چهل و نه سال بعد از پادشاهی سلطان قابوس کشور عمان حالا حاکمی جدید دارد. رهبری که رکورد طولانیترین دوران سلطنت را در کشورهای عربی دارد روز دهم ژانویه در گذشت. او تقربیا در پنج دهه پادشاهی، عمان را از کشوری مستاصل و جنگ زده به جایگاهی امن و با ثبات و واسطهای قابل اعتماد برای میانداری میان قدرتها در منطقه تبدیل کرد. قابوس فرزندی نداشت. کمی بعد از فوت او خاندان سلطنتی عمان به همراه شورای دفاع به صورت رسمی گرد هم آمدند تا روند انتخاب جانشین را آغاز کنند. در این جلسه دوربینهای تلویزیون ملی عمان هم حضور داشتند تا به صورت زنده روند باز کردن پاکتنامهای که سلطان قابوس در آن نام جانشین خود را ذکر کرده بود، نشان دهند. از داخل این پاکت نام «هیثم بن طارق السعد» وزیر سابق فرهنگ عمان بیرون آمد.
او پیش از آنکه نقش وارث تاج و تخت عمان را بازی کند پسرعموی سلطان قابوس بود. کسانی که هیثم بن طارق را میشناسند از او به عنوان فردی آرام، محکم و کسی که شنونده خوبی است، یاد میکنند. پادشاه تازهکار ۶۵ ساله فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد است. بیش از یک دهه وزیر امورخارجه عمان بود و قبل از آنکه در سال ۲۰۰۲ وزیر فرهنگ عمان شود مدتها روی مدلی کار کرد تا بتواند اقتصاد عمان را از قید و بند نفت رهایی بخشد و در آن تنوع ایجاد کند. ناگفته پیداست که طرح او شکست خورد و ناموفق بود. هیثم بن طارق در نخستین سخنرانیاش در جایگاه پادشاه جدید عمان متعهد شد تا «همان خط سلطان فقید» را در پیش بگیرد. او اصول سطان فقید را اینگونه توصیف کرد: «در پیش گرفتن روند صلحآمیز و همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها و مردم، در پیش گرفتن رفتار خوب با همسایهها و مداخله نکردن در جریان سیاست و روابط کشورها.»
اقتصاد: ایستگاه اول مشکلات
با اینکه روند انتقال قدرت در عمان آرام و بیدردسر بود، ادامه این روند برای پادشاه جدید چندان بدون چالش نخواهد بود. اولین مشکل پیش راه سلطان هیثم بن طارق مشکلات اقتصادی است.
در حال حاضر وضعیت مالی و بدهیهای این کشور نیاز به مدیریت سریع و دقیق دارد. انضباط مالی برای عمان حتی در میانه بحران قیمت نفت با آغاز سال ۲۰۰۰ پدیدهای نادر بوده است. قیمت نفت به طور بحرانی از سال ۲۰۱۴ سقوط کرد اما برای عمان از سال ۲۰۱۰ کسری اعتبار و بودجه ثبت شد که این کسری تا سال ۲۰۱۶ به ۲۰.۶ درصد رسید. با پا بر جا ماندن این کسری در سالهای بعد عمان عمدتا نیازهای مالی خود را به وسیله استقراض از بازارهای محلی یا بینالمللی تامین کردهاست.
از طرف دیگر نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی عمان به طرز نگران کنندهای افزایش داشتهاست. این میزان از ۴.۹ درصد در سال ۲۰۱۴ به ۵۹.۸ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است. بنا بر پیشبینی صندوق بینالمللی پول این میزان بدهی تا سال ۲۰۲۴ به ۷۷ درصد خواهد رسید. به گزارش بانکجهانی، اگر نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در بازار کشور و در یک دوره مشخص به ۶۴ درصد برسد باعث میشود تا هر سال به میزان ۲ درصد از میزان رشد اقتصادی کاسته شود.
اگر درآمدهای نفتی همچنان پایین باقی بماند، سلطان هیثم مجبور است برنامه جسورانهای را برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و رشد بخش خصوص آغاز کند. او به خوبی برای این کار آمادهاست زیرا سلطان هیثم مدیر اجرایی برنامه چشم انداز ۲۰۴۰ عمان است. با این حال مانند همه برنامههای چشم انداز در کشورهای حوزه خلیج فارس، چالش عمان شیوه اجرایی و عملی کردن این برنامه است.
در عصر تغییرات اقلیمی و آب و هوایی بحث استفاده از انرژی های تجدیدپذیر موضوعی است که عمان برای دنبال کردن آن مصمم است. اگر برق ارزان تولید شود در آن صورت می توان این انرژی را به دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس صادر کرد. در عمان سهم انرژی تجدید پذیر در کل ظرفیت برق سال ۲۰۱۸ چیزی حدود ۰.۵ درصد بوده است و قرار است تا سال ۲۰۲۵ به ظرفیتی ۱۰ درصدی دست پیدا کند.
عمان در دهه آینده نیاز دارد تا در زمینههای دیگری نیز برای رقابت ماهرتر باشد تا بتواند ظرفیتهای خود را افزایش دهد. برای مثال، در زمینه صنعت توریسم امید است که این کشور سهم ۳ درصدی این صنعت در تولید ناخالص داخلی را تا سال ۲۰۴۰ به ۶ درصد برساند و به واسطه آن نیم میلیون شغل ایجاد شود. تا ۲۰ سال آینده برای رسیدن به این هدف عمان نیاز دارد نه تنها با اماراتمتحده عربی بلکه با عربستان سعودی نیز رقابت داشته باشد.
با این حساب سلطان جدید عمان در کنار همه بحران ها و چالش ها این فرصت را دارد تا اصلاحات عمیق اقتصادی را شروع و چارچوب سنتی آن را تغییر بدهد.
میانجیگری؛ تداوم یا اصلاح؟
تحت امر سلطان قابوس، عمان به کشوری تبدیل شد تا نقشی منحصر به فرد در تنشهای منطقه بازی کند. او روابطش را با ایران قبل و بعد انقلاب اسلامی حفظ کرد. از گفتگو میان تهران واشنگتن حمایت کرد و به همان اندازه سعی کرد تا نقشی هم در گفتوگوهای تهران و ریاض و سایر پایتختهای منطقه داشته باشد. سال ۲۰۱۵ عمان دفاترش را برای انجام مذاکرات هستهای ایران در اختیار طرفهای مذاکره گذاشت و بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای همچنان به نقش خود در این زمینه ادامه داد.
نظر سلطان قابوس این بود که عمان فاصلهاش را با اشکال چند قطبی پیش آمده بعد از بهار عربی (اختلاف نظر میان شیعه و سنی و مقابله اسلامگرایان سنتی با ضداسلامگرایان) حفظ کند. در جنگ یمن و لیبی، این کشور بیطرف باقی ماند، رابطه دیپلماتیک خود را با بشار اسد در سوریه ادامه داد و در بایکوت و محاصره اقتصادی قطر تصمیم گرفت تا طرف کسی نباشد و نقشی بازی نکند.
از دیگر کارهای سلطان قابوس این بود که عمان نقشی مهم و تحسین شده در شورای همکاری خلیجفارس به دست آورد. اما سال ۲۰۱۳ با صدایی بلند و موثر علیه برنامه تشکیل اتحادیه خلیجفارس که از سوی پادشاه پیشین عربستان سعودی عبدالله عبدالعزیز آلسعود اعلام شدهبود، موضع گرفت.
سلطان هیثم، فارغالتحصیل آکسفورد که در انگلیس زندگی کرده به داشتن شخصیتی آرام و صبور معروف است و از لحاظ شخصیتی بیشترین شباهت را به سلطان قابوس دارد. برخلاف دیگر نامزدهای احتمالی برای به دست آوردن میراث سلطنت، او تنها کسی بود که پیشزمینههای دیپلماتیک دارد و هیچ سابقهای در ارتش ندارد.
پس از به شهادت رسیدن سردار قاسم سلیمانی نگاهها به سمت سلطان جدید عمان برگشت تا ببیند که هیثم بن طارق چگونه نخستین چالش پیش روی سلطنتش را اداره خواهد کرد. در بسیاری از پایتختهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارسی مثل ریاض، ابوظبی و منامه این باور وجود داشت که تنش میان ایران و آمریکا در نتیجه ترور برنامهریزی شده سردار قاسم سلیمانی منطقه میتواند تهدیدی جدی برای پایگاههای نظامی آمریکا در خاک این کشورها باشد. نگرانی دیگر آنها امنیت نفکشهایشان در تنگه هرمز است. در این میان چشم امید اماراتمتحده و عربستان سعودی به عمان و نقش میانجیگری پادشاه جدید است.
کویت و قطر از میان کشورهای عربی حوزه خلیجفارس با ایران روابط عملگرایانهتری دارند و نسبت رویارویی آنها کمتر بودهاست. اما آنها هم به خوبی آگاه هستند که در صورت بالا گرفتن هر نوع تنشی مجبور هستند تا جبهه عملی سیاست خارجی خودشان را انتخاب کنند. پس از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی تمیم بن حامد، امیر قطر به ایران سفر کرد. در آن زمان عمان درگیر انتخاب جانشین و انتقال قدرت بود و احتمالا دوحه تصمیم گرفته بود تا زمان تثبیت امور در این کشور نقش میانجی را بازی کند. علاوه بر این، قطر میزبان پایگاه آمریکایی در العدید است. امیر کویت نیز چشم امید به این میانجیگریها و گفتوگو میان کشورها بستهاست. وضعیت برای کویت کمی پیچیدهتر است. این کشور با عراق مرز مشترک دارد و هزاران تن از نیروهای آمریکایی در خاک این کشور مستقر هستند. به همین خاطر با بحرانی شدن شرایط منطقه وضعیت امنیتی کویت بیسروصدا در حالت هشدار قرار گرفت.
در این شرایط کشورهای حوزه خلیجفارس در تلاش هستند تا از تنش بیشتر در منطقه که باعث پیچیدهتر شدن اوضاع میشود، دوری کنند. طبیعی است که نظر این کشورها این باشد که کارهای آمریکا در منطقه اگر منافع متحدانش در منطقه را محدود نکند، حداقل باعث به حاشیه راندن آنها میشود. به همین علت، دولتمردان در پایتخت اکثر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و اعضای شورای همکاری خلیجفارس (حتی آنها که روابط چندان خوبی با ایران ندارند) به طریقی نشان دادند که در به شهادت رساندن قاسم سلیمانی نقشی نداشتهاند.
بحرانهای این چنین در منطقه خاورمیانه نیازمند آن است تا گفتوگویی دیپلماتیک در منطقه با حضور موثر اکثر کشورهای آن شکل گیرد. برای شکلیگیری چنین چشم اندازی، این کشورها به عمان و سلطان جدیدش امید بسته اند تا بلکه بتواند با استمرار خطمشی پادشاه پیشین آرامش را به منطقه غرب آسیا بازگرداند.
نظر شما