مرد جوان میان میزها می چرخد. به چشمان مخاطبانی که تماشایش می کنند، خیره شده است. سرش را پایین می اندازد و می گوید: ازدواج همسرم با من از روی اجبار بود. من فکر می کردم او عاشقم بود اما وقتی متوجه اشتباهم شدم که یک روز گفت، علاقه ای به من ندارد. دنیا روی سرم خراب شد.
مرد جوان 6 ماه به خاطر عدم پرداخت مهریه به زندان افتاد. مدتی از آزادی اش می گذرد اما قصد طلاق دادن همسرش را ندارد. رو به جمع می گوید: من عاشقش بودم اما خیلی اذیتم کرد. مرا به خاطر مهریه به زندان انداخت. اما فعلا نمی خواهم پای برگه طلاق را امضاء کنم. حتی پولی برای پرداخت مهریه ندارم. هنوز امیدوارم که سر خانه و زندگی مان برگردیم و به جفتمان یک فرصت دوباره داده ام.
مهدی یکی از مددجویان انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی و با حمایت این انجمن توانسته وثیقه ای جور کند و از زندان رها شود. امروز مهدی در اولین اجرای نمایش واقع گرایانه مددجویان آزاد شده از زندان تحت حمایت این انجمن و به کارگردانی سامان ارسطو حاضر شده تا بخشی از قصه زندگی و زندان رفتنش را روایت کند.
ایده نمایش با ارسطو بود. ارسطو که ترنس سکشوال است و با تغییر جنسیت مثل خیلی از ما زندگی عادی و آرامی دارد و فعالیت های هنری خود را ادامه می دهد معتقد است: هنردرمانی می تواند تاثیر مثبتی بر روی آسیب دیدگان اجتماعی و مددجویان آزاد شده از زندان بگذارد و روحیات آنها را تلطیف کند.
این درحالیست که فاطمه اسماعیل پور مددکار و عضو هیئت مدیره انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی نیز معتقد است گروه نمایش شامل مددجویانی است که هر کدام به خاطر اتفاقات تلخی که در زندگی آنها رخ داده راهی زندان شده اند. «حالا آنها آزاد هستند و تحت حمایت انجمن، سعی در بازتوانی و بازپروری آنها و بازگشت شان به اجتماع داریم».
اسماعیل پور ادامه می دهد: بازیگران این تئاتر واقع گرایانه در جلسات مددکاری زیادی حضور داشته اند اما قسمت های مهمی از ماجرای زندان رفتنشان را در جلسات تمرین و تکرار تئاتردرمانی مطرح کردند و پرده از نقطه های تاریک زندگی خود برداشتند.
من او را دوست داشتم
به گفته ارسطو که کارگردانی این نمایش را برعهده دارد، این اجرا با سایر نمایش هایی که در سالن های تئاتر دیده اید متفاوت است. راوی، مددجویی است که تجربه ای از بازیگری ندارد و در فضایی زنده و بدون نمایش نامه قبلی، زندگی اش را آن طور که بخواهد مطرح می کند و همزمان روایت قصه زندگی اش مخاطب را نیز درگیر خودش می کند.
«در این تئاتر مخاطب نباید بازیگر را قضاوت کند. فقط باید به حرف هایش گوش کند، خود را گاهی جای وی قرار دهد و در مواردی که ذهنش درگیر شد از بازیگر سوال هایش را بپرسد. این باعث می شود مخاطب برای مدتی ذهنش درگیر بازیگر(مددجو) شود و به زندگی اش و اتفاقاتی که برای او رخ داده فکر کند».
به اینجای صحبت که می رسیم زنی مسنی از میان مخاطبان از مهدی می پرسد: چرا اذیت های همسرت را تحمل کردی؟ چرا سکوت کردی؟ چرا اجازه دادی هر کاری دلش می خواهد با زندگی ات بکند؟ این همه خوبی برای چه بود؟
مهدی مکثی می کند. نفس عمیقی می کشد و در پاسخ به سوالات می گوید: چون من برخلاف همسرم او را دوست داشتم و نمی خواستم از دستش بدهم. نمی خواستم زندگی ام خراب شود. من هم دلم یک زندگی پر از آرامش می خواست و فکر می کردم اگر مدتی تحمل کنم همسرم کوتاه می آید و زندگی مان خوب می شود اما وقتی فهمیدم اشتباه کردم که وی به خاطر مهریه از من شکایت کردم و سر از زندان درآوردم.
