سیدجلالالدین همایی شیرازی اصفهانی معروف به جلالالدین، عالم، شاعر، مدرس، پژوهشگر، فیلسوف، مورخ، منجم و مجتهد بود. وی در ۱۳ دی ۱۲۷۸ خورشیدی در پاقلعه (از محلات جنوب شرقی اصفهان) دیده به جهان گشود. خانواده ای که این ادیب فرزانه در آن بزرگ شد، دانش پرور و اهل فضل و ادب بود. پدر وی ابوالقاسم معروف به طَرَب شیرازی و پدربزرگش همای شیرازی هر ۲ از شاعران و خوشنویسان به نام دوره خود به شمار می آمدند. همایی در کنار والدین خود به سرعت مدارج تحصیلی را به بهترین شکل سپری کرد.
این استاد گران سنگ در پنج سالگی درس خواندن را آغاز کرد، خط نسخ و ثلث را نزد پدر فراگرفت و خواندن قرآن، گلستان و غزلیات حافظ را از مادرش آموخت. مطالعات و تحصیلات مادر جلال الدین تا آنجا بود که قرآن، روایات و دعاها و همچنین کتاب های نظم و نثر فارسی و حتی منشأت و قطعات مشکل را به درستی میخواند و معنی میکرد. او در طول عمر ۸۵ ساله خود، بیش از ۵۰۰ تَن از دختران و زنان زادگاهش را باسواد کرد. جلال الدین پس از فراگیری تعلیمات مقدماتی نزد پدر و مادر خود در هفت سالگی به مکتب رفت. هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین معلم خود را برانگیخت. همچنین وی در ۱۳۲۶ خورشیدی در مدرسه حقایق و قدسیه توانست، ادبیات عرب، سطوح فقه و کلام، حساب و هندسه جدید را با اندکی از تاریخ و جغرافیا را فرا گیرد.
ورود به دانشگاه تهران
این استاد برجسته پس از پایان تحصیل در دوره مقدماتی از اواخر ۱۳۲۸ خورشیدی به مدرسه «نیماورد» رفت و تا ۱۳۴۸خورشیدی به مدّت ۲۰ سال در آن مدرسه مشغول تحصیل علوم اسلامی شد و در این دوره به دریافت چند اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد. بعد از این دوره، همایی به دانشگاه تهران راه یافت و مشغول تدریس فقه و بعد دروس ادبی دوره فوق لیسانس و دکتری، مثل صناعات ادبی و... شد.
استاد همایی جدای از اینکه از برجستهترین محققان زبان و ادبیات فارسی، عرفان، تاریخ و فرهنگِ ایران بود در تدریس شاخههای گوناگون ادب فارسی نیز از بزرگترین استادان و معلمان بهشمار میرفت. وی در تمام عمر فقط به تدریس، تألیف و تحقیق پرداخت و همواره پیشنهادهایِ کاریِ دیگر مانند ریاست دانشکده و دانشگاه را بیهیچ کلامی و تنها با نگاهی تند و نافذ رد کرد. وی به جاه، جلال، پست و مقام دنیا بیاعتنا بود و به فعالیت های فرهنگی و علمی بسیار اهمیت میداد و یکی از برجسته ترین ویژگی های وی تشویق و تحسین شاگردان بود تا در این مسیر موفق شوند در این خصوص ذبیحالله صفا پژوهشگر برجسته و از شاگردان همایی در خاطرهای از استادش، نقل میکند: آن زمان، در مدرسه دارالفنون شاگرد استاد جلالالدین بودم، بعضی روزهای تعطیل بهرسم مودت و یگانگی که در آن روزگار میان استادان و شاگردان جاری بود، به دیدن استاد و کسب فیض از محضر ایشان میرفتم و استاد با چهره گشاده و با محبت مرا میپذیرفت. آن دوران محصلی بودم که از شهرستان به تهران آمده و با برادرم ابراهیم صفا در محلی نزدیک بازار زندگی میکردیم و زندگی ساده و محصلانهای داشتیم. روزی صاحبخانه آمد و با قیافهای شگفتزده گفت که یک آقای موقر و محترم میخواهد به دیدن من بیاید. این آقای موقر و محترم استاد همایی بود که برای تشویق شاگرد خود به بازدید او آمده بود و همین «آقای موقر و محترم» بعد از آن روز بارها برای تشویق و تحسین شاگرد خود، کوششهای فراموشنشدنی کرد و محبتهای آن استاد مهربان هرگز از یاد من و دیگر شاگردانش، نخواهد رفت.
همایی در ۱۳۴۵ خورشیدی از کار رسمی دانشگاهی کنارهگیری و بازنشسته شد اما از آموختن، تحقیق و تالیف باز نایستاد و دهها مقاله، کتاب، رساله تحقیقی و ارزنده پدید آورد. فعالیتهای علمی و ادبی وی شامل شرکت در انجمنهای ادبی، حضور در کنگره فردوسی ۱۳۱۳خورشیدی، همکاری در تدوین لغتنامه دهخدا، عضویت در فرهنگستان، شرکت در نخستین کنگره نویسندگان در ۱۳۲۵، حضور در کنگره ابن سینا در ۱۳۳۳خورشیدی، سفر به بیروت جهت افتتاح کرسی زبان فارسی در ۱۳۳۴ خورشیدی و عضویت در انجمن تحقیق در ادبیات و زبانهای خارجی است.
ویژگیِ اشعار همایی
همایی در شعر نیز شان و مرتبهای بس عالی داشت در شعر سنا تخلص می کرد که به معنای روشنایی خورشید است. هرچند که شاید بسیاری افراد با این بُعد از هنر وی آشنایی نداشته باشند اما همایی مجموعه اشعاری شامل قصیده، غزل، قطعات، مثنویات و رباعیات سرود. باید گفت هنر شعری همایی، بیشتر در غزل نمایان میشود؛ در غزل، وی پیرو سبک عراقی بود و از مضامین عرفانی، سوزوگدازهای عاشقانه و موضوعات اجتماعی بهره میبرد اما در قصیده نیز چیرهدست بود. قصاید همایی دربردارنده مضامین حکمی، عرفانی و اجتماعی است. باید اذعان کرد که یکی از عوامل پیشرفت همایی در حوزه شعر و شاعری خانواده وی بودند، پدرش میرزا ابوالقاسم محمد نصیر متخلص به طرب و جدش ملا محمدرضا همای شیرازی هر ۲ از شاعران و دانشمندان معروف عصر خود بودند. استاد همایی در زندگانینامه خود درباره سابقه شعر و شاعری در خاندانش میگوید: خانواده من از زن و مرد، همه اهل سواد و هنر بودند. پدرم میرزا ابوالقاسم محمد نصیر متخلص به طرب، فرزند مرحوم همای شیرازی است که در ۱۲۷۵ قمری ولادت یافته و در ۱۳۳۰ قمری درگذشته است.
دیوان همای شیرازی با عنوان «شکرستان» به کوشش احمد کرمی و به همت انتشارات هما در ۲ جلد چاپ شده است. در مقدمه این دیوان آمده است که همای شیرازی که از شاعران و عارفان نامدار عهد قاجار بود، پس از سروش اصفهانی، مدتی نیز ملکالشعرای دربار ناصرالدین شاه شد که به دلیل روحیه عارفانه و آزادمنشانه خویش از دربار و تهران می گریزد و بعد قصیدهای برای عذرخواهی به دربار شاه میفرستد و دلیل رفتنش از پایتخت را دوری از زن و فرزند عنوان میکند.
