ائتلاف «خودسرها»

۳ بهمن ۱۳۹۸، ۸:۲۰
کد خبر: 83644970
ائتلاف «خودسرها»

تهران- ایرنا- دفتر حزب جامعه اسلامی مهندسین از روزهای آرام خود کمی فاصله گرفته است و میزبان چهره‌های اصولگراست؛ محمدرضا باهنر که این تشکیلات را راهبری می‌کند، در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم نامزد نشد اما آنچنان که از این رفت و آمدها و فحوای مصاحبه برمی‌آید، این انتخابات را بخوبی رصد می‌کند؛ چه او نه تنها در رأس جبهه پیروان خط امام و رهبری قرار دارد، بلکه به‌عنوان کسی که بیشترین دوره نمایندگی مجلس در ایران را در کارنامه خود دارد، یک پارلمانتاریست حرفه‌ای است.

باهنر در گفت‌وگو با «ایران ماه» که سه هفته پیش برگزار شد، خبر داد: به ثبت‌نام علی لاریجانی در انتخابات بسیار اصرار کرده است اما نتوانسته او را مجاب کند و در عین حال خبر داد که لاریجانی از وی می‌خواهد تا او در انتخابات نام‌نویسی کند. باهنر همچنین ارائه لیست زودهنگام نامزدهای اصولگرا از قم را مورد انتقاد قرارداد و تأکید کرد شماری از گروه‌های اصولگرای قم از این تصمیم بسیار ناخرسندند؛ تصمیمی که به‌گفته او در عدم ثبت‌نام لاریجانی تأثیرگذار بود. باهنر همچنین پیش‌بینی کرد در انتخابات پیش رو یک لیست به طور کامل در تهران رأی نخواهد آورد. این گفت‌وگو را می‌خوانید.

رقابت‌های آتی   با همین ثبت‌نام‌ها و تأیید صلاحیت‌ها را چگونه می‌بینید؟ آیا باز شاهد آن شکل سنتی رقابت بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خواهیم بود؟
اگر زمین بازی را در سطح کشور پهن کنیم، هر مقدار حوزه انتخابیه بزرگ‌تر و تعداد نمایندگان آن حوزه بیشتر باشد، جریان‌های سیاسی بیشتر مؤثرند. الآن از ۲۹۰ کرسی حدود ۱۶۰ تا ۱۶۵ کرسی به حوزه‌های تک‌نماینده اختصاص دارند. در این حوزه‌های انتخابیه تک‌نماینده‌ای عموماً رقابت‌ها بین اشخاص حقیقی است نه جریان‌های سیاسی. مردم هم تلاش می‌کنند به کسی رأی بدهند که دقیقاً هم خودش، هم خانواده‌اش و هم سابقه‌اش را بشناسند. اشخاص حقیقی در لیست حوزه‌های انتخابیه بزرگ مثل تهران، اصلاً مؤثر نیستند؛ تأثیرگذاری‌شان بسیار کم است و بیشتر امضاها و لیست‌ها تأثیرگذار است. مردم هر ۳۰ نامزد را نمی‌شناسند؛ یک‌تعدادی مثل ۴ یا ۵ نفر را می‌شناسند و به همین دلیل به لیست اعتماد می‌کنند و به بقیه هم رأی می‌دهند.
بعد از تهران، تبریز است که ۶ نماینده دارد.۵-۴ حوزه هم ۵ نماینده دارند؛ مانند اصفهان. بعد به شیراز با ۴ نماینده می‌رسیم. شاید بالای ۲۰۰ نماینده اشخاص حقیقی هستند. من نمی‌گویم جریان‌های سیاسی بی‌تأثیر هستند، اما تأثیرشان بسیار کم است. گاهی برخی نامزدها به من مراجعه می‌کنند و خواستار حمایت می‌شوند. من جواب می‌دهم: اگر شما در حوزه انتخابیه‌ات ۲۰ درصد رأی داشته باشید با تبلیغات و حمایت ما ۲۰ درصد را ۲۵ درصد می‌کنیم؛ اما هیچ جریان سیاسی‌ای نمی‌تواند ۵ درصد را ۲۵ درصد کند. اگر زمینه رأی کسی ۵ درصد باشد، نمی‌تواند به حمایت یک جریان سیاسی دل ببندد؛ چون به‌جایی نمی‌رسد. اما اگر ۲۵ درصد رأی داشته باشد می‌شود با تبلیغات، سخنران فرستادن و میتینگ کمی درصد را تغییر داد.
پیش‌بینی‌تان درباره انتخابات تهران چیست؟ باز هم یک لیست به طور کامل رأی می‌آورد؟
بعید می‌دانم آن روند تکرار شود؛ به نظر من ترکیبی از ۲ لیست رأی می‌آورد؛ البته ممکن است تا انتخابات اتفاق جدیدی بیفتد؛ اما به نظر من تقسیم می‌شود.
مساوی؟
نمی‌دانم. انتخابات در کشور ما بر اساس اکثریت نسبی است و هر کس ۵۱ درصد رأی بیاورد، انتخاب می‌شود اما انتخابات در برخی کشورها تناسبی است؛ یعنی مثلاً اگر در تهران یک لیست ۶۰ درصد و لیست دیگر ۴۰ درصد رأی آورد، آن وقت لیستی که ۶۰ درصد رأی آورده ۱۸ نماینده و لیست بعدی ۱۲ نماینده در مجلس خواهد داشت.
اشکال دیگری هم که الآن وجود دارد این است که وقتی یک لیست به‌صورت کامل رأی می‌آورد ۴۹ درصد رأی‌دهندگان در تهران بی‌نماینده می‌شوند و نماینده‌ای ندارند و آنکه ۵۱ درصد رأی آورده است، ۳۰ نماینده دارد؛ این یکی از اشکالات است و باید انتخابات در حوزه‌های انتخابیه بزرگ را به ترتیبی تناسبی کرد. این واقعیت است. برخی کشورها می‌گویند اگر یک حزبی کمتر از ۵ درصد رأی آورد، حذف می‌شود. اما اگر ۴۰ درصد رأی آورد و حذف شود، یعنی موکلانش عملاً حذف شده‌اند.
در نام‌نویسی‌ها چند چهره خبرساز شد؛ یکی آقای لاریجانی که ثبت‌نام نکرد. عده‌ای ثبت‌نام نکردن لاریجانی را اینگونه تحلیل کردند که او هرچند اصولگرا ست اما نماد اعتدال در مجلس بود و وقتی ایشان عرصه را بر خود تنگ می‌بیند، یعنی مجلس آینده در اختیار تندروها خواهد بود. این تحلیل تا چه حد با واقعیت منطبق است؟
شاید بهتر باشد خود دکتر لاریجانی در این‌باره توضیح بدهند؛ من خودم چندین بار با ایشان صحبت کردم. زمزمه ثبت‌نام نکردن ایشان از ۴-۳ ماه پیش در محافل خصوصی عنوان شده بود. به نظر من چند عامل در این تصمیم دخیل بود؛ اما نمی‌توانم وزن هر کدام از این دلایل را بررسی کنم.
یک دلیل این بود که ایشان در ریاست مجلس بعد از انقلاب اسلامی رکورد زد؛ آقای لاریجانی طولانی‌ترین دوره ریاست در مجلس را داشت. مرحوم آقای هاشمی ۲ و نیم دوره ریاست داشتند؛آقای کروبی یک و نیم دوره بودند؛ آقای ناطق دو دوره   و آقای حداد یک دوره رئیس بودند؛ اما آقای لاریجانی ۳ دوره. ایشان می‌گفتند: کافی است.
کسانی که در مجلس نبودند، شاید درک نکنند اما تکرار حضور در مجلس خسته‌کننده است و آدم‌های پر حوصله‌ای که مثل من ۸-۷ دوره مانده باشند، کم است. من چند نفر از نمایندگان را می‌شناسم که ۳-۲ دوره در مجلس بودند و الآن هم زمینه رأی خوبی داشتند، اما به این نتیجه رسیدند که ثبت‌نام نکنند مثل آقای امیری که ۵ دوره از زرند نماینده شدند یا آقای فولادگر که از چهره‌های قوی مجلس بود. من حتی روزهای آخر اصرار کردم به جای اصفهان از تهران ثبت‌نام کنید؛ اما قانع نشد. نکته دوم این بود که آقای لاریجانی در سه دوره قبلی از قم رأی آورده بودند و الآن هم تغییر حوزه انتخابیه برایشان مصلحت نبود و نمی‌خواستند به تهران بیایند و از نظر اخلاقی هم خوب نبود. در قم جریان‌های اصولگرایی چند گروه شدند و یک گروه قبل از ثبت‌نام‌ها با هم ائتلاف کردند و لیست دادند یک‌سری جریان‌های اصولگرای قم معترض بودند؛ چون اینها خودسرانه تصمیم گرفته بودند.
شما با تصمیم لاریجانی موافق بودید؟
من چند دفعه با ایشان صحبت کرده و سعی کردم ایشان را ترغیب کنم مجدداً ثبت‌نام کنند؛ اما ایشان قانع نشد و ثبت‌نام نکرد.
شما از استدلال‌هایشان قانع شدید؟
روزهای آخر ایشان به کاندیداتوری من اصرار داشتند و می‌گفتند: به چه دلیل ثبت‌نام نمی‌کنید؟ من هم گفتم: به همان دلیل که شما ثبت‌نام نمی‌کنید.
چهره خبرساز دوم آقای قالیباف بود که دو دفعه در انتخابات ریاست‌جمهوری ناکام بودند؛ به‌عنوان فرد حقیقی این حق را داشتند؛ اما به لحاظ سیاسی این کاندیداتوری درست است؟
ما انتخابات ۱۴۰۰ را پیش‌رو داریم و ممکن است ایشان بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری مجدداً نامزد شود.
ایشان همیشه سقف پروازشان را ریاست‌جمهوری تعریف کردند...
 ریاست مجلس با ریاست جمهوری تضادی ندارد؛ اگر کسی بخواهد نامزد شود باید از ۶ ماه قبل استعفا بدهد برای ریاست جمهوری چنین منعی نداریم.
فارغ از ۱۴۰۰چه؟
این یک شمشیر دولبه است. اگر ایشان به مجلس برود و رئیس شود، سکوی پرتابی خواهد بود تا در ۱۴۰۰ نامزد شود و رأی بیاورد؛ ولی اگر در تهران رأی نیاورد یا رأی بیاورد و در مجلس رئیس نشود، شرایط برای ایشان خوب نیست. باید صبر کرد و نتیجه انتخابات و آرایش مجلس یازدهم را دید اما به نظر من ایشان می‌تواند به عنوان یک گزینه قوی برای ریاست مجلس مطرح شود.
استقبال از انتخابات را چگونه می‌بینید؟
الآن در نظرسنجی‌ها و پیمایش‌های میدانی‌که انجام می‌شود تهران بالای ۴۰ درصد شرکت‌کننده دارد. آن ۶۰درصد هم نگفته‌اند: ما شرکت نمی‌کنیم؛ می‌گویند: تصمیم نگرفته‌ایم. تهران بزرگ‌ترین حوزه انتخابیه است و من امیدوارم آمار شرکت‌کنندگان از مرز ۵۰ درصد عبور کند. با توجه به این وضعیت، این عدد و رکورد خوبی است. رأی‌دهندگان هم می‌توانند در طبقات مختلف تقسیم شوند؛ برخی رأی‌دهندگان می‌آیند برای اینکه فردی رأی بیاورد؛ برخی می‌آیند تا فلانی رأی نیاورد و می‌گویند:ما حاضریم به هر کسی رأی بدهیم تا فلان فرد رأی نیاورد. حدود ۱۰ درصد از رأی‌دهندگان علاقه‌مندند به کسی رأی بدهند که رأی می‌آورد. به همین دلیل موقع نظرسنجی تا شب انتخابات ۱۵ درصد افراد می‌گویند ما هنوز تصمیم نگرفته‌ایم به چه کسی رأی بدهیم. صبر می‌کنیم تا ‌ببینیم فضا چگونه است. همه این مؤلفه‌ها در انتخابات تأثیرگذار است. برخی هم حال و حوصله ندارند و تصمیم گرفته‌اند در انتخابات شرکت نکنند. الآن با فاصله دو ماهی که به انتخابات داریم من امیدوارم رکورد ملی مانند گذشته باشد. در گذشته بین ۶۰ تا ۷۰ درصد معمولاً در کل کشور در انتخابات مجلس شرکت می‌کردند و در تهران هم امیدوارم از ۵۰ درصد بگذرد.
قطعاً حوادث آبان‌ماه را رصد می‌کردید؛ اعتراض‌ها در بیش از ۱۰۰ شهر بود و عمق و گستره خشونت‌ها بسیار بود. فارغ از اینکه از این بستر سوء‌استفاده هم می‌شود، برای شما نگران‌کننده بود یا نه؟ پیش‌بینی چنین اعتراضی را بعد از دی ۹۶ داشتید؟
یک‌سری کارها عوامل متعددی دارد؛ یک‌سری از کارها بی‌تدبیری مسئولان بود و نباید از این بگذریم. امیدوارم حداقل تجربه شود. ممکن است اصل موضوع کاری بود که می‌بایست انجام می‌شد. ما ۸-۷ سال قبل در دولت برای اولین بار همه فرآورده‌های نفتی را سهمیه‌بندی و دونرخی کردیم. اما من یادم است دولت با همکاری مجلس برای همین کار حدود ۱۰۰ اقدام را لیست کرده بود. تعدادی از این اقدامات پیشینی بود. یک‌سری در هنگام اجرا بود و یک‌سری اقدامات هم پسینی بود. اگر جست‌وجو کنید، می‌بینید از دو ماه قبل در تلویزیون میزگرد برگزار شد؛ همه سخنرانی کردند؛ رئیس جمهوری، وزیر نفت و وزیر کشور هم توجیه می‌کردند که ما به چه دلیل این کار را می‌کنیم و چگونه جبران خواهیم کرد. برای هر کدام از این اقدامات هم جدول زمانبندی گذاشتند. مسئول هر اقدامی هم مشخص بود. فرض کنید نمایندگان و عده‌ای بگویند ما از ساعتی که می‌خواست اعلام و اجرا شود مطلع بودیم. نظامی‌ها اصطلاحی تحت عنوان «ساعت سین روز ر» دارند؛ ضرورتی ندارد «ساعت سین روز ر» اعلان عمومی شود. الآن هم معتقدم «ساعت سین روز ر» را حداکثر ۵ نفر در کشور بدانند. آن‌دفعه هم همین‌طور بود. شما فرض کنید از یک ماه قبل بگویند ما می‌خواهیم در فلان ساعت و فلان روز سهمیه‌بندی کنیم؛ آن موقع اتفاقات عجیب می‌افتد؛ خانه‌ها مرکز انبار بنزین می‌شود و خیلی ناجور است. باید افکار عمومی آماده می‌شد. در اقدامات پیشینی واقعاً بی‌تدبیری شد. این اتفاقات در کشور نشانه تلنبار مطالبات مردم است. بنزین، چاشنی جرقه بود؛ اینکه بگوییم همه اعتراض‌ها به خاطر بنزین بود، اینگونه نبود. عده‌ای هم توانستند ۲۰۰ هزار تومان بگیرند و خشنود باشند؛ چون این پول در زندگی برخی تأثیرگذار است. من باور می‌کنم آقای روحانی خبر نداشت سهمیه‌بندی بنزین جمعه است. اما نباید به مردم گفته می‌شد. این موارد احساسات عمومی را جریحه‌دار می‌کند. این نگرانی هنوز هم وجود دارد؛ چون مطالبات متراکم می‌شود. نکته دیگر این است که متأسفانه به‌دلیل برخی از رقابت‌های غیر ضروری خود مسئولان هم به این مطالبات دامن زدند. مثلاً همین الآن ۱۶ هزار نفر می‌خواهند به مجلس بروند و وعده‌هایی می‌دهند که جزو مطالبات می‌شود و وقتی وارد مجلس می‌شوند مثلاً یکی می‌رود و می‌گوید: من حقوق معلمان را دوبرابر می­ کنم یا عده‌ای می‌گویند ما حقوق نجومی‌بگیران را کم می‌کنیم و به حقوق افراد عادی اضافه می‌کنیم؛ این در حالی است که بر اساس گزارش بازرسی دیوان محاسبات ۱۵۰ نفر حقوق نجومی گرفته‌اند. کل پولی که نجومی‌بگیران گرفته‌اند ۱۰۰ میلیارد تومان می‌شد. اگر ما این رقم را بر ۴ میلیون کارمند تقسیم کنیم به هر کس ۱۵۰۰ تومان می‌رسد. بعد اینگونه می‌شود که می‌گویند حقوق نجومی بگیران را که قطع کردند، چه کسی خورد و چه کسی برد؟
نجومی‌ بگیران ۱۰۰ نفر بودند و باید از حلقوم‌شان بیرون آورده شود، اما ۱۰۰ هزار مدیر دولتی متهم شدند. در افکارعمومی این تصور وجود دارد که هر کس یک دوره نماینده بود هم جزو این افراد بوده و هر کس باید ثابت کند جزو اینها نیست.
دی ماه سال ۹۶ اعتراض‌هایی شد و بعد که اعتراض از خیابان‌ها فروکش کرد، این‌طور بیان شد که اعتراض‌ها را جمع کردیم و تمام شد. الآن دوباره این اتفاق افتاد. قطعاً اعتراض‌ و نارضایتی الآن نمود خیابانی ندارد؛ اما اعتراض و معترض وجود دارند. چقدر حوادث آبان نگران‌کننده است؟ آیا واکنش‌های علنی و غیرعلنی نشان می‌دهد که اهمیت موضوع  درک شده است؟
قبول دارم. یک مقوله بسیار مثبت وجود دارد که ما باید تکرار کنیم. می‌گویند دو نعمت مجهول وجود دارد؛ سلامت و امنیت. الآن خوشبختانه امنیت جزو نعمت های مجهول نیست و مردم چه در کف خیابان چه در خانه نعمت امنیت را خوب احساس می‌کنند. این نعمت امنیت است که مردم را وادار می‌کند اعتراض‌شان را مطرح کنند اما نمی‌خواهند امنیت کشور را به هم بزنند. این پیشنهاد که مطرح شده، پیشنهاد خوبی است؛ در هر شهر ۳-۲ جا بگذارید هر کس می‌خواهد اعتراض کند، رسماً مطالبه کند. مسئولان را هم دعوت کنند تا مردم سؤال کنند. هر استاندار هفته‌ای یک‌بار تریبون آزاد بگذارد. قطعاً یک عده می‌آیند و فحش می‌دهند؛ اما مسئول باید سعه صدر داشته باشد و بشنود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha