۱۸ آبان ۱۳۹۸، ۹:۲۵
کد خبرنگار: 1781
کد خبر: 83542010
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

مرورکتاب(۸۵)

قشم، جزیره‌ای آشنا

۱۸ آبان ۱۳۹۸، ۹:۲۵
کد خبر: 83542010
قشم، جزیره‌ای آشنا

بندرعباس-ایرنا-کتاب «قشم، جزیره‌ای آشنا »را رحمت‌الله پاکدامن در ۳۰۱ صفحه به شمارگان ۳ هزار نسخه نوشته که اولین بارسال ۱۳۶۴ توسط معاونت برنامه‌ریزی استانداری هرمزگان منتشر شده است.

این کتاب علاوه بر یک نویسنده هرمزگانی با همکاری سید مرتضی هاشمی، صالح دریانورد، علی صدر و جلال شکوریانفرد به نگارش درآمده، دارای ۷ فصل شامل، مطالعات تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و انسانی، اجتماعی و تشکیلات اداری جزیره قشم است.

قسمتی از کتاب قشم، جزیره ای آشنا

گذشته تاریخی جزیره قشم از دیدگاه باستان‌شناسی به دوره مادها، هخامنشیان، پارتیان و ساسانیان می‌رسد و آریائیان باهوش پس از استقرار در جزیره قشم با کم آبی مواجه شدند اما زنان و مردان با همت بدون توجه به دشواریها و هراس از سختی دست بکار شدند.

هنوز زمان زیادی نگذشته بود که مخازن بزرگ و آبگیرهای متعددی همچون مخزن عظیم خوش‌آب(بین درگهان و رمکان) برکه کنیزکان بر روی ارتفاعات غربی قشم و برکه‌های کولقان نزدیک قشم و مهمتر از همه مخزن بزرگ «لافت» که بالغ بر ۸۵ حلقه چاه در آن وجود دارد و مخزن عظیم خربس که همه از یادگارهای ارزنده عصر مادها و هخامنشیان است.

آریائیان که در زراعت، حفر قنات و کاریز و حشم‌داری و ساختن سد و پل و احداث اسکله مهارت کافی داشتند در راه آبادی جزیره قشم زحمات فراوانی را متحمل شدند تا آنجا که جزیره را بصورت پل اطمینان بخشی برای تجارت شرق و غرب به جهانیان معرفی کردند.

در طول دوران هخامنشیان خلیج‌فارس در حقیقت مرکز بزرگترین نیروی دریایی جهان آن عصر بشمار می‌رفت و جزایر مهمی مانند قشم، لارک، هنگام، کیش و هرمز به عنوان مراکز قدرت عظیم دریانوردی بود که شاهراه‌های دریایی و تجارتی و نظامی شرق و غرب را اداره می‌کرد.

در عصر ساسانیان نیز جزیره قشم از عظمت و شکوه بالایی برخوردار بوده است و در همین زمان آبادیهای مهمی در سواحل جنوب شرقی و شمال جزیره و بخش بزرگی از جنوب که بزرگترین آنها خربس مسن، ریگوه و خرابه‌های«خرگو» می‌باشد ایجاد شد.

 در بخش دیگری از این کتاب آمده است: وقتی کسی باد زار شد باید پیش بابا و مامای زار برود تا برایش مجلسی ترتیب دهد و سفره بدهد تا شفا و درمان پیدا کند.

اجرای مراسم معمولا شب‌های چهارشنبه برقرار می‌شود و بابای زار عده‌ای را مامور می‌کند که چوب خیزران بدست گیرند و دور خانه‌ها و آبادی بگردند و با این علامت یعنی چوب خیزران، زاری‌ها اگاهی پیدا می‌کنند که مراسم برقرار می‌شود.

زنان و مردان لباس‌های خود را می‌پوشند موهای خود را شانه زده و عطر مخصوص بر صورت و تن خود می‌پاشند و دسته دسته به مجلس می‌روند تا خود را برای رقص و بازی زار آماده کنند تا اگر مریضی آنجا هست توسط بابا و مامای زار شفا بخشند زیرا کسی که زاری شد دیگر دوا و دکتر علاج او نیست وفقط در مراسم درمان می‌یابد.

ابتدا دوای مخصوص که معجونی است از کندرک، ریحان و گشته(چوبی است که از بمبئی می‌آورند)، زعفران، هل جوز و زبان جوجه(گیاهی است که درکوه می‌روید) تهیه می‌نمایند بابای زار شخص مبتلا را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه می‌دارد و بیمار نباید در این مدت زن، سگ و مرغ را ببیند.

به طور کلی چشم هیچ زنی چه محرم و چه نا محرم نباید بر وی بیفتد و اگر بیمار زن باشد بر عکس و تنها ماما و بابای زار مواظب اوست و تمام مدت حجاب و معجون تهیه شده بر تن بیمار می‌مالند و مقداری هم به وی می‌خورانند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha