مبلغان مسیحی لازاری(گونه ای از مسیحیان که به جماعت مبلغ نیز مشهور بودند)، ۷۰ سال پیش از انقلاب مشروطیت ایران، مدارسی را به سبک مدارس فرانسوی در شهرهای ارومیه و سپس در تهران، تبریز، همدان و رشت تاسیس کردند و در کنار مکتب های فعال در مساجد، نمونه های کوچکی از آموزش نوین آن روز به ظهور رسید.
مدرسه رشدیه به عنوان نخستین مدرسه به سبک نوین با مباشرت یک ایرانی به نام میرزا حسن رشدیه در ۱۲۶۷خورشیدی بنیاد نهاده شد، وی این مدرسه را در ششکلان تبریز تاسیس کرد. تلاش رشدیه در کشاکش رقابت های امین الدوله و امین السلطان صدراعظم های سلسله قاجار که دومی با فعالیت رشدیه موافق نبود، رونق چندانی نیافت.
بر اثر وقوع انقلاب مشروطیت، تحول مهمی در بینش مردم نسبت به نظام آموزش و پرورش کشور به وجود آمد. در اصول هجدهم و نوزدهم قانون اساسی بر اجباری و همگانی بودن آموزش ابتدایی جدید تاکید شد و تمام مدارس موجود کشور زیر نظر وزارت نو پای علوم و معارف قرار گرفت. ساختار وزارت علوم و معارف سه سال بعد با تصویب قوانین جدید بازسازی شد و بر مقوله هایی چون آموزش ابتدایی اجباری، تربیت معلمان، آموزش بزرگسالان، تهیه کتاب های درسی و اعزام دانشجویان به اروپا تاکید شد. به دنبال بروز استبداد صغیر و متعاقب آن با خلع محمد علی شاه و افتتاح مجلس دوم، توجه شایانی به بسط معارف جدید و ایجاد مدارس ملی و دولتی در تهران و دیگر شهرها معطوف شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی با درک عمیق از مشکلاتی که در اثر بیسوادی مردم در جامعه بروز و ظهور مییابد، طی فرمانی لزوم توجه به بسیج سوادآموزی را صادر کردند.
در هفتم دی ۱۳۵۸ خورشیدی، سازمان نهضت سوادآموزی با هدف باسواد کردن خیل عظیم بیسوادان کشور تشکیل شد. امام خمینی(ره) به منظور تقویت برنامههای سوادآموزی حجتالاسلام محسن قرائتی را بهعنوان نماینده خویش در این سازمان منصوب کرد. در ۱۳۶۳ خورشیدی دولت با هدف تقویت و توسعه برنامههای مبارزه با بی سوادی در کشور، اساسنامه سازمان را به تصویب مجلس رساند که در آن وظیفه اصلی نهضت آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب با استفاده از ابزارهای هنری و تشویق و ترغیب بیسوادان و کم سوادان در یادگیری بیشتر جمعیت بیسواد کشور تعیین شد.
در این گزارش سعی شده با تکیه بر روندها و جریان های مختلفی رسمی و محلی کشور به واکاوی تاریخچه سوادآموزی در ایران در سده گذشته پرداخته شود:
اداره تعلیمات اکابر
نخستین سازمانی که به طور رسمی برای با سواد کردن بزرگسالان در ایران تاسیس شد، اداره تعلیمات اکابر بود. این اداره از ۱۳۱۵ خورشیدی شروع به کار کرد و برپایه قانون موظف شد که در تمام مدارس روزانه و کلاس های شبانه مخصوص با سواد کردن بزرگسالان را دایر کند. اداره تعلیمات اکابر یکی از ادارات وزارت معارف به شمار می رفت که رییس آن از طرف وزیر معارف انتخاب می شد. فعالیت کلاس های اکابر تا شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاس ها منحل شدند.