در مجموع همایی در قصاید و غزلیات خود از نامردیهای زمانه سخن میگوید، وی در شعرهای خود خواننده را با عرفان، اخلاق و معارف والای فرهنگ انسانی آشنا میکند. از جمله موضوعهایی که این ادیب والا مقام در شعرهای خود به آن می پردازد، می توان به پندنامههای اخلاقی، مدح و ستایش اهل بیت(ع)، اندیشههای فلسفی و عرفانی، تجلیل از بزرگان علم و ادب، شکوه و شکایت از اوضاع نابسامان روزگار اشاره کرد. همچنین وی به ۲ زبان فارسی و عربی شعر میگفت. قصاید عربی او در برخی از مجلات و جراید ادبی دیده شده است. ناگفته نماند که هر چند همایی اشرافی حیرت انگیز به زبان عربی داشت اما همواره بر این نکته تاکید می ورزید که زبان پارسی از لحاظ قدرت بیان، انتقال معانی و دستاوردهای انسانی و حتی علمی، به مراتب برتر و والاتر و زیباتر از زبان عربی است.
همایی و خدمات علمی، فرهنگی
استاد همایی کتاب هایی گرانسنگ نیز از خود به جای نهادند که بسیاری از آن ها در نوع خود بی نظیر هستند. از آثار تالیفی وی میتوان به تاریخ ادبیات ایران، غزالی نامه (شرح حال امام محمد غزالی)، مقدمه بر اخلاق ناصری تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، خیامینامه (در تجزیه و تحلیل آثار علمی و ادبی حکیم عمر خیام)، تاریخ ادبیات ایران، فنون بلاغت و صناعات ادبی، رساله درباره شرح احوال شعرای اصفهان سده سیزده و چهارده و پانزده، صناعات ادبی و مولانا چه میگوید(این کتاب برای هر شخصی که بخواهد مولوی و اندیشه های او را بشناسد یک کتاب بی جایگزین و والامرتبه به شمار می رود) اشاره کرد.
همچنین این استاد فرهیخته کتاب و مقالاتی تحقیقی و انتقادی زیادی از خود بر جای گذاشت، مقالههای وی در مجلات و روزنامههای «ارمغان»، «اطلاعات»، «ایرانشناسی»، «تعلیم و تربیت»، «تماشا»، «جاویدان خرد»، «جوانان رستاخیز»، «رادیو ایران»، «سالنامه آریان»، «سالنامه شرق»، «سخن»، «مرزهای دانش»، «معارف اسلامی»، «مهر»، «وحید» و «یغما» چاپ می شد.
علاوه بر این فعالیت های علمی، یکی از کارهای مهمّ استاد همایی تصحیح آثار ارزشمند گذشتگان بود. از جمله آثار گرانقدری که وی پس از تصحیح و تحقیق منتشر کرد، کتاب «التَّفهیم لِاوائلِ صناعَةِ التَّنْجِیم» ابوریجان بیرونی، مثنوی وَلَد نامه، التَفهیم لاَِوائلِ صَناعَة اِلتَّنْجِیم، نَصیحَةُ المُلُوکِ، تصحیحکتاب مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه اثر عزالدین محمود کاشانی در ۱۳۲۵خورشیدی، طَرَبْ خانه و دیوان حکیم مختاری غزنوی بودند.
توصیه استاد همایی به جوانان
استاد همایی به جوانان میگفت: بالاخره باید جوان و پیر قدر خودشان را بدانند. کاری بکنید که این عمر شما جز در راه سعادت و مصلحت خودتان و ملّت و کشورتان نباشد. من یک چیزی را دلم نمیخواهد بشنوم که به جوانها این تلقین بشود که ای آقا، ما که به گذشتگان نمیرسیم، ما که به استادان نمیرسیم. نه من این را نمیپسندم. ملتی رو به ترقی است که نسل آینده آن از گذشته بهتر است. سعی کنید این طور باشید. پشت دروازه «نمیشود» و پشت دروازه «یأس» ننشینید. فقط یک کلمه از من بشنوید: آقا، از خودگذشتگی میخواهد و عشق. باید به علم عشق داشته باشید.
سرانجام این ادیب فرزانه در ۲۸ تیر ۱۳۵۹خورشیدی در۸۰ سالگی چشم از جهان فرو بست و در تکیه لسان الارض تخت فولاد اصفهان نزدیک گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
نظر شما