به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، زبان انگلیسی در کنار زبانهای روسی، اسپانیایی، فرانسوی، چینی و عربی، بهعنوان یکی از ۶ زبان رسمی سازمان ملل شناخته شده است. هماکنون نیز ۶۷ کشور در کل جهان، زبان انگلیسی را بهعنوان زبان رسمی کشور خود اعلام کردهاند. از طرفی بسیاری از کشورها در روابط سیاسی و تجاری خود با سایر کشورها از زبان انگلیسی با عنوان زبان دوم استفاده می کنند.
علاوه بر بکارگیری زبان انگلیسی در مجامع بین الملل این زبان کاربردهای دیگری هم دارد که یکی از آنها مهارت های عمومی و پر کاربرد آن در زندگی اشخاص است. بطوریکه در صورت آشنایی با زبان انگلیسی، کار با منوی موبایل یا کامپیوتر راحت تر می شود و افراد با اطلاع از این زبان به نوعی خودکفایی در انجام فعالیت های مربوط به خود می رسند. از طرفی آشنایی با این زبان می تواند زمینه های انجام بهتر برخی از کارها و پروژه ها را خصوصا در فضای دانشگاه فراهم کند. حتی در سفرهای تفریحی، سطح متوسطی از مهارت زبان انگلیسی، میتواند بسیار مفید باشد.
همچنین آشنایی با زبان انگلیسی می تواند فرصت ها و چشم انداز های شغلی را بهبود بخشد. به این معنا که هر چه افراد به زبان های بیشتری مسلط باشند، به مراتب شغل های بیشتری هم در انتظار آنها خواهد بود و توانایی انجام بسیاری از کارها را خواهند داشت.
از این رو بنا به اهمیت زبان خصوصا زبان انگلیسی در مجامع بین المللی و زمینه های دیگر، بسیاری از کشورها آموزش زبان انگلیسی و فراگیری آن را به صورتی اجباری در سیستم آموزشی خود درآورده اند.
ایران نیز یکی از نخستین کشورهای منطقه در زمینه آغاز آموزش زبان انگلیسی، به عنوان یکی از مواد درسی در نظام آموزش رسمی خود است و پیشینه آموزش رسمی زبان انگلیسی در مدارس ایران به سال ۱۳۱۷ باز میگردد که در آن سال و با حمایت وزارت فرهنگ آن زمان، مجموعه شش جلدی کتابهای زبان انگلیسی برای تدریس در مقطع شش ساله دبیرستان را گروهی از مؤلفان ایرانی و غیر ایرانی تدوین و منتشر کردند و از آن پس تاکنون، آموزش زبان انگلیسی در مدارس کشور به مثابه یکی از دروس اصلی نظام آموزشی کشور، بدون وقفه محسوس و طولانی مدت، در جریان بوده است.
این در حالی است که اخیرا 57 نماینده مجلس طرح یک فوریتی رفع انحصار از زبان انگلسی در نظام آموزش همگانی کشور را به هیات رییسه مجلس ارسال کردند که بر اساس آن آموزش زبان انگلیسی از برنامه مدارس حذف و اختیاری اعلام شده و دانش آموزان برای یادگیری می توانند به آموزشگاه های آزاد مراجعه کنند.
این نمایندگان اظهار کرده اند: دانشآموزانی که با هدف مهارت آموزی و ورود سریع به بازار کار مسیر تحصیل در شاخههای کار و دانش و فنی و حرفهای را انتخاب کردند بهنظر میرسد ضرورتی به یادگیری زبان نداشته باشند. علاوه بر این نمایندگان در بندی از این طرح آوردهاند، از تاریخ تصویب این قانون آموزش و پرورش مکلف است آموزشهای زبانهای موضوعی این قانون و زبان انگلیسی را صرفاً از طریق آموزشگاههای آزاد تحت نظارت آن وزارتخانه و حداکثر معادل سه سال تحصیلی منحصراً برای دانشآموزان مقطع دبیرستان ارائه کند.
