۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۹:۴۳
کد خبر: 83537303
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

علایم تعجب و نیمای بزرگ و «مِه‌زُدایی فرهنگی» شعر امروز!

۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۹:۴۳
کد خبر: 83537303
رضا قنبری ؛ شاعر و منتقد ادبی
علایم تعجب و نیمای بزرگ و «مِه‌زُدایی فرهنگی» شعر امروز!

نمی‌دانم از کجایِ وضعیت دراماتیک شعر ایران بگویم! مثلا بگویم هنوز که هنوز است عده‌ی زیادی از شاعران دهه شصت تا کنون، نه نیما یوشیج (بنیانگذار شعر مدرن و شعر نوی فارسی) را خوانده‌اند نه به درک شعر و اندیشگی او رسیدند اما شعر می‌گویند!

یا بگویم دیدم در جایی وقتی کتاب گزینه شعر نیما را به دست خانم شاعر پوپولاری دادند که کتاب‌های پرفروشی دارد، حتی نتوانست شعر مشهور «ققنوس» نیما را روخوانی کند، اما حضرت ایشان شعر نو هم می‌گوید! (چطور شعری با چه کیفیت و ساختار حد پایینی بماند).

یا بگویم هنوز برای برخی کسانی که دکترای زبان فارسی دارند درکی از تفاوت وزن سیال (که برای نمونه در شعرهای اخوان زیاد است) با «عروض» و وزنِ مسلط، وجود ندارد و نمی‌دانند می‌توان شعری شبه‌رباعی یا شبه‌غزل نوشت که در اصل فقط شباهتی نسبی به غزل یا رباعی دارد اما «شعری مبتنی بر وزن سیال» است؛ و نوآوری‌های زبانی و ساختاری غزل بیست سال اخیر را هم یا ندیده‌اند یا اگر هم دیده‌اند فقط از دیوار حاشا بالا رفته‌اند!
یا مثلا بگویم در این ده_پانزده سال اخیر، شعر نوی فارسی به گردابه‌ای سقوط کرد که هرچه سطحی‌تر و غیر هنری‌تر بنویسی، بیشتر مخاطب داری! و برای نوشتن، محض رضای حضرت جرجیس هم شده چهارخط دانش تئوریک هم داشته باشی؟ حاشا!
یا بگویم در سرزمین شعر (یعنی ایران) هنوز بسیاری از مردم و حتا قشر کتاب‌خوان، شاعران غولی چون «بیژن نجدی»، «هوشنگ چالنگی»، «فیروزه میزانی»، «یارمحمد اسدپور» و «فرشته ساری» و «نسرین جافری» و و و را نمی‌شناسند اما چند آدم سطحی‌نویسی که دل‌نوشته را جای شعر {به مفهوم والا و هنری‌اش} به خورد مردم می‌دهند، به عنوان «شاعران مطرح» می‌شناسند!
یا مثلا از سکوت و خانه‌نشینی و یاس شدید شاعران جدی ایران بگویم که دیگر در این آشفته‌بازارِ «سطحی‌نویسی» و «شاعرنمایی»، شعر جدی و اندیشمندانه‌اشان دیده و شنیده نمی‌شود و در نتیجه منزوی و کنج‌نشین شده‌اند!
یا مثلا اینکه ناشرانی ۲۰۰ نسخه کتاب شعر منتشر می‌کنند اما به دروغ در شناسنامه کتاب درج می‌کنند ۱۰۰۰ نسخه و بعد به طور کاذب و جعلی، کتاب را چاپ سوم و پنجم و دهم می‌کنند!

از این «مثلاها» زیاد است و شرح رنج و مشکل نیز زیاد؛ به گمانم نیمای بزرگ هرگز تصور نمی‌کرد میراث عظیمش به چنین فرجامی برسد!...
اما هنوز هم امید کوچکی به حفظ و تداوم «شعر جدی» ایران است اگر:
۱- درنشست‌هایی، به بازشناسی علمی و شرح‌شناسانه اندیشه و دستاوردهای نیمای بزرگ و همچنین شاعران نابغه‌ی دهه‌ی پنجاه و شصت مثل «هوشنگ چالنگی» و «بیژن الهی» و «نسرین جافری» و «نازنین نظام‌شهیدی» و ... برای شاعران امروزی و مردم پرداخته شود.
۲- رسانه‌های نوشتاری و صوتی و تصویری، سعی در ” مِـه‌زُدایـی فرهنگی “ و معرفی شعر مدرن و جدی ایران و شاعرانش به مردم کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha