ناآرامی‌ها در عراق و لبنان؛ یک پدیده با دو بستر

بیروت- ایرنا- ناآرامی‌های هفته‌های اخیر در عراق و لبنان علاوه بر افشا کردن دست‌های پیدا و پنهان آمریکا و برخی کشورهای مرتجع عربی در آن ، روشن کرد ماهیت این دو پدیده از اساس با یکدیگر متفاوت است؛ در یک طرف سوء مدیریت، مردم عراق را به خیابان‌ها کشاند و در سوی دیگر اعتراض مردم لبنان به فقر، بیکاری، گرسنگی و در یک کلام مشکلات معیشتی بود.

با وجود همزمان شدن تقریبی تظاهرات در عراق و لبنان، آنچه مردم عراق را به خیابان ها آورد، یک مسئله و عواملی که لبنانیها را به اعتراض واداشت، موضوع دیگری بود.

تفاوت تظاهرات در عراق و لبنان

مردم عراق نه از سر گرسنگی و فقر بلکه در اعتراض به سوء مدیریت که مشکلات معیشتی را برایشان رقم زده است، به خیابان ها آمدند زیرا عراق کشوری ثروتمند با منابع نفت و گاز است، بنابراین اگر مردم با مشکلاتی روبه رو هستند نداری و فقر نیست بلکه سوء مدیریت منابع موجود در این کشور و نیز فساد است، به این معنی که عراقی ها معتقدند کشورشان پول و ثروت دارد اما مدیریت درستی نمی شود، اما در لبنان عامل اصلی که مردم را به خیابان ها آورد، فقر، بیکاری، گرسنگی و در یک کلام مشکلات معیشتی آنان بود زیرا لبنان برخلاف عراق کشوری کاملا مصرف کننده و با بدهی‌های بالا است.

خشونت برنامه ریزی شده تظاهرات در عراق

تفاوت دیگر به خشونت کشیده شدن تظاهرات در عراق است؛ نکته بسیار مهمی که باید بر آن درنگ کرد. زیرا بر اساس آنچه در ادامه متن درباره راهبرد آمریکا در منطقه به ویژه در قبال کشورهای محور مقاومت گفته خواهد شد، باید در نظر داشت که به خشونت کشیده شدن تظاهرات در عراق، بخشی از سناریوی آمریکا بوده و هدف از آن درگیری شیعی – شیعی بود و شاهد بودیم که تلفات و کشته های این تظاهرات بیشتر در مناطق شیعه عراق بود.

چرا این اتفاق افتاد؟

در پاسخ باید گفت: هدف از این خشونت ها ایجاد اختلاف و درگیری بین طیف شیعه عراق بود به ویژه اینکه عراق کشوری با بافت قبیله ای و طایفه ای است و مسائلی مانند انتقام و خونخواهی همواره در آن مطرح بوده است.

اما از این فراتر و در نگاهی وسیع تر به تظاهرات در عراق و لبنان نکته کلیدی و مهم در نظر گرفتن راهبرد آمریکا در قبال کشورهای محور مقاومت و پیش از همه سوریه، لبنان و عراق است.

گزینه ایجاد خلأ حاکمیتی و مدیریتی

راهبرد آمریکا در منطقه این است که در مقابله با محور مقاومت که مرکزیت آن جمهوری اسلامی ایران است، تا تحریم و فشار حداکثری پیش رفت اما به نتیجه ای نرسید. آمریکا  راه جبران این ناکامی را در هجمه به کشورهایی دانست که حامی ایران هستند با این هدف که این کشورها نتوانند به عامل بازدارندگی در برابر آمریکا تبدیل شوند و به همین دلیل شاهد حوادث عراق و سپس لبنان بودیم.

در یک کلام آمریکا در این کشورها به دنبال خلأ حاکمیتی و مدیریتی است و بر این اساس موضوع استعفای نخست وزیر عراق مطرح شد و در لبنان نیز عملا این گزینه تحقق یافت.

مرجعیت عالی عراق حجت را بر مردم تمام کرد

نکته قابل ملاحظه اینکه اگر در عراق توافق شود که دولت روی کار بماند و تغییراتی در برخی وزارتخانه ها ایجاد شود که ظاهرا روند تحولات آن به همین سمت در حرکت است، به این معنی است که آمریکا موفق نشده و نتوانسته است نقشه خود در این کشور عملی سازد.

نکته مهم تر اینکه مرجعیت عراق روز جمعه در این قضیه ورود کرد و پیام مهمی داد مبنی بر دعوت مردم به وحدت و جلوگیری از خونریری و آسیب رساندن به اموال عمومی. پرواضح است هنگامی که مرجعیت ورود می کند به این معنی است که حجت بر مردم تمام شده است.

مرجعیت عالی عراق در بیانیه روز جمعه همچنین اعلام کرد: ما از همه طرف ها می خواهیم، به امروز و آینده عراق بیاندیشند و واکنش های زودگذر و یا منافع شخصی و گروهی مانع از تصمیم گیری درست در این زمینه نشود.

