مشروطه به روایت «رسائل سیاسی میرزا علی ثقة‌الاسلام تبریزی»

تبریز - ایرنا - «رسائل سیاسی میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی»، عنوان کتابی است که به همت علی‌اصغر حقدار و توسط نشر چشمه در شمارگان یکهزار و ۲۰۰ نسخه چاپ و منتشر شده و روایت‌های دست اول از نهضت مشروطه در تبریز، از جمله بخش‌های خواندنی آن است.

به گزارش ایرنا، کتاب «رسائل سیاسی میرزا علی ثقة‌الاسلام تبریزی» در ۲۱۹ صفحه حاوی مطالبی با عنوان رساله دلالان، اسلام و سیاست و اقتصاد و اخلاق آن، درباره گزینش نمایندگان مجلس، مجمل حوادث یومیه مشروطه، سواران دولت و نیروی استبداد غیر از غارت و آتش و نمایه به زیور طبع آراسته شده است.

علی‌اصغر حقدار به عنوان گردآورنده این کتاب در مقدمه آن نوشته است:"واقعیت به وجودآورنده اندیشه است و اندیشه در تبیین و توضیح واقعیات است که به  محک آزمون و خطا گذاشته می شود؛ فهم، تحلیل و تاویل واقعیت از یک طرف بر بان اندیشمند مبتنی است و از طرف دیگر بر زمانمندی واقعیت متکی است. جمع میان اندیشه و واقعیت، افق دانایی را تشکیل می دهند. در سیر تاریخی «اندیشه امروز ایران» و انتشار انتقادی متون، رسائل سیاسی میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی در شناخت بخش هایی از اندیشه سیاسی عصر مشروطیت از اهمیت به سزایی برخوردار است. "

میرزا علی‌آقا تبریزی (متولد رجب ۱۲۷۷ ) مشهور به ثقةالاسلام تبریزی یا ثقةالاسلام دوم، از علمای آذربایجان و یکی از کشته‌شدگان جنبش مشروطیت ایران بود. او از مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان بود که در روز عاشورای ۱۳۳۰ هجری قمری در تبریز به دست روس‌ها به دار آویخته شد.

ثقة الاسلام بعد از طی تحصیلات مقدماتی، به سال ۱۳۰۰ قمری عازم عتبات شده و با کسب درجه اجتهاد به تبریز بازگشت. وی همکاری خود را در فعالیت های سیاسی با انجمن تبریز از سال ۱۳۲۶ قمری اغاز و در دوران استبداد صغیر به مقابله با تعرضات هوادارن محمدعلی شاه قاجار مبادرت کرد.

وی از آغاز جنبش عدالت‌خواهی و سپس مشروطه طلبی، در زمره حامیان جدی آن قرار داشت و هنگام مهاجرت علما به قم و تحصن آنان در آنجا، با ارسال تلگرام‌هایی به علما و مظفرالدین شاه، ضمن حمایت از خواسته‌های مهاجران، خواستار باز گرداندن آنان به تهران شد.

پس از پیروزی نهضت مشروطه، به هنگام رای گیری برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی، وی بیشترین رأی را در میان علما به دست آورد، لیکن نمایندگی را نپذیرفت. با تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان، که محفل آزادی خواهان بود، ثقة الاسلام از حامیان و فعالان این انجمن و از نویسندگان روزنامه انجمن شد. حضور او در انجمن ایالتی، در مقابل انجمن اسلامیه (محفل علمای مخالف مشروطه)، پشتوانه‌ای برای مشروطه خواهان بود.

در پی قیام مشروطه خواهان تبریز بر ضد استبداد محمدعلی شاه، مشیرالسلطنه رئیس الوزرا با ارسال تلگرامی تهدیدآمیز به ثقة الاسلام، از او خواست تا اختلاف را رفع کند. ثقة الاسلام در پاسخ به این تلگرام، بر مواضع همیشگی‌اش (دفاع از حقوق دولت و ملت و تلاش برای اتحاد این دو) تأکید کرد.

محمدعلی شاه سپاهی را به سرکردگی عین الدوله روانه تبریز کرد، اما به سبب مقاومت اهالی شهر، عین الدوله به باسمنج عقب نشینی کرد و راه ورود آذوقه را به شهر بست. پس از چهار ماه، محاصره و قحطی و گرسنگی مردم تبریز و ترس از مداخله روس‌ها موجب شد که ثقة الاسلام در ۲۷ صفر ۱۳۲۷ برای محمدعلی شاه تلگرام بفرستد.

به پیشنهاد او و توافق محمدعلی شاه، مقرر شد که طرفین نزاع به باسمنج بروند و در آنجا مذاکره کنند. در شرایطی که راه هرگونه همکاری میان دولت و انقلابی‌های تبریز بسته شده بود و از رجال و بزرگان تبریز فردی که معتمد طرفین باشد وجود نداشت، ثقة الاسلام به همراه حاجی سیدالمحققین و میرزا حاج آقا میلانی به باسمنج رفت. وی ضمن نصیحت کردن شاه برای برقراری مجدد مشروطه و هشدار دادن درباره احتمال دخالت و نفوذ اجانب، تلاش می‌کرد اجازه ورود غله و آذوقه را به شهر بگیرد. محمدعلی شاه، به جای درک نیت ثقة الاسلام و خیرخواهی وی برای دولت و مردم، در خیال تبعید او از تبریز بود.

سرانجام، پیش بینی های ثقة الاسلام به وقوع پیوست؛ روسیه و انگلیس برای دخالت در امور داخلی ایران بهانه یافتند و نیروهای روسی در ۴ ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ روانه تبریز شدند.

ثقة الاسلام با مشاهده تجاوز روس‌ها خواستار مقابله مجاهدان شد و حتی کتباً به امیرحشمت نیساری، رئیس شهربانی تبریز، اجازه دفاع داد. این امر موجب شد که تبریز یکباره بسیج شود و با روسها سخت درگیر گردد. طرفین، طی چند روز، جنگ‌های خونین و سختی کردند. از ۳ محرم ۱۳۳۰، با ضعیف شدن قوای روس، کنسول‌های سایر کشورها و خود روس‌ها سخن از صلح به میان آوردند. از سوی دیگر، رسیدن پیغام‌های پیاپی دولت مبنی بر ترک جنگ، بسته شدن مجلس در دوم محرّم همان سال به دست یپرم خان و پذیرش اتمام حجت روسیه، سبب شد ثقة الاسلام مجاهدان را برای پذیرش پیشنهاد صلح روس‌ها راضی کند و در پی آن مقرر گردید مجاهدان تفنگ‌های خود را کنار بگذارند و شهر را ترک کنند.

وی، بر خلاف همگان و به رغم هشدار برخی اشخاص، از جمله نماینده دولت عثمانی که پیغام داده بود روس‌ها قصد کشتن او را دارند، حاضر به مخفی شدن و پناهندگی نشد؛ سرانجام روس‌ها در عاشورای ۱۳۳۰ ثقة الاسلام و هفت تن دیگر از مجاهدان مشروطه را به‌دار آویختند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha