شاید روزی که قرعه کشی مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر انجام شد بسیاری از کارشناسان گروه ایران را گروه زندگی تعریف کردند و صعود از این مرحله را بدون درد سر دانستند. این ذهنیت به خاطر نتایج جام جهانی ۲۰۱۸ و سبک بازی تیم ملی بود سبکی که با هدایت کارلوس کی روش پرتغالی هیچ حریفی را دست کم نگرفت؛ کامبوج و اسپانیا در این سبک حریفانی بودند که باید بازی برابر آنان جدی گرفته شود.
مسابقات رسمی شروع شد و تیم ملی فوتبال ایران در ۲ بازی نخست ایران طوفانی شروع کرد و فریاد تحسین فدراسیون و حامیان مرد بلژیکی بلند شد اما این پایان کار نبود بلکه حریفان به نسبت قدرتمند از راه رسیدند و ۲ باخت متوالی را به ایران تحمیل کردند؛ باخت هایی که صعود از این گروه را پیچیده کرد.
ایران به بحرین و عراق باخت و به جایگاه سوم گروه با ۶ امتیاز سقوط کرد. در این گروه عراق ۱۰ امتیازی و بحرین هشت امتیاز دارد.
اما آیا این باخت باید به پای کادر فنی و بازیکنان نوشته شود یا حاصل سوءمدیریت هایی است که هم در فدراسیون وجود دارد و هم به کادر فنی سرایت خواهد کرده است؟ پاسخ این پرسش در گزاره هایی نهفته که برای ردیابی آن باید مسیر خیابان سئول را طی کرد تا به ساختمان تحت ریاست مهدی تاج رسید. مدیری که برای حفظ کرسی ریاست خود از هیچ کوششی دریغ ندارد بلکه در زمان آژیر خطر دست به دامن شیخ سلمان و جیوانی اینفانتینو روسای کفندراسیون آسیا و فدراسیون بینالمللی میشود. در این راه هم موفق است و توانست با تهدید تعلیق فوتبال ایران، قانون مصوب مجلس و شورای نگهبان را دور بزند.
اما چرا تاج؟ پاسخ این پرسش به روزهایی برمیگردد که ایران از جام ملت ها حذف شد و کارلوس کیروش رفت؛ رفتنی که سردرگمی برای تاج ایجاد کرد و او برای انتخاب سرمربی تیم چند ماه سردرگم بود. سردرگمی که نهایتا او را به مارک ویلمتوس رساند و مرد بلژیکی به ایران آمد. اما آیا فریاد کی روش از بی مدیریتی های فدراسیون فوتبال با قدم مرد بلژیکی به پایان رسید؟ بدون شک پاسخ این پرسش خیر است چون مدیریت و ضعف آن ریشه در تفکر حاکم بر فوتبال ایران دارد. تفکری که با آگاهی از سختی های استخدام مربی خارجی، از گذشته درس نگرفت و همچنان مسیر موفقیت را در حضور چشم آبی ها تعریف می کند. البته استفاده از مربی بزرگ فوتبال ایراد کار نیست بلکه استفاده از تفکر یک تئورسین فوتبالی باید با فراهم شدن زمینه همراه باشد زمینه ای که در هشت سال کی روش فراهم نشد و در دوران ویلمتوس نیز ادامه بر محور مشکلات گذشته می چرخد.
تیم فوتبال ایران روی اشتباه مدافعان خود ۲ گل دریافت کرد اما باخت ایران در بیرون از زمین رقم خورد جایی که حتی رسانه های عراقی نیز از آن آگاه بودند. مربی تیم بنا به ادعای سایت های خارجی تا آستانه استعفا پیش رفت و پرداخت نشدن مطالباتش به یک معضل تبدیل شد، معضلی که تاج و محمدرضا ساکت هیچگاه در زمان استخدام ویلموتس به آن فکر نکردند.
بر کسی پوشیده نیست که تیم ملی فوتبال ایران تحت هدایت مرد بلژیکی آن نمایش دلچسب سال های گذشته را ندارد اما بدتر از نمایش آنچه که هنوز برای تیم و کادر فنی به معضل تبدیل شده است نبود بازی دوستانه با تیم های بزرگ است که همچنان از دوران کی روش به یادگار ماند و نشان از عدم توانایی مدیران فدراسیون در برقراری ارتباط مثبت با فوتبال دنیا می باشد. عدم در شرایط مسابقه قرار گرفتن تیم ملی موجب شد تا بازیکنان ملی پوش که در باشگاه های خود ستاره هستند بدترین عملکردها را داشته باشند و در جریان ۲ گل عراق به مانند آماتورها عمل کنند. عملکردی که دوباره ایران را در شرایط ترس از حذف در جام جهانی قرار داد.
سالی که نکوست از بهارش پیداست این یک ضرب المثل برای چرخش فصل ها نیست بلکه استعاره ای است که می تواند سرآغاز تصمیماتی فوتبالی ایران در فصل ۹۸ _ ۹۹ را با آن تبین کرد. فصل فوتبالی ایران در حالی باید از مرداد ماه شروع می شد و براساس تقویم پیش می رفت که فدراسیون فوتبال پس از هجده دوره برگزاری لیگ به فکر فراهم کردن زمینه های فوتبال حرفه ای مورد نظر کنفدراسیون فوتبال آسیا افتاد زیر ساخت هایی که پس از ماه ها فراهم شد اما نتیجه آن دکل برقی بود که کودک شش ساله را از قطار زندگی پیاده کرد.
تاخیر در برگزاری لیگ به بهانه تجهیز زیرساخت ها اردوهای تیم ملی را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت بازی های لیگ برتر را فشرده و موجب مصدومیت چند ستاره تیم ملی (حاج صفی و چشمی) شد.
هر چند که اختلاف امتیازی ایران با ۲ کشور رقیب هنوز در شرایط سخت و اما و اگرهای خاص قرار نگرفته و ممکن است شاگردان ویلموتس با برد عراق و بحرین به عنوان تیم دوم صعود کنند اما واقعیت که در پستوی میزهای مدیریتی ساختمان سئول وجود دارد این است که خشت تفکر رشد فوتبال ایران در دوره تاج و کفاشیان کج تر از هر مدیر دیگری بنیان نهاده شده و معماران اروپایی نیز نمی توانند با قانون فوتبالی خود آن را اصلاح کنند. کی روش با حربه حرفه ای گری و شانتاژ توانایی اصلاح این تفکر را نداشت و مرد آرام بلژیکی نیز در نهایت به مانند کی روش ضعف مدیریت ها را خواهد پذیرفت. تفکری که محصول مشترک کار رییس کنونی فدراسیون همکاران او است.
تا زمانی که کرسی ریاست بر فوتبال ملی اولویت پیدا کند و منتقدان رسانه تهدید به محرومیت شوند بدون شک باید شاهد ترس و لرز از حریفان باشیم ترسی که از هم اکنون وجود بسیاری از فوتبال دوستان را گرفته است. هواداران تیم ملی ایران از ان نگرانند که فوتبال کشورمان در جام جهانی قطر که نزدیک ترین نقطه به مرزهای ایران است غایب باشد.
نظر شما