آموزش سالمندان
به دلیل وقوع جنگ جهانی و در شرایط سیاسی و اجتماعی موجود، فعالیت های سوادآموزی برای مدتی متوقف شد اما در ۱۳۲۲ خورشیدی، کلاس های سوادآموزی بزرگسال با عنوان آموزش سالمندان کار خود را آغاز کرد. این کلاس ها وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود.
در فاصله سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۵ خورشیدی برداشت تازه ای از آموزش بزرگسالان با عنوان تعلیمات اساسی در جهان مورد توجه قرار گرفت. سازمان علمی، فرهنگی، تربیتی ملل متحد یعنی یونسکو بنیانگذار این تفکر بود و برای نخستین بار برنامه ای آزمایشی را در کشورهای مصر، هندوستان، فیلیپین و مکزیک به اجرا در آورد.
دولت ایران در ۱۳۲۳ خورشیدی تصمیم گرفت، این برنامه را به طور مستقل اجرا کند. از این رو هیاتی به هندوستان اعزام شد. پس از بازگشت این هیات و با استفاده از تجارب آنها برنامه ای به طور آزمایشی در چند استان کشور به مرحله اجرا درآمد. برای اجرای این برنامه از هر استان، چهار شهرستان و از هر شهرستان یک روستا در نظر گرفته شد. پس از انتخاب روستاهای مورد نظر، افرادی با نام مربی تعلیمات اساسی از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کارآموزی به روستاهای محل ماموریت خود بروند.
بنیاد خاور نزدیک
برنامه تعلیمات اساسی با توجه به هزینه سنگینی که در برداشت در ۱۳۳۰ خورشیدی متوقف و اداره آن به بنگاه عمران وزارت کشور محول شد. در این ضمن بنیاد خاور نزدیک با استفاده از این راهکار، از ۱۳۲۸ خورشیدی فعالیت های خود را در منطقه ورامین آغاز کرد. این بنیاد آموزش خود را بر پایه آگاهی های شغلی و اجتماعی بنا نهاد و هدفش این بود که از حدود خواندن و نوشتن فراتر رود و به رشد آگاهی مردم در زمینه بهداشت و تندرستی، کشاورزی، خانه داری، تربیت کودک و صنایع دستی بپردازد. اگر چه این اهداف به نتیجه نرسید و در عمل، این برنامه نیز تنها به سواد آموزی بیسوادن پرداخت اما حداقل برای نخستین بار آموزش بزرگسالان به مفهوم واقعی خود نزدیک شد. اجرای این برنامه، هزینه سنگینی داشت و گسترش آن در تمام مناطق امکان پذیر نبود.
سازمان آموزش بزرگسالان
آموزش بزرگسالان سومین سازمان رسمی وابسته به دولت بود که مسوولیت سوادآموزی بزرگسالان را در ایران به عهده گرفت. فعالیت کلاس های آموزش بزرگسالان در ۱۳۳۵ خورشیدی با استفاده از تجارب گذشته از سر گرفته شد. در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ که اجرای برنامه های آموزش بزرگسالان را به عهده داشت، وزارتخانه های دیگری مثل کشاورزی، کار، جنگ و سازمانهایی چون بنیاد خاور نزدیک، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سواد آموزی بزرگسالان مشارکت داشتند. تا این زمان غیر از کلاس های شبانه که در دبستان ها تشکیل شده بود در کارخانه های دولتی، آسایشگاه ها و بیمارستان ها، واحدهای ارتش و شهربانی نیز کلاس های سوادآموزی بزر گسالان با اعتبار همین سازمان ها و نظارت وزارت فرهنگ تشکیل شد.