اینجاست که باید گفت؛ آمریکا با وجود سال ها تجربه حضور در منطقه، همواره در محاسبات خود از یک عامل مهم و تاثیرگذار غافل مانده و به همین دلیل مرتکب اشتباه شده و محاسبات آن سرانجام خوشی نداشته است و آن  جایگاه مرجعیت است به این معنی که آمریکا در راهبرد خود علیه منطقه و کشورهای محور مقاومت همواره به دنبال از بین بردن دولت و پارلمان و تغییر وزیران بوده است تا مهره هایی را روی کار بیاورد که از طریق آنان بتواند کنترل امور را در دست بگیرد اما از نقش مرجعیت غافل می ماند، حال آنکه در عراق همین نقش مرجعیت چه در زمان حمله داعش و چه جنگ علیه تکفیری ها و چه هنگام بروز اختلافات بین شیعه و سنی با توطئه گری آمریکا، موجب نجات عراق شده است زیرا مرجعیت با قدرت در صحنه حضور یافته و حجت را برهمه تمام کرد.

نقشه آمریکا برای ایجاد خلأ در لبنان عملی شد

در مورد لبنان نقشه آمریکا برای ایجاد خلأ، موفقیت آمیز بود و عملا شاهد بودیم "سعد حریری" نخست وزیر این کشور به جای پاسخگویی به مطالبات مردمی استعفا داد و به این ترتیب آنچه آمریکا در این خصوص به دنبال تحقق آن بود، عملی شد.

با این حال نباید فراموش کرد که مطالبات آمریکا در لبنان به اینجا ختم نمی شود بلکه سقف بالایی دارد از جمله اینکه واشنگتن به دنبال روی کارآوردن دولتی است که بتواند با آن در خصوص مسائل مختلف از جمله سلاح مقاومت و مشروعیت آن و نیز گفتگو با اسرائیل و ترسیم مرزها هماهنگی بعمل آورد.

این مسائل همگی بخش مهمی از خواسته ها و آرزوهای آمریکا در لبنان است اما باید پرسید آیا واشنگتن می تواند همه این خواسته ها را تحقق بخشد؟

در پاسخ باید گفت: آمریکا در لبنان گامی را برداشت که به ظاهر موفقیت آمیز بود اما این تمام ماجرا نیست و مشخص نیست آیا این گام یعنی استعفای دولت حریری مبنایی برای اقدامات بعدی است یا خیر بلکه باید در انتظار بود و دید روند تحولات لبنان به چه سمتی خواهد رفت و باید در نظر داشت که در مقابل این تحرکات آمریکا، جریانات سیاسی لبنان نیز تدابیر خود را داشته و برگه هایی نیز در اختیار دارند.

"میشل عون" رئیس جمهور لبنان در سخنرانی پنجشنبه شب گذشته نیز اعلام کرد، به دنبال تشکیل دولت تکنوکرات به دور از طایفه گرایی است که این گام مثبتی است.

سید "حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله لبنان نیز تاکید کرد، باید دولتی روی کار بیاید که در خدمت مردم و پاسخگوی مطالبات آنان باشد؛ این خواسته ای است که کسی در لبنان با آن مخالفتی ندارد.

با این توضحیات باید گفت آنچه در لبنان رخ داد، بخشی از سناریوی آمریکا بود و قطعا اگر در لبنان چنین مرجعیتی که در عراق است، وجود داشت، اوضاع با آنچه امروز می بینیم، متفاوت می شد هرچند  تعدد طوایف در لبنان کار را سخت می کند اما اگر به عنوان مثال رهبر مسیحیان و یا مفتی لبنان وارد صحنه می شدند و به مردم اعلام می کردند که خواسته های بر حق خود را بدون ایجاد خلل در زندگی عادی مطرح کنند، قطعا وضعیت متفاوت می شد.

البته در جامعه  شیعی لبنان عملا شاهد بودیم که سید حسن نصرالله سخنرانی کرد به این معنی که دبیر کل حزب الله لبنان از آغاز تظاهرات مردمی سه بار سخنرانی و موضع خود را به شکل شفاف و روشن بیان کرد؛ سخنرانی که به شکل مستقیم پخش شد و این بیانگر موضع روشن و شجاعانه حزب الله است.

دبیر کل حزب الله لبنان  اظهار داشت، خواسته مردم بر حق است و ما حامی خواسته های آنان هستیم اما این خواسته ها در خیابان ها محقق نمی شود و پس از آن بسیاری از هواداران حزب الله و جنبش امل و شیعیان به حضور خود در خیابان ها پایان دادند و شاهد بودیم که تظاهراتی که به سمت مسیری غیر از آنچه آغاز شده بود، در حال انحراف بود، چگونه فروکش کرد.

اکنون در لبنان باید دید روند تحولات آن پس از استعفای دولت حریری به چه سمتی می رود و البته باید در نظر داشت که اعلام دولت "پیشبرد امور" از سوی میشل عون اقدامی مثبت و برخاسته از تدبیر بود زیرا موجب شد روند امور این کشور همچنان تحت کنترل باشد و از سوق یافتن به سمت هرج و مرج در امان بماند.

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha