روزنامههای خبرجنوب، عصرمردم، سبحان، تماشا، طلوع، افسانه، نیم نگاه و شیرازنوین نشریات روزانه شهر شیراز هستند.
در این مطلب، مروری بر برگزیده تحلیلها و یادداشتهای این نشریات خواهیم داشت.
من از تو میترسم
روزنامه عصرمردم در شماره ۶۷۸۳ سرمقالهای با عنوان " من از تو میترسم" منتشر کرد. این مطلب به قلم اسماعیل عسلی سردبیر روزنامه است که در آْن آمده است:
"آدمیزاد وقتی شهره آفاق شد و در آیندهنگری و گرهگشایی و خدمت بیشائبه به خلقالله گوی سبقت از دیگران ربود دیگر فرصت سر خاراندن هم پیدا نمیکند چه رسد به اینکه بخواهد برای رتق و فتق امور خصوصیاش دست و پایی بجنباند. همین که این حقیر با راهاندازی ستون طنز باب رفع معضلات را گشودم دیگر مالک تلفن همراه خود هم نیستم چرا که بیوقفه زنگ میزنند و هی پیغام پسغام میدهند فلانی کجایی که همه چیزمان را بردند.
من هم که بر خلاف نهادهای نظارتی نه ادارهای دارم و نه سازمانی و نه بساط بگیر و ببندی و نه نیرویی و بودجهای و نه حق مأموریتی و کسی هم نیست که باور کند بیمایه فطیر است. عدهای بیخبر از اسرار پشت پرده هی میگویند دست به کار شو تا خاکمان را توبره نکردهاند. انصافتان را شکر.
مگر این تحلیلهای آبدوغ خیاری چقدر ارزش دارد که لاینقطع هندوانه زیر بغل ما میگذارید. پدر بیامرز عاقبت بخیری دیروز آمده بود به دقالباب و هی به در و پنجره میکوفت و غوغایی به راه انداخته بود که آن سرش ناپیدا بود. گفتم مگر سر شیر آوردهای که در را خارج از پاشنه میچرخانی؟ گفت: خداوکیلی اگر متر و گزک داری بیا خانهی ما را اندازه بگیر ببین چند میارزد. گفتم اگر قصد فروش داری من خریدار نیستم! گفت: در این عالم وانفسا و رکود حاکم بر بازار مسکن مگر خرید و فروشی هم در کار است؟ میخواهم ببینم مگر خانهی من چقدر میارزد که یارانهام را قطع کردهاند؟ گفتم: فقط که یارانه نیست.
باید ببینی کل داراییات چقدر میشود. فکر کردهای با کورها ترید میخوری؟ مملکت حساب و کتاب دارد. این تو بمیری دیگر از آن تو بمیریها نیست. کفگیر به ته دیگ خورده و گذشت آن دورانی که مردهها هم یارانه میگرفتند و به حساب خارجنشینها هم پول واریز میکردند! معلوم نیست مردم، دروغگویی را از چه کسانی یاد گرفتهاند که هیچ علاقهای به خوداظهاری و اعتراف به توانمندی ندارند. خدا را شکر که بالاخره معلوم شد ۶۰ میلیون محتاج به دستگیری داریم و بیست میلیون برخوردار و ثروتمند.
هر چند اگر اسامی همه یارانهبگیران را مثل نتایج کنکور روی یک سایت میگذاشتند خیلی بهتر بود. با این وضع خیلی از محروم شدهها حوصلهی پیگیری دریافت یارانه را ندارند و همه چیز ماست مالی میشود. البته ما که نه سیاستمداریم و نه اقتصاددان ولی در این حد میفهمیم که اگر از همان روز اول جلوی تولید ماشین را میگرفتند و مشتی آهنپاره را با قیمتهای نجومی به مردم قالب نمیکردند نه تا این اندازه شاهد حوادث مرگبار جادهای بودیم، نه ترافیک و آلودگی هوا گریبانمان را میگرفت و نه کار به جایی میکشید که دولت بخواهد این همه یارانهی سوخت بدهد.
