در گزیده ای از سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهدی نصرتی آمده است: پنج ماه قبل در همین ستون [روزنامه دنیای اقتصاد] از دولت درخواست شد که درباره موضوع بنزین، بنا را بر «اصل غافلگیری» نگذارد و همانطور که در کشورهای پیشرفته متداول است، تصمیم نهایی خود را همراه با توجیهات و مستندات و دلایل پشتیبان در قالب یک «گزارش سفید» منتشر کند. انتشار چنین گزارشی درباره تصمیمات اتخاذشده، پیش از اجرای آنها میتوانست پیامدهای مثبتی را به همراه داشته باشد. این پیامدهای مثبت عبارتند از: دریافت بازخورد کمهزینه و غیرمخرب مردم، احساس سهیم بودن مردم در تعیین سرنوشت موضوعات مهم مرتبط با معیشت، حس احترام و اعتماد و جلب پشتیبانی و حمایت مردم، پرهیز از تصمیمهای اشتباه و پرهزینه که موجب سلب اعتماد از سیاستگذار میشود، کاهش اثر شوکآور تصمیم سیاستی و کاهش رانت برای افراد آگاه از تصمیم.
اما به هرحال تصمیم دولت اجرایی شده است و همه وظیفه داریم به این تصمیم احترام بگذاریم. آنچه مسلم است این است که وضعیت قبلی قابل ادامه نبود؛ زیرا قیمت بنزین بسیار کمتر از ارزش ذاتی و واقعی آن بود و با افزایش شدید تورم در سالهای اخیر، در واقع قیمت نسبی بنزین در مقایسه با سایر کالاها به شدت کاهش یافته بود. بنا به قانون تقاضا، با کاهش قیمت، تقاضا افزایش مییابد و این روند رو به رشد به حدی رسیده بود که تامین بنزین حتی به لحاظ فیزیکی و لجستیک نیز با مشکل مواجه شده بود. مصرف بالای بنزین منجر به آلودگی شدید هوا و ترافیک شده بود و ادامه آن علاوه بر تشدید کسری بودجه دولت، کشور را وابسته به واردات بنزین میساخت. اما راهکارهای ممکن برای معضل بنزین، هریک اشکالاتی دارد:
گزینه افزایش قیمت بنزین و پرداخت یارانه نقدی هم چندان مطلوب نیست؛ چون در این سناریو، به دلیل تورم، دولت باید هرسال قیمت بنزین و همزمان یارانه نقدی را افزایش دهد. همه میدانیم که افزایش دورهای قیمت بنزین هم برای سیاستگذار و هم برای مردم طعم خوشایندی ندارد. ضمن اینکه افزایش یارانه نقدی هم کار سادهای نیست و دولتها برای بیش از یک دهه تغییری در یارانه ۴۵ هزار تومانی ایجاد نکردند. پرداخت یارانه تنها به فقرا هم گزینه خوبی نیست؛ چون هم مشکل شناسایی را دارد و هم سروصدای طبقه متوسط را درمیآورد.
نظر شما