتماعی باید موضوع را تشخیص داده و سپس فقیه در باب آن موضوع اظهارنظر کند. کارشناسان و متخصصین متدین باید موضوعات را روشن کرده و شفاف در اختیار مراجع قرار دهند.

او در خصوص وجود شورای استفتاء در دفاتر مراجع عظام تقلید و نقشی که آنها در مشورت دهی به مراجع عظام دارند، بیان داشت: این شورا کافی برای تشخیص موضوع نیستند چون اینها در موضوع شناسی مشکل دارند. نواب با بیان اینکه فضای مجازی پدیده جدیدی نیست، به موضع گیری و فتاوای مراجع عظام تقلید پیرامون تلویزیون، ویدئوو ماهواره اشاره کرد و گفت: برخی مراجع عظام تقلید و امام راحل فتوا دادند که اگر از منافع حلال آن بتوان استفاده کرد، اشکالی ندارد. فقیه درصدور فتوا باید جوانب مساله را درنظر بگیرد و مصلحت سنجی کند در غیر این صورت پذیرش عمومی نخواهد داشت.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به نظر امام خمینی(ره) که اجتهاد مصطلح را کافی نمی داند، گفت: چاه نفتی در خانه فردی درآمده است و شما به استناد مالکیت صاحب خانه را مالک چاه نفت می دانید. اگر اینگونه باشد پس بحث انفال چه می شود؟ لذا باید شرایط زمان و مکان را در باب این چاه نفت در نظر گرفت.

او به نمونه هایی از فتاوی مراجع عظام تقلید اشاره کرد که با توجه به آثار اجتماعی یا سیاسی آن نیازمند تامل و ملاحظات و مصلحت سنجی بیشتری بوده است و گفت: نمونه چنین فتواهایی، مساله بیت کوین(ارز دیجیتال) بود که برخی فقها بدون دقت حکم به حرمت آن دادند و نتیجه این شد که کسی از مردم به آن توجه نکند چون فتوا دقیق و همه جانبه نبود.

نواب به نمونه هایی از فتاوی با آثار مثبت سیاسی و اجتماعی در جامعه هم اشاره کرد و گفت: فتوای امام خمینی در جنگ نمونه هایی از فتواست که مورد پذیرش عمومی قرار گرفت یا حکم ارتداد سلمان رشدی که خیلی با تاخیر بیان کردیم اما چون کار کارشناسی و دقیقی انجام شده بود، پس از آن هیچ مسلمانی جرات مخالفت نداشت.

او با بیان اینکه امروزه فتاوایی که با مقتضیات زمان و مکان کار دارد، خیلی کارشناسی شده نیست، تاکید کرد: مرجع در مسائل بین المللی، داخلی و اقتصادی باید مشاور داشته باشد.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی را چقدر می شناسیم؟؛ نگاهی به زندگی نامه تا گام های استوار و بلند آیت الله در راه تثبیت موقعیت شیعه

وب سایت خبری شفقنا در این گزارش آورده است: بحث خارج فقه و اصول حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ایشان چند دهه است که در حوزه استمرار داشته که یکی از پرشمارترین و محوری ترین بحث های خارج فقه و اصول حوزه های علمیه در جهان اسلام است. ایشان در طول این مدت چند نسل از اساتید را پرورش داده اند که هم اکنون خود حلقه های بحث خارج را دایر می کنند و یا مدرس سطح عالی فقه واصول هستند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در سال ۱۳۰۵ هجری شمسی در شهر شیراز در میان یک خانواده مذهبی که به فضائل نفسانی و مکارم اخلاقی معروفند دیده به جهان گشود. پدر ایشان حاج علی محمد و جد ایشان حاج محمد کریم و جد اعلای ایشان حاج محمد باقر و جد بالاتر حاج محمد صادق بوده اند. «حاج محمّدباقر» که از تجّار شیراز به شمار می رفت، در «سرای نو» شیراز به تجارت اشتغال داشت، لباسی شبیه لباس روحانیّت می پوشید و پیوسته در مسجد «مولای» شیراز به جماعت حاضر می شد و مورد تکریم و احترام و اطمینان بود. جدّ ایشان مرحوم «حاج محمّد کریم» فرزند حاج محمّد باقر که او نیز عمّامه ای بر سر داشت و در بازار در اثنای کار، کلاه پوستینی بر سر می گذاشت، در «سرای گمرک» شیراز و سپس در «بازار وکیل» به تجارت مشغول بود، همواره در مسجد «مولای» شیراز در نماز جماعت شرکت می کرد و از مرتبطین و نزدیکان مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ محمد جعفر محلاتی (رحمه الله) پدر مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و مرحوم آیه الله حاج سید محمد جعفر طاهری (رحمه الله) به حساب می آمد.

