ریچارد هاس روز سه شنبه در نشست کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا که با موضوع ارزیابی سیاست آمریکا در قبال ایران "از تحریم تا حمله به سلیمانی و تنش" برگزار شد ابتدا به روایت تاریخی هریک از دو کشور در قبال یکدیگر اشاره کرد.
وی افزود: دو کشور روایت متمایز خود را دارد به گونه ای که ایرانی ها تمایل دارند نقش ایالات متحده را در بازگرداندن شاه به قدرت در سال ۱۹۵۳ برجسته کنند، نقش ایالات متحده در حمایت از عراق در طول جنگ ایران-عراق و میزبانی سیاسیونی که ایرانیها آنها را دشمن و خصم خود می دانند.
این مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا روایت آمریکاییها را هم گروگان گیری پس از تسخیر سفارت آمریکا، نقش احتمالی ایران در بمب گذاری پادگان آمریکاییها در بیروت و حمایت از حملات انجام شده توسط گروههای نیابتی ایران دانست و ادامه داد: اغراق در مورد میزان سوء ظن و خصومت نتایج دشواری به همراه خواهد داشت.
هاس به خروج دولت ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای شدید علیه ایران اشاره کرد و گفت: ایران این عمل آمریکا را با توجه به اینکه خود از این توافق پیروی می کرد و آژانس بین المللی انرژی اتمی هم بارها و بارها تایید کرده بود، به عنوان یک عمل ناشایست تلقی کرد.
وی افزود: این تحریم ها نه تنها به معنای آن بود که ایران نباید انتظار بهرهمندی از منافع این توافق را داشته باشد بلکه برعکس هزینه گزافی را هم باید بابت آن بپردازد. در واقع بر اساس تخمینهای موجود، قراردادهای اقتصادی ایران به ۱۰ درصد قراردادهای سال پیشین آن رسید. از این رو، این تحریم ها نوعی جنگ اقتصادی بودند.
رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا ادامه داد: این نکته همچنین حائز اهمیت است که ایالات متحده هنگام اعمال تحریم ها جایگزین دیپلماتیکی برای ایران ارائه نداد. تاکید پمپئو در ماه مه سال ۲۰۱۸ که می خواست ایران تقریبا هر کاری که در منطقه انجام می دهد و همچنین برنامه تسلیحاتی خود را پیش از آنکه انتظاری برای لغو تحریمها داشته باشد، تغییر دهد.
هاس همچنین به اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس ایران هم اشاره کرد و گفت: این اقدام باید از منظر قانونی بودن ارزیابی شود. توجیه می شود که او در حال انجام یک عملیات فوری بوده است و اگر این اقدام انجام نمی شد، حمله او حتمی بود.
وی افزود: اگر در این باره شواهدی وجود دارد باید به اطلاع عموم برسد تا حمایت عمومی را هم کسب کند در غیر این صورت، یک عمل اختیاری و غیر ضروری محسوب می شود که یکی از موارد منجر به درگیری بی پایان ایران و آمریکا در جاهای زیادی خواهد شد.
این مقام ارشد در دولت جورج بوش درباره اهمیت "وقوع خطر قریب الوقوع" اظهار کرد: خطر حتمی فوری اهمیت دارد که در حقوق بین الملل به عنوان شکل قانونی دفاع از خود مورد توجه قرار می گیرد و بنابراین با منشور سازمان ملل متحد و مفاهیم مشترک و نظم مشترک سازگار است. معمولا در زمینه حمله موشکی یا هواپیمای بمب افکنی که به این منظور پرواز کرده است، استفاده می شود.
هاس اثر مخرب دیگر ترور سردار سلیمانی را از برای آمریکا اینگونه برشمرد که باعث اختلال در پویایی سیاسی مفید که در ایران و عراق به دنبال افزایش اعتراضات شکل گرفته بود و ادامه داد: روابط ایالات متحده و عراق هم به شدت متشنج شد. این می تواند به خروج سربازان آمریکایی از عراق منجر شود و ایران میتواند این خلاء را پر کند. ضمن اینکه مبارزه با تروریسم را مختل کرده و باعث احیای آن می شود.
وی اثر نامناسب دیگر این ترور را فاصله گرفتن از دیگر چالش های جهانی آمریکا دانست که از نظر او شامل تهدیدهای فوری کره شمالی و ونزوئلا تا چالش های طولانی مدت چین و روسیه می شود و آن را به نفع راهبرد آمریکا نمی داند.
رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا همچنین تصمیم ایران به کاهش محدودیتهای برجامی را ناشی از سیاستهای دولت ترامپ دانست که در صورت انجام کامل آن می تواند زمان دستیابی به سلاح اتمی را کاهش دهد و از نظر او به نفع آمریکا و اسرائیل نخواهد بود و برای آنها گزینههای احتمالی پرهزینهای را تحمیل خواهد کرد.
هاس همچنین قطع ارتباط نظامی ایران و آمریکا در منطقه را دیگر نتیجه نامناسب سیاست دولت ترامپ دانست و ادامه داد: ایران ممکن است اقدامات نظامی را در هدف گرفتن آمریکایی ها انجام ندهد، اما می توان انتظار داشت که با استفاده از یک ابزار گسترده (از جمله سایبری) متحدان آمریکایی یا خود آمریکایی ها را هدف قرار دهد. راهی که به راحتی نمی توان به نقش دولت ایران پی برد.
وی افزود: آنچه تغییر نکرده این است که ایران یک قدرت امپراتوری است، یک قدرت که می خواهد نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و ببیند که قدرت ایالات متحده کاهش یافته است.
این تحلیلگر روابط بین الملل به اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه ایران هرگز مجاز نخواهد بود که سلاح اتمی داشته باشد، ادامه داد: این موضع مورد استقبال است اما کافی نیست. همچنین ایران باید به آنچه که به عنوان توانایی هسته ای نزدیک توصیف می کنم، منع شود. اگر به چنین تواناییهایی دست یابد، این خطر وجود دارد که بتواند یک نیروی هسته ای کوچک را گردهم آورد و جهانیان را با یک عمل انجام شده مواجه سازد.
هاس تاکید کرد: این واقعیت که ممکن است این کار را انجام دهد، می تواند کافی باشد تا برخی از همسایگانش همچون عربستان سعودی ، مصر و ترکیه هم برای انجام کار مشابه ترغیب شوند.
وی با بیان اینکه برجام برای کاهش بروز چنین احتمالاتی تعریف شده بود، یادآور شد: این توافقنامه از نظر قانونی باعث کاهش میزان اورانیوم غنی شده ایران، کاهش توانایی تولید آن و تعریف یک بازرسی شدیدی برای آن شده بود. در نتیجه، زمان برای ساخت تسلیحات اتمی، دستیابی به تواناییهای هسته ای یا حتی نزدیک شدن به آن، حدود یکسال افزایش یافته بود.
رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد: این میزان زمان، برای آژانسهای اطلاعاتی غرب کافی بود تا آنچه اتفاق افتاده است را کشف کنند و دولت هم پاسخ دهد. اما مشکل اصلی برجام، مدت زمان آن بود. منقضی شدن محدودیت سانتریفیوژها و اورانیوم غنی شده به این معنی بود که ایران می تواند با شروع سال ۲۰۲۵ یا ۲۰۳۰ به طور قانونی به جمع آوری بسیاری از عناصر مورد نیاز برای ساخت مواد هسته ای اقدام کند.
هاس با بیان اینکه در برجام مشکلات دیگری همچون عدم محدودیت برای کلاهکهای موشکهای بالستیک ایران وجود دارد، تصریح کرد: اینها به طور جداگانه در قطعنامههای سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفت. من این واقعیت را به عنوان یک ایراد، کتمان نمی کنم که برجام فعالیتهای منطقه ای ایران را محدود نمی کند اما نمی توان انتظار داشت توافقهای کنترل تسلیحاتی همه چیز را انجام دهند.
وی خاطرنشان کرد: اگر اصرار داشته باشیم که این کار را انجام دهد، ما این خطر را پدید می آوریم که هیچ کاری انجام نشود. برخی کارها همچون عقب نشینی ایران از سوریه یا کشورهای دیگر، باید توسط ما و دوستانمان انجام شود. این یک درس اصلی جنگ سرد بود. توافقهای بزرگ متعاقب هزینههای ممکن، دنبال می شوند.
طرح برجام ۲
این مقام پیشین دولت آمریکا با تاکید بر اینکه آمریکا باید در همکاری نزدیک با متحدان خود و دیگر طرفهای برجام، یک توافق جدیدی را تحت عنوان "برجام۲" مطرح کند، افزود: باید توافق جدیدی را به ایران ارائه داد. این ابتکار جدید محدودیتهای طولانی مدت (چند دهه) و یا بهتر از این ، محدود کردن برنامه های هسته ای و موشکی ایران (همراه با تأیید کافی) در ازای کاهش قابل توجه تحریم ها ایجاد می کند.
هاس مدعی شد: هر گونه توافقنامه ای باید توسط کنگره به تصویب برسد تا نگرانی مبنی بر اینکه این پیمان به راحتی توسط این یا برخی رئیس جمهوران آینده قابل توقیف باشد همچون توافقنامه ۲۰۱۵ برطرف شود. هرگونه ابتکار عمل باید در مشورت با متحدان پدید آید. سیاست ایالات متحده در قبال ایران به طور فزاینده ای یک طرفه شده است و برای همین، کمتر موثر است.
وی البته راهی برای مجبور کردن ایران به پذیرش چنین توافقی هم پیشنهاد داد و گفت: این پیشنهاد باید در سطح عمومی به طور مشخص ، معقول و مفصل بیان شود. هدف باید تحت فشار قرار دادن دولت در تهران باشد تا به مردم ایران توضیح دهد که چرا پیشنهادی منصفانه را که می تواند موجب کاهش مجازات ها و افزایش سطح زندگی آنها شود را رد می کند تا بتواند برنامه های هسته ای و موشکی خود را دنبال کند.
این مقام وزارت خارجه آمریکا در دولت بوش یادآور شد: اعتراضات اخیر علیه دولت (ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین و در پی فراخوان های قبلی از دولت برای صرف هزینه های بیشتر در داخل و کمتر برای سیاست خارجی) موجب می شود زمینه خوبی برای چنین ابتکار عمومی فراهم آورد.
هاس با یادآوری اینکه خروج از برجام باعث ایجاد وضعیت خطرناکی شده که ایران به آرامی محدودیتهای تعیین شده را کنار گذاشته و زمان برای دستیابی به سلاح اتمی را کاهش داده است، اظهار کرد: اگر ایران به انجام این کار تصمیم بگیرد، ضروری است که ایران حدود تحمل ما را درک کند. این پیامی است که باید با همپیمانان اروپایی، همسایگان عرب ایران و اسرائیل هماهنگ شود.
وی همچنین بر ترمیم فوری روابط آمریکا با عراق تاکید کرد و گفت: عراق مهمترین کشور در منطقه و یک مولفه اساسی برای مهار ایران است. این کشور دارای ذخایر انرژی عظیم است. یکی از دلایلی که جنگ ۲۰۰۳ به آن توصیه نشده بود این است که توانایی عراق را در خنثی کردن نفوذ ایران تضعیف می کرد. ما نمی خواهیم دریچه ای را برای افزایش نفوذ ایران باز کنیم.
رئیس اندیکشده شورای روابط خارجی آمریکا افزود: ما نمی خواهیم شاهد یک تهدید گسترده تروریستی به شکل داعش یا هر شخص دیگری در مرزهای خود باشیم. خطر تحریم ها باید برطرف شود. حضور سربازان به سمت آن می رود که اشغال نظامی محسوب می شود و مجبور خواهند شد که وقت خود را برای محافظت از خود بگذراند و قادر نخواهد بود با نیروهای محلی در برابر تروریست ها مشارکت کنند.
هاس با تاکید براینکه باید به دنبال کاهش تنش با ایران باشیم، گفت: درگیری رو به افزایش با ایران در خدمت منافع ما نیست. ما تا حالا خوش شانس بودیم که از این موضوع دوری کردیم، اما این فرصت از بین می رود وقتی ورود رئیس دستگاه دیپلماسی ایران را به ایالات متحده غیرممکن می سازیم.
وی تصریح کرد: ما باید برای جلوگیری از اشتباه محاسباتی کانالهای ارتباطی را با نمایندگان ایران باز کنیم. ما قبلاً در افغانستان همکاری کردیم و دوباره می توانیم این کار را انجام دهیم. یادمان باشد که همچنان در خاورمیانه منافع داریم. ایالات متحده ممکن است از نظر انرژی خودکفا باشد اما مستقل نیست.
این تحلیلگر ارشد مسایل آمریکا افزود: انرژی منطقه هنوز برای عملکرد اقتصاد جهانی ضروری است، شرایط خوب آن برای رونق اقتصادی خود ما هم اساسی است. ما باید با تروریست ها مبارزه کنیم، گسترش سلاح اتمی را مختل کنیم و برای اسرائیل و سایر شرکای خود در آنجا بهتر باشیم. محافظت از این منافع مستلزم آن است که ما به طور دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در منطقه دخیل باشیم.
هاس با تاکید بر اینکه "تغییر رژیم در ایران بعید است" و باید این واقعیت را پذیرفت، اعتراف کرد: جمهوری اسلامی انعطاف پذیر است. در نتیجه ، تغییر رژیم نمی تواند یک استراتژی ایالات متحده باشد. این مهندسی فراتر از ظرفیت ماست.
وی خواستار پند گرفتن از آنچه که در منطقه گذشته است، تصریح کرد: حتی پس از وقوع آن، الزاما به معنای آن نیست که ژریم بعدی، شرایط بهتری را ایجاد کند. با این حال، ما برای تعامل با ایران به یک استراتژی و تاکتیک و سیاست منطبق با آن، نیاز داریم. رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی ایران مدعی شد هدف این استراتژی باید تغییر رفتار ایران و مذاکره درباره هستهای و موشکی قابل قبول برای هر دو کشور باشد و از طریق اقدامات ما، رهبران ایران به این نتیجه برسند که در صورت ادامه تلاش برای بی ثبات کردن منطقه، شکست خواهند خورد.
نظر شما