برپایه سرشماری ۱۳۳۵ خورشیدی، جمعیت ایران ۱۹ میلیون تن بود و جمعیت ۱۰ ساله به بالا ۱۲ میلیون و ۳۱ هزار و۷۸۴ تن تعیین شد که حدود ۲ میلیون تن از آنها خود را با سواد معرفی کرده بودند. البته این آمار نمی تواند دقیق و گویا باشد، زیرا معیار باسواد بودن در این سرشماری اظهارات لفظی افراد بود و معیار دقیقی که در سراسر کشور و برای تمام افراد یکنواخت باشد، مورد استفاده قرار نگرفت. با این همه، همین آمار غیردقیق و ظاهری نشان می دهد که با وجود تمامی سازمان هایی که تاسیس شده و کلاس هایی که تا آن زمان تشکیل شده بود، هنوز حدود ۱۱ میلیون تن از افراد گروه سنی ۱۰ سال به بالا نتوانسته بودند از امکانات آموزشی رسمی بهره مند شوند.
کلاس های آموزش بزرگسالان تا ۱۳۴۵ خورشیدی به کار خود ادامه داد اما به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش درصد بیسوادان جامعه نتوانست، توفیق چندانی بدست آورد. طرح مساله بیسوادی ایران در سطح بین المللی و آشکار شدن موفقیت آمیز نبودن برنامه های قبلی، لزوم اقدامات به ظاهر ابتکاری را مطرح ساخت.
سپاه دانش
تاریخچه سواد آموزی ایران نشان می دهد که با وجود تمام تلاش های ظاهری و وضع قوانین و مقررات مختلف در زمینه سوادآموزی بزرگسالان در ۱۳۴۱ خورشیدی هنوز درصد زیادی از افراد که بالقوه می توانستند، باسواد باشند از نعمت خواندن، نوشتن و کسب آگاهی محروم بودند. با وجود کوشش های بسیاری که وزارت آموزش و پرورش برای تحت پوشش قرار دادن کودکان انجام می داد همه ساله بیش از ۲ میلیون کودک در سراسر کشور، به دلیل وجود نداشتن امکانات آموزشی و همچنین مسایل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی نمی توانستند به مدرسه راه یابند و از آموزش و پرورش رسمی بهره مند شوند. بدین سبب در درون ارتش، سپاه دانش برای سواد آموزی کودکان لازم التعلیم و بزرگسالان، به خصوص در مناطق دور افتاده که فاقد امکانات آموزشی بودند، تاسیس شد. در این زمان دلایل متفاوتی برای تداوم مساله بیسوادی در جامعه بیان شد که اهم آنها وسعت کشور و پراکندگی جمعیت، کثرت روستاها و موجود نبودن راه های ارتباطی، فقر و کمبود در آمد روستاییان، کوچ نشینی عشایر، کمبود نیروی انسانی کار آزموده، تمرکز فعالیت ها و خدمات اجتماعی و رفاهی در شهرها و مواردی از این قبیل بود.
از این رو در ۱۳۴۱ خورشیدی، طرح سپاه دانش به اجرا در آمد. در آن زمان حدود ۶۸ درصد جمعیت ایران، روستانشین بودند و نسبت بیسوادی در میان بزرگسالان، بخصوص در مناطق دور افتاده، گاه از ۹۵ درصد نیز تجاوز می کرد. به این ترتیب مقرر شد تا بخشی از جوانان دیپلمه در دوره سربازی خود به باسواد کردن بیسوادان در روستاها بپردازند. برای تکمیل این طرح در ۱۳۴۷ خورشیدی، طرح مشابهی به نام قانون خدمات اجتماعی زنان به تصویب رسید. برپایه این قانون زنان تحصیل کرده موظف بودند در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی کشور به طور رسمی مشارکت کنند و بخشی از برنامه های سواد آموزی به عهده آنان واگذار شد.
کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی
۲ سال پس از تشکیل سپاه دانش یعنی در ۱۳۴۳ خورشیدی کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی تشکیل شد تا به امر سوادآموزی بزرگسالان بپردازد. در این زمان، هنوز تعداد بیسوادان جامعه در میان طبقات محروم به طور عموم و در میان روستاییان به طور خاص زیاد بود. از این رو این سازمان تاسیس شد تا مسوولیت از میان بردن بیسوادی را در میان اقشار مختلف جامعه به عهده داشته باشد.
