آغاز خرداد سال جاری بود که با انتشار نسخه قاچاق فیلمهای متری شیش و نیم، ساخته سعید روستایی و به تهیهکنندگی سیدجمال ساداتیان و رحمان ۱۴۰۰ به کارگردانی منوچهر هادی و تهیهکنندگی علی سرتیپی در فضای مجازی بار دیگر این امر در فضای سینمایی کشور خود را نشان داد و دلهرههایی را از باب بر باد رفتن سرمایهها مطرح کرد. اوایل پاییز امسال بود که محمدحسین قاسمی تهیه کننده فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار خبر از تهدید به اخاذی برای نشر غیرقانونی فیلمش داد و پرده از شیوهای تازه از اشکال قاچاق فیلم برداشت.
قاسمی در گفت وگو با ایرنا گفته بود: این رفتار (تهدید و اخاذی از تهیهکننده تا نسخه ای از فیلم در فضای مجازی منتشر نشود) شما را در دلهره قرار میدهد که میخواهید هر مبلغی پرداخت کنید که فیلم را دچار خدشهای، در مسیر اکران نکنند. جالب است که وقتی به اکانت یکی از همین افرادی که به من پیغام داده بود، مراجعه کردم، دیدم شماره همین فردی که ادعای برداشتن داشت، به عنوان صاحب کانال آمده است... در نهایت ما چون این فیلمِ لو رفته، بسیار بیکیفیت و نامفهوم بود و از لابهلای صندلیهای سالن سینما فیلمبرداری شده بود، اهمیتی به این جریان ندادیم. اما این یک شیوه جدید برای اخاذی است.
حالا در تازه ترین رخداد، شبی که ماه کامل شد واقعا قربانی قاچاق فیلم و داستان سوداگران این صنعت شده و این بار نه نسخه پردهای که نسخهای کاملا با کیفیت از فیلم به سرقت رفته و در فضای مجازی در دست است، شبیه اتفاقی که ماه گذشته برای فیلمهای رحمان ۱۴۰۰ و متری شیش و نیم هم افتاده بود. مسالهای که البته گریبان فیلمهای خانه پدری و قصر شیرین را هم گرفته است. نکته جالب توجه درباره فیلم قصر شیرین این است که فیلم با زیرنویس انگلیسی سر از سایتهای دانلود فیلم درآورده است. این امر میتواند سر نخ لو رفتن این نسخه از فیلم را به جشنوارههای خارجی برساند که این فیلم در سایت آنها آپلود شده است.
نسخه قاچاق از کجا به فضای مجازی راه مییابد؟
اگرچه نسخه به سرقت رفته شبی که ماه کامل شد عنوان for preview برای بازبینی، را در صفحه خود حک شده دارد اما این امر به سادگی قابل اثبات نیست تا بتوان با ضرس قاطع شخص، سازمان یاد نهاد خاصی را به دزدی فیلم متهم کرد. چنانچه معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی پیش از این و در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا گفته بود: به صرف اینکه فیلمی چون بازبینی ارشاد خورده به ارشاد تهمت بزند، سند نیست.
محمدمهدی طباطبایی نژاد افزود: رحمان ۱۴۰۰ یا رستاخیز (به کارگردانی و تهیهکنندگی احمدرضا درویش) نمیتوانند چنین ادعایی کنند چون اینها در اختیار ما نبوده است؛ اما در مورد آن فیلم که ادعای تقصیر به ارشاد دارد باید گفت این یک فایل است که میتواند با همین عنوان بازبینی صد کپی داشته باشد و صرف ادعا حرف پذیرفتنی نیست و این که من به عنوان فیلمساز چنین ادعایی کنم، کفایت نمیکند. ضمن این که ارشاد روزی دهها فیلم را در اختیار دارد و هر روز در حال بازبینی است. هر روز فیلم اینجا میآید و همکارانی که اینجا کار میکنند سالهاست کارشان این است و در نهایتِ مراقبت این کار را انجام میدهند.
