نمایشگاه انفرادی هما بذرافشان با عنوان فنطاسیا جمعه ۲۴ آبان در گالری اعتماد نگارستان آغاز به کار کرد و تا ۱۲ آذر برپاست. فنطاسیا به معنی حس مشترک یکی از مهمترین قوای باطنی انسان در زبان فلسفه است که اولین بار از سوی ارسطو مطرح شد. قوای باطنی که صور حاصل از حواس ظاهری در آن جمع و به وسیله آن ادراک می شوند. عنوان فلسفی نمایشگاه این راه را برای ما می گشاید که در نقد این نمایشگاه زبان اندیشه را بر زبان تصویر مقدم بدانیم.
فنطاسیا را می توان همان قوه حاسه تعبیر کرد که در فلسفه اسلامی عضوی است که ادراک حسی به وسیلهٔ آن صورت میگیرد. در اصطلاح عمل حاسه همان ادارکی است که از طریق حواس ظاهری یا باطنی صورت میگیرد. این نامگذاری میتواند تاکیدی باشد بر ضرورت حس مشترک هنرمند با اثر، اثر با مخاطب، و مخاطب با هنرمند.
ارسطو معتقد است خطا در مرحله احساس روی نمی دهد و در مورد تفکر شکل می گیرد و شاید چنین رویکردی در کاهش ظریب انتقال خطای احساس مشترک در کنش های هنری این آثار تعریف شود و اصطلاح حس مشترک را فقط در مورد ادراک محسوسات مشترک یعنی حرکت و سکون، شکل، بزرگی، عدد و وحدت به کار برده است. تخیل در نقاشی های بذرافشان چنان آزادانه بر بوم نقاشی به ابژه بدل می شود که خردهروایت های متعدد در هر گوشه کادر قصه خود را بازگو می کنند.
اگرچه خرده روایت ها بر اساس یک حس مشترک می تواند پیوندی با ناخودآگاه مخاطب ایجاد کند اما درهم آمیختگی و تعدد نشانه ها و سمبل های اسطوره ای میتواند به جای ایجاد فضایی تداعیگر که به دنیای خیالی هنرمند باشد، فضایی مبهم را در قاب تصاویر درهم ریخته ایجاد کند.
فواد نجم الدین در بیانیه این نمایشگاه نوشته است:
وقتهایی می شود که مفهوم «خود» دستخوش فروپاشی شود و همه تثبیت یافته های جهان را به هم بریزد. واقعیتها و خیالها، پارههای تصویری و روایی که درهم میتابند و بافتار زمانی - مکانی واقعیت را می سازند، همه به یک نقطه یقینی ارجاع دارند.
یک نقطه ثبات بخش. یک نقطه واحد آغاز و پایان که همان خود است. لحظات فروپاشی لحظه های تکه پاره شدن این ترکیب درهم تافته است. پس از فروپاشی، همه ربط و نسبتها از هم وامی رود و معیاری برای تفکیک خیال و واقعیته زیسته و نازیسته و خواسته و ناخواسته باقی نمی ماند.
همه چیز فقط هست و پیش چشمان قدم می زند و راهی جز سیر و تماشا باقی نمی ماند. نوروایتها خود را بر ذهن تحمیل می کنند و گریزی از پذیرش و دیدار آنها نیست. دیگر خودی وجود ندارد و تنها نقطه یقینی آن است که میدانی در این تکه پاره های زیسته و نازیسته به همراه خود از هم پاشیده در یک جا گرد هم آمده اند، جهان همزیستی خیال و واقعیت؛ جهان فنطاسیا.
روایت های هما بذرافشان چنان درهم تافته اند که به دشواری بتوان زیسته و نازیسته هایش را از هم تفکیک کرد. از شخصی ترین لحظه های زیسته اش گرفته تا کهن الگوهای آشنا که به قلم نمکینش به غایت شخصی شده اند. بیان چون همیشه بیان درونی و اختصاصی هنرمند است و در عین حال چنان آشناست که انگار بخشی از تجربه زیسته ما را در خود جا داده است. تجربه های زیسته و نازیسته جهان خیال؛ جهان فنطاسیاو.
اژدها، ققنوس، گرگ، ماه، ماهی قزمز، زن، درخت،آبشار، پرنده و اشکال هندسی ابژه هایی هستند که قرار است فنطاسیا را در این نمایشگاه به تصویر در آورد.
اگر بر اساس تعریف فلسفی فنطاسیا بتوان به ادراک محسوسات بالعرَض دست یافت و مثلاً با دوباره دیدن شی که قبلاً آن را دیده و مزه آن را چشیدیم، بدون چشیدن دوباره، مزه آن را می توانیم تصور کنیم؛ به نظر نمی رسد که در این نمایشگاه ارتباط اثر با مخاطب به شکلی موفق برقرار شود حتی اگر رابطه هنرمند با اثر تعریف به درستی تعریف شده باشد.
فارغ از نشانه های تاویلپذیری که به اعتقاد رولان بارت از یک خط بر دیوار نیز حاصل می شود نمی توان در این نمایشگاه مدعی درک فنطاسیا به تعبیر فلسفی آن توسط مخاطب شد؛ زیرا استفاده از نمادها و نشانه های غریبه با ذهن مخاطب ایرانی بیشتر شلوغی بومی را سبب شده که در آن نمادهای اسطوره ای نشانی های بی مقصد را به مخاطب می دهد.
هما بذرافشان متولد ۱۳۵۹ تهران فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه سوره تهران عضو انجمن نقاشان ایران است و موفق شد بورسیه تحصیلی شهر سیته فرانسه اخذ کند. این نمایشگاه تا ۱۲ آذر در گالری اعتماد نگارستان به نشانی تهران، میدان بهارستان، خیابان دانشسرا، باغ نگارستان میزبان علاقه مندان به تماشای آثار هنری است.
نظر شما