به هر حال خود کرده را تدبیر نیست و ما اگر بخواهیم گریبان کسی را بگیریم چندین دولت از سازندگی گرفته تا اصلاحات و دولت دست پاک و تدبیر و امید همه در این پرونده قطور درگیر میشوند و کار بالا میگیرد و زور ما هم یکجا به همه آنها نمیرسد. قربان همان شیراز قدیم خودمان که از دروازه قرآن شروع میشد تا میرسید به دروازه اصفهان و دروازه سعدی و دروازه قصابخانه و دروازه کازرون و چند جای دیوارش را هم آشوبگران تخریب کرده بودند که کل شده بود مثل کل شاهزاده قاسم و کل تیموری و کل مشیر.
بقیهاش هم یا باغ بود یا کشتزار، طوری که با دو تا تخته گاز از این سر شهر به آن سر شهر میرفتی و به این میگفتند شیرازگردی. حالا تا خودت را از فلکه گل سرخ به قصر قمشه برسانی میبینی که نصف باک ماشین دود شده و به هوا رفته. حالا این شهر دراز و دیلاقی را هم که روی سر هم تلنبار کردهاند نه کارگاهی دارد نه کارخانهای. حداقل اگر مثل اصفهانیها و اراکیها دود کارخانه به حلقمان میرفت باز جای شکرش باقی بود که چند نفر مشغول تولید هستند. چشم شیطان کور به مدد گریبانگیریها و ناهمگرایی چندده ساله مسئولین شهر و استان اگر چرخ کارخانهای هم میچرخید آن را متوقف کردند و قطعاتش را به اینجا و آنجا حواله دادند.
حالا ما ماندهایم و حوض سعدی که میگویند خشک شده است. از شیراز تنها آوازهای مانده که مرهون حافظ و سعدی و کریمخان زند و سازندگان آثار باستانی است که البته همین را هم نمیتوانند به ما ببینند و به دنبال تخطئه آن هستند و هر روز بساطی داریم که بیا و بنگر. من میگویم دولت باید برای شهرها هم یارانه در نظر بگیرد که صد البته یارانه شهری مثل شیراز که کارخانه چندانی ندارد باید از همه جا بیشتر باشد.
میگویند بخشی از این اقیانوس نفتی کشف شده در فارس واقع گردیده و بر این اساس فارس هم مثل خوزستان میتواند استان ثروتمندی باشد. ولی من میگویم دولت به جای پرداخت یارانه، اداره تخت جمشید و پاسارگاد و نقش رستم و غار شاپور و آثار فرهنگی و تاریخی را به خودمان بسپارد و بالکل خودش را کنار بکشد و دستمان را باز بگذارد تا خودمان بساط گردشگری را راه بیندازیم و پولی پارو کنیم که از محل مالیات آن دولت بتواند یارانه همه ایرانیها را بدهد.
ما روی گنج خوابیدهایم و کابوس میبینیم. خدا را خوش نمیآید. میگویند ابوالهولی بچهای گریان را در آغوش گرفته بود و میگفت آرام باش عزیزم من هستم. بچه به حول و قوه الهی به سخن آمد و گفت: من از تو میترسم."
هجوم برای گازسوز کردن اما...
روزنامه خبر جنوب در شماره ۱۱۲۵۵ در ستون یادداشت روز، مطلبی با عنوان "هجوم برای گازسوز کردن اما..." منتشر کرد. در این مطلب به قلم محمد جلالی آمده است: گرانی بنزین سبب رغبت افراد برای گازسوز کردن خودرهایشان شده است. قیمت گاز سی ان جی در ایران با قیمت ۶ هزار و ۵۶۸ ریال برای هر کیلو عرضه میشود و همین عامل سبب شده۸ بسیاری از خودروهای تکسوز تصمیم بگیرند به سمت دوگانهسوز شدن بروند اما مسالهای که در این رابطه بسیار حائز اهمیت است افزایش مراکز معاینه فنی برای خودروهای گازسوز است.
وی ادامه داد: این مساله در استان فارس با یک مشکل اساسی روبه رو است و آن اینکه تنها ۲۷ مرکز ویژه خودروهای دوگانهسوز در این استان پهناور وجود دارد و همین عامل سبب شده تا تاییدیههای فنی برای خودروهای دوگانهسوز زمان بر شود چراکه سیلندرها باید باز به ۲ مرکز در شیراز ارسال شود.
اعتراض به تصمیمات نظام سیاسی حق مردم است
روزنامه طلوع نیز در شماره ۲۶۶۸ خود با انتشار تیتر"اعتراض به تصمیمات نظام سیاسی حق مردم است" به نقل از معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی به تحلیل این خبر پرداخت.
در این مطلب آمده است: در هر کشوری مردم به پای صندوقهای رای میروند و نماینده مجلس را انتخاب میکنند تا وی به نمایندگی مردم حوزه انتخابیهاش مطالباتشان را پیگیری کند ولی موقعی که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی مسیر دیگری میروند و به جای دفاع از مردم و حقوق و مطالباتشان به فکر تایید صلاحیت در دور بعد هستند و جرات دفاع از مطالبات موکلین خود را ندارند، مردم ناچارند با تجمعات و حرکتهایی که خیلی هم برای خودشان خوشایند نیست خواستههایشان را اعلام کنند.
در ادامه این مطلب بیان شده است: این کم کاری و ضعف نمایندگان مجلس هزینههای بسیار سنگین جانی، مالی و حیثیتی برای مردم و حاکمیت به بار آورده است. به نظر میرسد باید فکری به حال مجلس کرد. اگر مجلس بخواهد به طریقی که تا کنون پیموده حرکت کند مردم سال به سال ناامیدتر و سردرگمتر خواهند شد.
تهدید سلامتی
روزنامه سبحان نیز در شماره ۵۰۳۰ خود یادداشتی به قلم لیلا غضنفری با عنوان "تهدید سلامتی" منتشر کرده است.
وی در این یادداشت نوشته است: مصرف بالای مواد آرایشی در ایران از یک سو و استفاده محصولات مصرفی تقلبی و قاچاق از سوی دیگر نشان میدهد با یک بحران در این بخش مواجه هستیم. بحرانی که متولی مشخصی برای آگاهسازی زنان و مردان جامعه ما ندارد و شاهد مصرف روزافزون آن بدون در نظر گرفتن سن و جنس مصرف کنندگان هستیم.
وی نوشت: بخش دیگری از بحران مربوط به استفاده از لوازم آرایشی تقلبی نامرغوب و چینی در بازار است. لوازم آرایشی که قاچاق و بدون هیچگونه نظارت و مجوزی در فروشگاهها و حتی کنار خیابان به فروش میرسند و خریداران آن به تنها چیزی که فکر نمیکنند تهدید شدن سلامتیشان است.
بازار بیآزار
روزنامه افسانه نیز در شماره ۴۰۲۲ خود یادداشتی به قلم حمید مقدسفرد با عنوان "بازار بی آزار" منتشر کرده است که در این یادداشت بیان شده است: بازار شیطان که همه چیز در آن پیدا میشود و ظاهرش بر خلاف نامش بیآزار مینماید مانند همه بازارهای هفتگی که به نام همان روزی هستند که در آن برپا میشوند از سنتهای ریشهدار تاریخ تجاری ایران در سطح خردهفروش جزء هستند ولی بازار شیطان با آنکه یک جور جمعه بازار است کمی با بقیه فرق دارد.
وی نوشت: بازار شیطان توده وارترین گردهمایی تجاری در سطح خرده فروشی، جزء از هم گسیختهترین فضاهای شهری است که فروشندگان آن از پایینترین لایههای هرم اجتماعی و تجاری شهر در روز تعطیل آن را برپا میکنند. این ساختار که در ظاهر خودجوش است برای خودش چیزی بالاتر از سوپر یا هایپر مارکت است. نه فقط به دلیل تنوع نسبی خرده ریزهایی که در آن فروخته میشود، به خاطر ویژگیهای اجتماعی و فرآیندها و الگوهای خرید و فروشی که در آن جریان دارند.گوناگونی سنخ شناسی عرضه کنندگان خدمات فروش بخش مهمی از آن ویژگیها را میسازد که مخصوص و در انحصار چنین بازارهایی است.