پروندهای که بسته نشده، باز شد
قاچاق و سرقت این فیلمها که همگی جزء فیلمهای برجسته به لحاظ شاخصهای سینمایی یا موفق در گیشۀ بودهاند، دوباره پرونده این معضل را برای مسئولان، سینماگران و علاقمندان و بحث فقدان امنیت از جهت حفظ حقوق مولف و بازگشت سرمایه را گشوده است؛ پروندهای که اراده مسئولان را از جهت مبارزه با متخلفان و اتخاذ رویکردی مبنی بر جلوگیری، بستن یا به حداقل رساندن آسیبهای هنری در صنعت سینمای ایران را با چالشی جدی مواجهه ساخته است.
همین عامل باعث شده کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در روزهای اخیر از فیلمسازان متقاضی حضور در جشنواره بخواهد کپی فیلمهای جدیدشان را تنها بهصورت DCP برای بازبینی در اختیار دفتر جشنواره و سازمان سینمایی قرار دهند، زیرا نسخه های DVD به آسانی قابل تکثیر هستند.
مجموع رویدادهای سال گذشته و امسال در این زمینه، این سوال را برجسته کرده که آیا ارادهای برای ضربه اقتصادی جدی به اقتصاد سینمای ایران و افزایش ریسک تولید و در نهایت فلج کردن سینماگران وجود دارد یا فقط به صورت اتفاقی و صرف تقلای کسب مال نامشروع از جانب عدهای رخ میدهد؟
برخی خبر از یک جریان منظم و هدفمند میدهند که کاملا آگاهانه به دنبال به حاشیه کشاندن، تضعیف و اضمحلال جریان سینمای ایران است؛ چنانچه علیرضا داوودنژاد، در مصاحبه ای در واکنش به اتفاقات اخیر گفته بود: حذف سینمای ملی با تکیه بر دو رویکرد صورت میگیرد؛ سانسور و ناامنی بازار. مثلا سانسور و ناامنی بازار عرضه و نمایش باعث میشود سینمایی محلی و بومی مثل سینمای ایران از سویی ارتباطش را با زندگی که در جامعه ایرانی در جریان است از دست بدهد و قطع رابطه سینمای ایران با زندگی ایرانی خواه ناخواه راه حضور سینمای ایرانی در زندگی ایرانی را هم میبندد؛ مخصوصا که از سوی دیگر بازار سیاه امکان تماس مستقیم و شفاف جریان تولید فیلم را با انبوه مخاطبان از بین میبرد و دریافت سفارش و سرمایه از آنها را ناممکن میکند... معتقدم آنهایی که بانی جریان قاچاق و سرقت فیلم های ایرانی هستند دغدغه شان فقط نفع مالی نیست؛ بلکه در اصل به دنبال ضربه زدن به سینمای ملی در ایران هستند.
این شکل از قاچاق فیلم یعنی نسخهای که نه تنها بیکیفیت نیست و از روی پرده سینما گرفته نشده و حتی موارد ممیزی سینما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم در بردارد، به چند طریق آسیبزاست و به جریان سینمای کشور و حتی فرهنگ عمومی آسیب میرساند. این جریان کارکرد وزارت فرهنگ و ارشاد را در اعمال دستورالعملهای اخلاقی و ممیزی ها خنثی و بی اثر می کند؛ شیوهای سیستماتیک را نشان میدهد که با توجه به تکرر و حجم گستردگیاش صرف یک اشتباه یا اتفاق نیست بلکه به صورت هدفمند و مستمر این جریان را هدایت می کند؛ عادت به این جریان اصول اخلاقی را پایمال می سازد؛ زیرا رفتار آدم های جامعه را به سمت رویکردی خودخواهانه پیش می برد که اهمیت و ارزشی برای زمان، هزینه و سرمایه صاحب اثر قائل نبوده و به دزدی و سرقت معنوی بیتفاوت شده و حتی از آن حمایت هم میکنند. این که این شیوۀ دائما انگشت اتهام به سمت یکدیگر گرفتن (کارگردانان به سمت سازمان سینمایی، سازمان سینمایی به سوی تهیه کنندگان و برخی مسئولان به سمت سوداگران و حتی دستفروشان) جز ایجاد تنش و سلب اعتماد در فضای عمومی، خروجی دیگری نداشته و آدمهایی را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد که در صورت همکاری، امکان و احتمال موفقیت بیشتری را دارند.
نظر شما