افزایش اختلافات میان دولت «محمود احمدینژاد» با حامیان سابق، چنددستگی اصولگرایان و بیرونماندن اصلاحطلبان از گود رقابتهای انتخاباتی سه مولفه اصلی بود که به فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی شکل میداد.
در فضای پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم که با اعتراضهای خیابانی همراه شد، شماری از چهرههای سرشناس جریان اصلاحات که در ستادهای انتخاباتی دو نامزد معترض نتایج انتخابات سال ۸۸ حضور داشتند با محکومیتهای قضایی روبرو شدند، تعدادی از تشکلهای سیاسی این جریان منحل و غیرقانونی اعلام شد و بسیاری از نامزدهای اصلاحطلب نیز نتوانستند تایید شورای نگهبان برای رقابتهای انتخاباتی را دریافتدارند.
به این ترتیب، طیفهای مختلف جریان اصولگرا فارغ از دغدغه رقابت با حریف دیرینه، خود را مهیای کسب بیشترین صندلیهای سبزرنگ بهارستان کردند؛ موضوعی که در کنار افزایش انتقادات و مخالفتها با کابینه احمدینژاد و چهرههای حامی وی، میان اصولگرایان چنددستگی ایجاد کرد.
با این حال بزرگان جریان اصولگرا کوشیدند تا از همه ظرفیتهای خود برای ارائه فهرست واحد بهرهجویند. بخش مهمی از نیروهای اصولگرا حول محور آیتالله «محمدرضا مهدوی کنی» دبیرکل «جامعه روحانیت مبارز» فهرستی با عنوان «جبهه متحد اصولگرایان» را ارائهدادند؛ فهرستی که با حمایت آیت الله «محمد یزدی» رئیس «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» کوشید چتر واحدی را بر سر نیروهای اصولگرا ایجاد کرده و آنان را برای کسب مجدد اکثریت مجلس هماهنگ و همگام سازد.
این در حالی بود که سهمبندی طیفهای مختلف در لیستهای انتخاباتی به خصوص در تهران از همان ابتدا، اتحاد این جبهه را از میان برد. «جبهه پایداری» تشکلی بود که در میانه دوره دولت دهم و افزایش انتقادات از رسوخ طیف موسوم به «جریان انحرافی» در دولت احمدینژاد شکل گرفت و تا حد زیادی معادلات سنتی اردوگاه اصولگرایی را برهم زد.
پایداریها گروهی از حامیان سابق رئیسجمهوری وقت و اعضای پیشین دولت وی بودند که در سال ۱۳۹۰ برای حضور در انتخابات اعلام موجودیتکردند. البته مجوز این تشکل مهرماه سال ۹۳ از سوی وزارت کشور مورد تایید قرار گرفت.
با توجه به مواضع و اظهارات اعضای جبهه پایداری، بسیاری آیتالله «محمدتقی مصباح یزدی» را رهبر معنوی این تشکل خوانده و از نقش برجسته وی در تعیین خط مشی پایداری سخن میگویند.
مهمترین انشقاق اصولگرایان میان جبهه متحد و پایداریها اتفاق افتاد که نتیجه آن ارائه دو لیست جداگانه برای حوزههای انتخابیه بود.
امیدواری اصولگرایان به فرمول ۸+۷
فرمول ۶+۵، راهکاری بود که باعث شد اصولگرایان در ماه عسل روابط خود با احمدی نژاد، بیشتری کرسیهای مجلس هشتم را به دست آورند. با توجه به تجربه مجلس هشتم، نمایندگان چهرهها و گروههای شاخص اصولگرا در چارچوب «شورای هماهنگی» و در راستای نوشتن «فهرست وحدت»، فرمول ۸+۷ را طراحی کردند.
در این فرمول، عدد هفت ناظر بر تعداد اعضای «کمیته داوری و نظارت» بود که این اعضا در نشستهای متعدد میان طیفهای مختلف اصولگرا و همچنین برخی اصولگرایان با رئیسجمهوری وقت تعیینشدند.
گزارش بیستم تیرماه روزنامه «کیهان» در سال ۹۰، ترکیب نهایی کمیته هشت نفره را ۲ نفر از «جبهه پیروان خط امام و رهبری»، ۲ نفر از «جمعیت ایثارگران» و «اصولگرایان تحولخواه»، یک نفر به نمایندگی از «محمدباقر قالیباف»، یک نفر به نمایندگی از «علی لاریجانی» رئیس مجلس و دو نفر نیز به نمایندگی از «گفتمان سوم تیر» (حامیان احمدینژاد) اعلام کرد.
همچنان که اشاره شد، تلاش پایداریها برای سهمخواهی بیشتر در فهرست وحدت به انشقاق میان اصولگرایان منتهی شد؛ دودستگی که پس از تشکیل مجلس اصولگرای نهم، خود را در رقابت میان لاریجانی و «غلامعلی حدادعادل» بر سر ریاست مجلس هم نشان داد.
در این دستهبندیها چهرههایی چون «احمد توکلی»، «محمدرضا باهنر»، «اسدالله بادامچیان»، «حمیدرضا ترقی»، «غلامرضا مصباحی مقدم» در کنار لاریجانی، در زمره نیروهای میانهرو اصولگرا قرار گرفته و «مهدی کوچکزاده»، «مسعود میرکاظمی»، «حمید رسایی» و «روحالله حسینیان» چهرههای شاخص پایداری با دبیرکلی «مرتضی آقاتهرانی» محسوب میشدند.
در این تقابل که با روی کارآمدن دولت یازدهم آشکارتر شد، اصولگرایان میانه و سنتی، پایداریها را حامیانِ پنهان احمدی نژاد و تندرو می خواندند و در مقابل، جریانی که در کشاکش مذاکرات هسته ای دولت با ۱+۵ به «دلواپسان» مشهور شدند، خود را مدافع ارزشهای انقلابی معرفی و رقبای میانهرو را به اهمال در حفظ این ارزشها در لوای حمایت از دولت متهم میکردند.
پیروزی انتخاباتی اصولگرایان به رغم انشقاق
نتیجه انتخابات مجلس نهم چیزی جز پیروزی قاطع طیفها و گروههای اصولگرا نبود و بیش از دوسوم کرسیهای بهارستان به نامزدهای منتسب به این جریان اختصاصیافت.
در انتخابات مجلس نهم که دور اول آن در اسفند ۹۰ و دور دوم آن در اردیبهشت ۹۱ برگزار شد، ۱۲۵ کرسی به نامزدهای حاضر در جبهه متحد اصولگرایان رسید. البته از این تعداد، حدود ۶۰ نفر نمایندگانی بودند که در لیست مشترک با پایداریها قرارداشتند.
پس از جبهه متحد، پایداری با فرستادن ۲۳ نفر از نامزدهای فهرست اختصاصی خود به مجلس به بزرگترین تشکل سیاسی بهارستان تبدیل شد.
البته این تنها جبهه متحد و پایداری نبودند که در انتخابات مجلس نهم اقدام به ارائه لیست کردند. «علی مطهری» به عنوان یکی از سرسختترین منتقدان اصولگرای احمدینژاد با همراهی چند نفر از نمایندگان مجلس هشتم لیست «صدای ملت» را ارائه داد که البته موفقیتی به دست نیاورد و از این لیست فقط مطهری و یک نامزد دیگر به مجلس راه یافت.
دیگر ائتلاف اصولگرایی در این انتخابات «جبهه ایستادگی» بود که فعالیت خود را اواخر سال ۸۹ شروع کرد و چهرههای شاخص آن از نزدیکان «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند. این ائتلاف شرایط پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ و آثار و عوارض بداخلاقی های آن دوران، سوء تعبیر و برداشتهای اولیه تا حد مقابله با نظام و شکلگیری جریان فتنه، بروز جریانهای انحرافی، وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور، شرایط پرتلاطم منطقهای و فرامنطقهای، وعده نائل آمدن به چشم انداز درافق ۱۴۰۴ و مطالبات نسل جدید و شرایط تحولآفرین حوزههای علمی، آموزشی و فناوری در سطح جهان را به عنوان ضرورتهایی برای تشکیل و اعلام موجودیت خود عنوان کرد. از فهرست ایستادگی حدود ۳۰ نفر به مجلس راه یافتند که اکثر آنان جزو فهرست جبهه متحد به شمار میآمدند.
در کنار این تشکلها نامهایی چون «جبهه بصیرت و بیداری اسلامی» به چشم میخورد که از چهرههای نزدیک به «سیدشهاب الدین صدر» یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هشتم بودند.
کسب اکثریت مجلس نهم، آخرین پیروزی انتخاباتی اصولگرایان بود. پس از آن انتخابات خرداد سال ۹۲، اردوگاه اصولگرایان را به دو دسته حامیان و مخالفان دولت مبدل ساخت و رخدادهایی چون تصویب برجام در مجلس نشان داد که اختلافات میان جناحهای اردوگاه پهناور اصولگرایی تا چه حد عمیق و جدی است.
نظر شما