درآغوش فقر
روزنامه شیراز نوین در شماره ۸۵۹ سرمقالهای با عنوان "در آغوش فقر" منتشر کرد. این مطلب به قلم سعیدرضا امیرآبادی است که در آْن آمده است:"بسیاری از عصیانها و هنجارستیزیها و بحرانهای اجتماعی ریشه در شیوع فقر دارند. اگر معجزه اقتصادی اتفاق نیفتند، عبور از ماهها و سالهای پیش رو برای اقشار کمدرآمد و متوسط جامعه آسان نخواهد بود. در سال جاری حقوق و مزایای بیشترین طیفهای مردمی در بهترین حالت، به دو میلیون و پانصد هزار تومان نمیرسد؛ این در حالی است که بهای سبد معیشت دو تا سه برابر سطح درآمد ارزیابی میشود. به راستی مردم چگونه فاصله میان دستمزد و هزینههای معیشت را جبران میکنند و عمق این گسل دردناک با اتخاذ چه راهبردی کم خواهد شد.
بسیاری از ما برای آن که بتوانیم از عهده تهیه سبد معیشتی که بر پایه مؤلفههای حداقلی چیده شده برآییم، چارهای جز روی آوردن به شغلهای دوم و سوم نخواهیم داشت؛ این در حالی است که سرانه بیکاری در کشور ما شاخصههای مطلوبی را نشان نمیدهد. شمار عمدهای از جوانان و میانسالان، از یافتن همان شغل اول هم فروماندهاند و بسامد مشاغل کاذب در بازار کار روند صعودی را طی میکند. البته بهبود وضع اقتصادی خانوارها از طریق افزودن بر ساعات کار هم پیامدهای پنهانی به دنبال دارد. شمار عمدهای از خانوادهها به دلیل غیبتهای طولانی پدر و مادر در ساعات طلایی شبانهروز دچار خلأهای عاطفی شده و سرانه نجومی ازهمپاشیدگیها، اعتیادها، افسردگیها، طلاقهای عاطفی و بسیاری از این قبیل مشکلات ریشه در جای خالی سرپرستان خانواده و همسران در کنار یکدیگر دارد.
بسیاری از مردم هم برای جبران فاصله دستمزد با هزینههای معیشتی، چارهای جز کشیدن خط قرمز بر نیازهای ضروری خود ندارند. ایرانیان به دلایل ناهمخوانی درآمد با هزینهها دیگر رمقی برای سفر، دیدوبازدید، تهیه پوشاک، تفریحهای روزمره و مؤلفههایی از این دست که سلامت روحی و روانی جامعه را تضمین میکند، نداشته و گسل عمیق میان مخارج و دستمزدها، ما را بر آن داشته تا حتی بر نیازهای ضروری نظیر دارو و درمان هم چشم ببندیم.
سالهای زیادی است که پسانداز هم به طور کلی از مخیله اقشار فرودست و متوسط جامعه رخت بربسته و در هنگام بروز سوانح و پیشامدها، بنیان خانوادهها فرو میپاشد. بنابر آمار و ارقام، بسیاری از زندانیان به دلیل ناتوانی در پرداخت خردهبدهیهایی متحمل حبس میشوند و زندگی آنها مسیر تباهی میپیماید. اگر مردم مجال اندکی برای پسانداز مییافتند، امروزه آمار زندانیان دیه و دیگر بزههای مالی بهمراتب کمتر از سطح فعلی بود.
یکی دیگر از تبعات شوم فقر در مقیاسهای جمعیتی آشکار میشود. از آن جا که رشد منفی جمعیت میتواند به بحرانهای امنیتی منجر شود، جامعه ای که در مسیر کهنسالی قرار گرفته آبستن بسیاری از چالشها خواهد بود. با بروز فاصله میان دستمزد و معیشت، بسیاری از خانوادهها از فرزندآوری طفره رفته و با وجود همه اشتیاقی که در روح و روان و فطرت آنها موج میزند، چارهای جز گذران زندگی به صورت حداقلی ندارند. این در حالی است که فرزندآوری یکی از نیازهای بنیادین کشور است و برای گریز از منفی شدن آمارهای جمعیتی و حفظ اقتدار ایران، این مسئله باید در کانون توجه قرار گیرد. تولد طفل به زندگیهای مشترک قوام و صلابت افزوده و زمینههای استحکام بنمایههای جامعه را پدید میآورد.