پس از ارائه این طرح در مجلس، بازخوردهای مختلفی به وجود آمد وکارشناسان از جنبه های مختلف به این موضوع نگریسته و اظهار نظر کرده اند. عده ای از کارشناسان معتقد هستند در صورت تصویب این طرح منوط به اینکه آموزش زبان انگلیسی به آموزشگاه های آزاد تحت نظر آموزش و پرورش سپرده شود، زمینه خصوصی سازی آموزش مطرح می شود و این امر خلاف اصل ۳۰ قانون اساسی است. بر اساس این اصل، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. تصویب این طرح به نحوی با مبحث عدالت آموزشی یعنی فراهم آوردن زمینه های آموزش رایگان برای همه مقاطع و همه دانش آموزان ناسازگار است و به عبارتی موضوع عدالت آموزشی را زیر سوال می برد. چه بسا بسیاری از خانواده ها خصوصا خانواده هایی که در مناطق محروم و شهرهای مرزی زندگی می کنند به دلیل وضعیت اقتصادی و فقر، قادر به تامین ملزومات و امکانات لازم زندگی نیستند و از حداقل امکانات در همه زمینه ها و خصوصا آموزش و پرورش بهره مند هستند. لذا تصویب چنین امری سبب می شود، از فراگیری زبان انگلیسی در مدرسه محروم شوند و از آنجایی که از یک سو یافتن چنین آموزشگاه هایی در این مناطق به سختی امکان پذیر است و از سویی به دلیل وضعیت اقتصادی قادر به شرکت در این آموزشگاه ها نیستند، از فراگیری این زبان و مزایای آن در زمینه های مختلف محروم شوند. همچنین در این خصوص نظرات دیگری نیز مطرح شده است که از جمله آنها به وجود آمدن مافیای آموزشگاه ها و بحث سو استفاده از دانش آموزان است. بحثی که نمی توان از اهمیت آن کاست و به مرور با تصویب آن و شروع فرایند اش آثار و پیامدهای متعددی خواهد داشت.
از طرفی عده ای از کارشناسان از منظر فرهنگی به این امر نگریسته و معتقد هستند کشورهای مختلف از طریق زبان فرهنگ ها، ارزش ها و هنجارهای خود را به دیگر کشورها منتقل می کنند. در واقع می توان گفت زبان یکی از ابزار لازم برای اشاعه فرهنگی است. در واقع این دسته از کارشناسان معتقد هستند در صورت سپردن زبان انگلیسی به آموزشگاه ها، دانش آموزان با اموری فراتر از محتوای کتاب های درسی آشنا شده و این امر بر ذهنیت، هویت و نیز اعمال و رفتارهای آنها و به خصوص بر سبک زندگی دانش آموزان تاثیر می گذارد. امری که هم اکنون در آموزشگاه های زبان در میان افراد مشاهده می شود.
از طرفی همانطور که ذکر شد یکی از موارد اهمیت زبان و یادگیری آن به دلیل کاربردهای آن است. درست است که برخی از رشته ها نیاز چندانی به یادگیری ندارند اما هستند رشته هایی که در آنها کلمات و اصطلاحات انگلیسی وجود دارد و این نیازمند آشنا بودن دانش آموزان با زبان انگلیسی است. بطوریکه عادل برکم، کارشناس آموزشی در گفت و گویی در این زمینه اظهار کرد: بر اساس طرحی که نمایندگان دادند دانشآموزان کارودانش و فنی وحرفهای لازم نیست زبان یاد بگیرند، این درحالی است در برخی رشتهها مثل کامپیوتر، برق و مکانیک دانشآموزان باید با اصطلاحات انگلیسی آشنا باشند. اگر برخی کلمات را ندانند در این رشتهها با مشکل مواجه می شوند.
تمام موارد فوق در حالی است که با توجه به مدت زمان مقرر برای آموزش زبان انگلیسی که حدود 90 دقیقه در هفته برای دانش آموزان مقطع متوسطه در نظر گرفته شده است، به هیچ وجه کافی نبوده و حذف اجباری این درس از سرفصل های آموزشی و اختیاری کردن آن زمینه عدم بهره مندی و برخورداری دانش آموزان از بسیاری از مزایا و کاربردهای این زبان را به همراه خواهد داشت.
نظر شما