جمع به سکوت عمیقی فرو می رود. مهدی قدم از قدم برمی دارد و آه عمیقی می کشد. انگار هنوز به ادامه زندگی اش باور دارد.
جامعه و خانواده باید آسیب دیدگان اجتماعی را بپذیرند
لطف الله محسنی عضو هیئت مدیره انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی نیز در جریان این مراسم با اشاره به فلسفه وجودی این مجموعه می گوید: گاهی بعضی از افراد در دوره هایی از زندگی شان دچار مشکلاتی می شوند که در نهایت گرفتاری هایی را برایشان به وجود می آورد. این اتفاق ها گاهی به خاطر فشار و جو شرایط اجتماعی و گاهی نیز در پی نیازهای درونی و فشارهای روانشناختی فرد رقم می خورد.
وی با بیان اینکه در این مسیر خیلی از کارها بر دوش دولت و نظام قضایی است، ادامه می دهد: نظام قضایی قرار است خیلی کار انجام بدهد. اینکه این افراد را سر زندگی بازگرداند، مشکلاتشان را حل کند، کمک به بازپروری و بازگشت آنها به زندگی عادی اش کند اما واقعیت این است که نمی تواند. نه تنها ایران بلکه هیچ کجای دنیا نظام قضایی نمی تواند به تنهایی این مشکلات رفع کند زیرا افراد در بستر اجتماع زنگی می کنند و منفرد و ایزوله نیستند.
به گفته محسنی از این جهت هیچ نهادی هم نمی تواند این افراد را مستقل و تنها ببیند. در نتیجه مشارکت جامعه در فرایند بازپروری می تواند بسیار اثربخش باشد. همچنین در فرایند پیشگیری از وقوع جرم جامعه نیز می تواند نقش ایفا کند.
«با همین رویکرد انجمن پا گرفت. وقتی خیلی از ما در قالب نهادهای دولتی در تلاش برای کمک به زندانیان آزاد شده بودیم، متوجه شدیم رسیدگی به مشکلات این جمعیت تنهایی ممکن نیست. ضمن اینکه ما هر چقدر هم توانمند باشیم همه مسائل را نمی توانیم از طریق نهادی حل کنیم. تا مردم خودشان جلو نیایند تا جامعه و خانواده فرد آزاد شده از زندان را نپذیرند تا نهادهای مدنی و دولتی نپذیرند، مشکلی از کسی حل نمی شود».
با همین نگاه بود که اعضای انجمن در قالب این مجموعه به فکر نهادینه کردن مشارکت های اجتماعی داوطلبان کار خود را شروع کردند.
از نگاه آنها باید به صورت آهسته و پیوسته حرکت و تلاش برای آگاه سازی جامعه کنند. «حتی اگر ما امکانات زیادی مهیا کنیم اما اگر جامعه آمادگی اش را نداشته باشد، کاری از پیش نخواهد رفت. بنابرین جز تامین نیازها و منابع و ساختار و تشکیلات نیاز به یک جریان سازی اجتماعی هم داریم».
به گفته محسنی، تئاتر امروز بخشی از نشان دادن این مسئله و آسیب به جامعه است. «فعالیت های بازپروری مددجویان آزاد شده با استفاده از هنر بسیار اثربخش است و بازتوانی افراد آسیب دیده به کمک هنر ثابت شده است. از طرفی نقشی است که هنر در خود فرد ایجاد و باعث می شود تا از این طریق وی دردها و ناراحتی های خود را بروز دهد و باعث پایش روانی اش شود».
عضو هیئت مدیره انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی می گوید: با اجرای این نمایش در واقع قدم در راهی می گذاریم که قرار است جامعه را نسبت به مسئولیت خود در قبال آسیب دیدگان اجتماعی بیدار کنیم که گاهی خودمان در شکل گیری آن نقش داریم و دخیل هستیم.
دومین اجرای این نمایش 26 دی ماه در محل انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی برگزار می شود.
گزارش از: فاطمه شیری
نظر شما