بنابر آمار و ارقامی که با نگاهی خوشبینانه و شاید به دور از واقعیتها اعلام شده، در سال ۹۷ کارگران به ۳میلیون تومان برای حفظ قدرت خرید خود نیاز داشتند و اگر سبد ۷میلیون تومانی را با دستمزدهای ۲ میلیون تومانی مقایسه کنیم، درمییابیم که «عقبماندگی مزدی کارگران» به مرز ۵ میلیونی نزدیک میشود. این آمار بنا بر شاخصههای مالی سال گذشته تبیین شده و حال باید دید در سال جاری با همه جراحیهایی اقتصادی که انجام شده، وضعیت معشیتی اقشار فرودست به کدام سوی کدام ناکجاآباد خواهد رفت. به همین دلیل است که مردم ایران بیش از همیشه نیازمند درایت، خردمندی و دلسوزی مسئولان هستند. بسیاری از عصیانها و هنجارستیزیها و بحرانهای اجتماعی ریشه در شیوع فقر دارند."
ستاد مردمی مقابله با بحرانهای شهری تشکیل شود
روزنامه تماشا نیز در شماره ۱۹۶۸ خود یادداشتی به قلم سید محی الدین حسینی ارسنجانی با عنوان " ستاد مردمی مقابله با بحرانهای شهری تشکیل شود"منتشر کرده است.
وی در این یادداشت نوشته است: در شیراز یا هر کلانشهر دیگری ستادهای مقابله با بحران و شورای تامین، فعال و افراد و ارگان هایی که مسئولیت تامین امنیت شهر را بر عهده دارند هستند اما ضرورت وجود یک ستاد مردمی و خودجوش در قالب تشکل های مردم نهاد (nGo) زیرنظر و تحت حمایت و تأیید مقامات مسئول شهر و استان برای مواجهه و یا مقابله با تهدیدات و آشوب های احتمالی و ناامنی های ناخواسته و پیش بینی نشده یا مقابله با عوامل مخرب سیل و زلزله و آتش سوزی و...احساس میشود.
ستادی که در آن افرادی متشکل از بسیجیان و پاسداران، خانواده های شهدا و ایثارگران، نمایندگان مردمی از اقشار مختلف و صنوف گوناگون حضور داشته و مجوز فعالیت در ایام خاصی را از مقامات مربوطه دریافت نمایند تا کمتر شاهد این همه خرابی ها همچون خرابی های نیمه دوم آبان ماه ۹۸ نباشیم.
خوشبختانه در حوادث اخیر مردم بصیر و انقلابی و هوشیار ما تمامی توطئه ها را رصد کرده و منبعد هم به وقت خود در مشکلات و نابسامانی ها به میدان می آیند تا یاریگر نهادهای نظامی و انتظامی باشند. اما اگر ستاد مردمی مقابله با بحران ها تشکیل گردد و هیأت امنای این ستاد هم تحت امر و تحت فرمان مسئولان امنیتی شهر و استان باشند نه هرج و مرجی به وجود می آید و نه اخلالگران را یارای مقابله با پیروان و اعضای این ستاد خواهد بود.
دست اندرکاران و مسئولان چنین ستادی هم باید افرادی خوشنام و محبوب از اقشار مختلف جامعه باشند که در واقع کمک دهنده، یاریگر و تسهیل کننده اهداف ستادهای کلان مقابله و مهار با بحران ها باشند. در حوادث تلخ و دردناک نیمه دوم آبان ماه در شیراز و سایرکلانشهرها اگر چنین ستادی بود اجازه تخریب اموال عمومی به اخلالگران نظم و امنیت و اغتشاشگران و اوباش داده نمی شد. به امید آنکه مردم خودشان تأمین کننده امنیت شهر و دیار خودشان باشند و مانع از ظهور و بروز اراذل و اوباش در این شهر امن و پایدار گردند.