در گزیده ای از یادداشت روزنامه اعتماد به قلم مهدی ذاکریان،می خوانیم: بهطور معمول مسائل انساندوستانه بر روابط سیاسی میتواند اثرگذار باشد و حتی باعث شود برخی کشورها خصومتها علیه یکدیگر را کاهش دهند یا حتی کمکهای بشردوستانهای را با یکدیگر مبادله کرده و در مواقع حساس نیز با یکدیگر ابراز همدردی کنند. بهطور مثال در ماجرای زلزله رودبار امریکاییها تلاش کردند که در آن مقطع ابراز همدردی کنند. در آن زمان نیز مرحوم هاشمی رییسجمهور ایران بودند. اکنون نیز در این مقطع کنونی مبادله زندانیان تاثیر مثبت اصلی آن برای خانوادههای دو طرف چه در ایران و چه در امریکا دارد. بنابراین میتوان گفت تاثیر تبادل زندانیان میتواند بسیار مثبت باشد. ولی اینکه گرهها و مسائل را حل کند، این برداشت غلطی است. یعنی اینکه ما به این امید باشیم که با انجام چنین مبادلاتی گرههای روابط ایران و اروپا باز شود برداشت نادرستی است، چراکه تنش میان دو طرف به عالیترین سطح رسیده است. بهطور مثال در اتفاقات اخیری که در ایران رخ داد هر چند این موضوع یک مساله داخلی محسوب میشود، اما در این موضوع داخلی، کشورهای همسایه و ایالات متحده امریکا و اسراییل مداخله کردند. زمانی هست که در این مسائل برخی کشورها در اظهارات خود مسائل انساندوستانه را بیان میکنند که چنین موضوعی یک عرف بینالمللی است و محل گله یا اعتراض نیست. اما در جایی شاهد آن هستیم که یک کشور معترضان را تحریک میکند تا یک جریان را به شورش و اغتشاش بکشاند. از همینرو این نوع اقدام حمایت از حقوق بشر یا حقوق ملت ایران نیست. امریکاییها علنا و به صورت شفاف در کنار سعودیها و اسراییلیها و به همراه شبکههای رسانهای که از این کشورها تامین مالی میشوند، تلاش کردند تا تنش در ایران را افزایش دهند. از همینرو اینکه امریکاییها تصور کنند با یک مبادله زندانیان، ایرانیها این نوع اقدامات را فراموش میکنند، سخت در اشتباه هستند.
اما نباید این نکته را فراموش کرد که دولت آقای روحانی به شدت علاقهمند است که مسائل و مشکلات خود را به خصوص در سطح بینالملل حل کند. از همینرو چراغهای سبز خود را به صورت شفاف روشن کرده، اما از سوی امریکا چراغها همچنان قرمز است. آنچه دیده میشود امریکاییها نهتنها تحریمها را متوقف نکردهاند، بلکه آن را افزایش میدهند و کماکان در مسائل داخلی ایران مداخله میکنند. اکنون چراغهای سبز دولت تحت شرایطی روشن شده است. شرط آن هم برداشتن تحریمها در چارچوب برجام است. در چنین شرایطی حتی در قالب ۱+۵ ایران حاضر است در سطح سران نیز حضور پیدا کند. ایران در شرایطی رویکرد مثبت خود را دنبال میکند و امریکا باید به این رویکرد مثبت پاسخ بزرگتری میداد.
ایران دیگر ایران دوران قاجار نیست که تحت فشار امتیاز بدهد. ایران تنها در شرایط برابر وارد مذاکرات برای پذیرش یک توافق خواهد شد. اکنون در مبادلهای که صورت گرفته نیز به شکل برابر یک زندانی از هر دو طرف آزاد شده است. ما اگر ارسال پیغام به نخستوزیر ژاپن و اعزام فرستاده ویژه را یک گام مثبت از سمت ایران بدانیم، در طرف مقابل قدم مثبت امریکا چیست؟ امریکا و عربستان گروههای افراطی را در عراق ایجاد کردند که ثمره و نتیجه آن چیزی جز ناامنی در عراق و روی کار آمدن بعثیها و گروههای افراطی نزدیک به داعش نخواهد بود. بیشترین مشکلات را برای امریکا بعثیها و وهابیون رقم زدند.
برهم زدن برجام از سوی امریکا تنها یک وعده انتخاباتی و رقابت با اوباما بود، برهم خوردن آن به دلیل ضعف هیچ یک از طرفین نبوده است، بلکه ترامپ و اطرافیانش کماکان در فضای انتخاباتی باقی ماندند و تحت تاثیر لابی صهیونیسم و سعودی بودند که بازنده توافق ایران با ۱+۵ بودند. امریکاییها به جد نیاز به تغییر دارند. اکنون اندیشکدهها و پژوهشکدههای امریکایی دچار یک ضعف عمده شدند و نکته دیگر اینکه یک بحث جدی در ایران وجود دارد که ایران به خوبی در نظام بینالملل معرفی نمیشود. باید ما در آنجاها نوع نگاه ایران را در خصوص مسائل بینالمللی تبیین کنیم و اقداماتی که ایران برای صلح و ثبات در منطقه انجام داده است را تشریح کند. اما حضور بینالمللی در راستای ارایه دیدگاهها به زبان جهانی و بهرهمندی از اندیشکدههای مفید خارجی که بتواند بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد را نداریم. این راهکارهاست که میتواند جلوی لابیهای سعودی و صهیونیستی را بگیرد و ما اکثرا در این زمینهها به شکل شعاری برخورد میکنیم و اجازه میدهیم دیگران دیدگاههای بینالمللی ایران را تفسیر کنند و دیدگاه خود را به شکل مستقیم برای جهان خارج تبیین نمیکنیم.
نظر شما