جهاد ملی سواد آموزی
با توجه به کمبودها و نارسایی ها و عدم توفیق نیافتن برنامه های سواد آموزی و اهمیت مساله بار دیگر موضوع سواد آموزی در ۱۳۵۴ خورشیدی در جامعه مطرح شد. این بار فعالیت های سواد آموزی در قالب کلماتی فریبنده تر مطرح شد. سازمان جهاد ملی سواد آموزی با برنامه ها و طرح جدیدی تشکیل شد. این طرح در واقع به دنبال بازتاب نارسایی های سواد آموزی ایران در نشریات بین المللی و همچنین تعهداتی که ایران برای ریشه کن، ساختن بیسوادی در چارچوب طرح های آزمایشی یونسکو به عهده گرفته بود، ارایه شد.
هدف این طرح که از ۱۳۵۵ خورشیدی به اجرا در آمد، ریشه کن ساختن بیسوادی در ۱۱ سال یعنی تا ۱۳۶۶ خورشیدی در ایران بود. در طرح پیشنهادی بر تشکیل کلاس های سواد آموزی با مشارکت همه اقشار مردم به خصوص جوامع محلی و افراد بیسواد با در نظر گرفتن نیازهای مختلف آنان، برقراری نظام غیر متمرکز، استفاده از باسوادان داوطلب خدمت و پیگیری و ارزشیابی دقیق فعالیت ها تاکید بسیاری شد. در هدف این طرح علاوه بر بالا بودن درصد باسوادی، ایجاد دگرگونی های مطلوب در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز لحاظ شده بود.
در طرح جهاد ملی سواد آموزی قرار بود، مناطق روستایی و جمعیت زنان، نوجوانان و نیروی انسانی شاغل از اولویت برخوردار باشند. علاوه بر این، نظام مدیریت و سازماندهی این طرح ابتدا به صورت غیر متمرکز پیشنهاد شده بود اما پس از مدتی در عمل به صورت متمرکز اداره شد.
با اینکه در طرح جهاد ملی سواد آموزی کوشش فراوانی شد تا مدیریت و سازماندهی سواد آموزی، برنامه ها و شیوه کار بسیار سودمند و موثر باشد تا شکست ها و ناکامی های متعدد گذشته جبران شود، اما در عمل نتوانست تعداد قابل ملاحظه ای از افراد بیسواد را تحت پوشش قرار دهد. این طرح تا سقوط رژیم پهلوی در ایران ادامه یافت.
نهضت سواد آموزی
در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با همه کوششی که به ظاهر در امر سواد آموزی بزرگسالان انجام شده بود، هنوز ۷۰ درصد از افرادی که می توانستند باسواد باشند از توانایی خواندن و نوشتن محروم بودند.
پس از پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، فصل جدیدی در تاریخ سوادآموزی ایران گشوده شد. پس از گذشت تقریبی یک سال از تاسیس جمهوری اسلامی در ایران و با توجه به شکست ها و ضعف های سازمان های سوادآموزی گذشته و برنامه هایی که به وسیله آنها به اجرا در آمده بود و از توفیق ناچیزی برخوردار بود و همچنین با توجه به نیازی که بر اثر تغییرات سیاسی اجتماعی و فرهنگی جامعه برای کسب آگاهی و افزایش سطح سواد و فرهنگ مردم احساس می شد در ۷ دی ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره) و بر اساس مصوبه شورای انقلاب اسلامی، سازمان جدیدی با عنوان نهضت سوادآموزی تشکیل شد.
منابع:
سایت سازمان نهضت سوادآموزی ایران
بررسی مسایل و ارزیابی عملکرد سوادآموزی در ایران، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۱.
اساسنامه سازمان نهضت سواد آموزی
نظر شما