پدرشان حاج علی محمد او نیز از تجار معروف شیراز بود استاد در مورد پدرشان چنین می فرمایند: «پدرم علاقه زیادی به آیات قرآن داشت در دورانی که در مدارس ابتدایی تحصیل می کردم، گاهی شبها مرا به اطاق خودش فرامی خواند و به من می گفت: ناصر! کتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را برای من بخوان (این کتاب مجموعه آیاتی بود که توسّط بعضی از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینی تدریس می شد) من آیات و ترجمه آن را برای او می خواندم و او لذّت می برد».

دورترین خاطره

روایتی که خود استاد از دوران کودکیشان دارند چنین است: «دورترین خاطره ای که از دوران طفولیّت به نظر دارم مربوط به زمانی است که بیماری مختصری داشتم و در گهواره خوابیده بودم، حادثه از این قرار بود که فصل تابستان بود و گاهواره من در گوشه حیاط خانه قرار داشت؛ در وسط حیاط، حوض آبی بود که می بایست از آب چاه، پر شود ولی چون حوض، نجس شده بود با آب چاه که از دلو به آن می ریختند پاک نمی شد، برای حلّ مشکل، در شیراز چنین معمول بود که قسمت عمده حوض را با آب دستی پر می کردند سپس ظرف بزرگ چرمی به نام «کُر» – که واقعاً به مقدار کُر بود – را پر از آب می کردند و روی آن حوض، خالی می کردند تا با آبِ حوض مخلوط شود و همه پاک گردد (البتّه این توضیحات را من الآن می فهمم و در آن وقت به صورت کم رنگی می فهمیدم) بالاخره ظرف کُر را پر از آب کردند و روی حوض ریختند، حوض پر شد و آب از حوض بیرون ریخت و از زیر گهواره من هم گذشت و من همه این کارها را می دیدم و اجمالاً می فهمیدم و چنان به خاطرم مانده که گویی دیروز این امر اتّفاق افتاده است!». این جریان که یادآور قصّه های افسانه ای و یا غیر افسانه ای مربوط به نبوغ افرادی مثل بوعلی است، به روشنی دلیل بر وجود یک هوشمندی فوق العاده در استاد بود.

کلاس های جهشی

استاد به کلاس های به اصطلاح جهشی خود در آن دوران اشاره می کند و می فرماید:  «چهار یا پنج ساله بودم که به دبستان رفتم و به اصطلاح امروز چون سنّ من کافی نبود، در کلاس آمادگی شرکت کردم، مدرسه ما به نام «زینت» در شیراز معروف بود، ولی در همان کلاس آمادگی، به ما تعلیماتی یاد دادند که خوب آنها را فراگرفتم و به همین دلیل بدون این که سلسله مراتب رعایت شود، مرا به کلاس های بالاتر بردند».

نقطه آغاز دروس دینی

این نابغه پس از طیّ دوره دبستان و دبیرستان و پس از آن که با سقوط رضاخان و فراهم شدن آزادی نسبی، از طرف یکی از علمای بزرگ شیراز (مرحوم آیه الله حاج سیّد نورالدین شیرازی) از همه علاقمندان به تحصیل علوم دینی دعوت به عمل آمد (و استاد نیز در سال سوّم دبیرستان با اشتیاق زائدالوصفی حاضر شدند که در کنار دروس دبیرستان، دروس دینی را مشغول شوند) بیشتر و بیشتر رُخ نشان می داد: «محلّ بعدی ما مدرسه خان در شیراز بود که از مدارس بسیار قدیمی و بزرگ و معروف است که محلّ تدریس یا تحصیل فیلسوف گرانقدر صدرالمتألّهین شیرازی بود. شروع به جامع المقدّمات و شرح الأمثله کردم. استاد من، مرحوم آیه الله ربّانی شیرازی بود، به ایشان گفتم من جامع المقدّمات ندارم اگر بیست و چهار ساعت، امانت بدهی مطالعه می کنم و امثله و شرح الامثله را یک روزه با مطالعه، امتحان می دهم، ایشان به من دادند و تمام شب و روز را مشغول شدم و فردا امتحان دادم قبول شدم و به رتبه بالاتر ارتقاء یافتم و با ایشان خداحافظی کردم و در کلاس دیگری شرکت نمودم.»

چرا امثال «سحر تبر» مهم هستند؟

وب سایت خبری عصرایران، در این گزارش آورده است: دستگیری دختر جوانی به نام فاطمه خ. مشهور به سحر تبر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. در خبر آمده است: «او به‌واسطه عمل‌های متعدد زیبایی و گریم‌های مشمئزکننده و هنجارشکن، اقدام به جذب فالوور در حساب اینستاگرام خود می‌کرد».

از بازداشت او ذوق‌زده نیستم، در مورد مسائل قانونی و حقوقی این ماجرا سوادی ندارم و نمی‌دانم آیا می‌شود کسی را به خاطر این اقدامات دستگیر کرد یا نه، اما از آنجائیکه بازداشت یک دختر جوان همواره با خودش نوعی مظلومیت همراه می‌آورد از منظری دیگر به این ماجرا ورود می‌کنم که «چرا سحر تبر مهم است»؟  بیشتر از ۲۵ میلیون ایرانی عضو اینستاگرام‌اند. رتبه ششم بیشترین صفحه در جهان. آن هم در شرایطی که ما از لحاظ جمعیتی هجدهمین کشور دنیا به شمار می‌رویم. دلایل این استقبال متعددند.

اینستاگرام ایرانی شهری شگفت‌انگیز است که در آن داوود هزینه دلبری می‌کند، اکستنش تهرانی عشوه می‌ریزد، بهادر وحشی میکس هشت پا با تخم‌مرغ گندیده می‌بلعد، تتلو آواز می‌خواند، وحید خزایی فحش می‌دهد، ساشا سبحانی به ریش ملت می‌خندد و ... اینها شاخ‌ها و پلنگ‌های اینستاگرام هستند. یعنی وقتی وسط این جنگل راه می‌روی باید مواظب باشی آنها و هوادارانشان تکه پاره‌ات نکنند. سحر تبر هم یکی از این چهره ها به شمار می رفت. آخرین بار که صفحه اش را دیدم تقریباً ۲۰۰ هزار نفر بیشتر از کل مردم کشور ایسلند او را دنبال می‌کردند.  با گریم عجیب و غریب شبیه جن‌زده‌ها، بدنی استخوانی، موهایی نارنجی و صدایی تودماغی جلوی دوربین جیغ می‌زد و هزاران هزار نفر او را لایک می‌کردند! همین! او با همین شمایل و کارها تبلیغ می‌گرفت و درآمد داشت.

اگر عضو اینستاگرام هستید و او را نمی‌شناسید شما در شهری زندگی می‌کنید که رهبران اثرگذارش را نمی‌شناسید. مواظب باشید یک وقت پلنگی، شاخی خفت‌تان نکند! این شاخ‌ها و پلنگ‌ها دارند سبک زندگی ما را عوض می‌کنند. ممکن است کسی بگوید: اینها؟ اصلاً تو این حد و اندازه‌ها نیستند! اما همین «اینها» بازار را دست‌شان گرفته‌اند. با تبلیغ یک کالا، فروش آن را تضمینی می‌کنند. گاهی برای تبلیغ یک محصول دهها میلیون تومان می‌گیرند. برای همان استوری که شما ثانیه ای می بینید و رد می‌شوید.  فکر می‌کنید اهل بازار مغز گنجشک خورده‌اند که چنین پولی را محض رضای خدا بدهند به «اینها»؟ همین «اینها»، روی فروش پوشاک، لوازم آرایش، مواد غذایی و حتی کالاهای فرهنگی مثل موسیقی آنقدر عمیق اثرگذارند که ذائقه را هم تغییر داده‌اند. برخی از خواننده‌ها پول می‌دهند که همین «اینها»، رویش حرکات موزون کنند و دابسمش‌اش را بسازند و هزاران نفر ببیند و فروش و محبوبیت بیشتر...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha