تلاش و مداخله آمریکا برای حل و فصل بحران خاورمیانه و پایاندادن به درگیریها میان فلسطین و رژیم صهیونیستی سابقهای دیرینه دارد.
از زمان بوش پدر، تلاشهایی ناکام برای درمان این استخوان لای زخم خاورمیانه که خود آمریکا و انگلیس در قالب «اعلامیه بالفور» آن را در بطن خاورمیانه ایجاد کردند، جریان دارد.
هر چند پیمانهای اسلو با میانجیگری بیل کلینتون این توهم را ایجاد کرد که منازعه فلسطین و اسرائیل به زودی خاتمه مییابد اما پافشاری رژیم صهیونیستی بر مواضعش و لاینحل ماندن موضوع آوارگان فلسطینی، شهرکهای اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها نشان داد که این بحران ساخته دست استعمارگران پیر به این سادگیها قابل حل و فصل نیست.
شامگاه سهشنبه (به وقت ایران) اما «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا صفحهای جدید در تاریخ میانجیگیری میان فلسطین و اسرائیل ورق زد که تاریخ هیچگاه آن را فراموش نخواهد کرد. رئیسجمهوری تاجر مسلک آمریکا که هیچ بویی از اصول دیپلماتیک نبرده، در اقدامی آشکارا جانبدارانه، توهین آمیز و تحقیرکننده، خاطره مناسبات استعماری قرن شانزدهم را زندهکرد که در آن کشورهای قدرتمند، ثروتمند و پیشرفته، تصمیمگیری برای کشورهای کمتر توسعهیافته را حق مسلم خود میدانستند و در مقام قیم برای سرنوشت آن ملتها تعیین تکلیف میکردند.
فضای جلسه رونمایی از طرح معامله قرن که ترامپ و نتانیاهوی خندان و راضی را دوشادوش هم و در یک قاب نشان میداد، با حضور گسترده یهودیان حامی صهیونیسم و غیبت مقامات فلسطینی و حامیان آنها، به حدی مضحک بود که شاید تاریخِ دولتهای مدرن تاکنون این سطح از خودشیفتگی را به خود ندیده باشد. یکجانبهنگری، قلدری و نادیدهگرفتن طرف ضعیف منازعه آنقدر در این جلسه موج میزد و شگفتانگیز بود که دیگر حتی جایی برای بررسی جزئیات این طرح، ماهیت کاسبکارانه و غیرانسانی آن و نقشه جغرافیایی کذایی و غیر عادلانهای که برای کشور آتی فلسطین در نظر گرفته، باقی نمیگذارد.
اما به جز ماهیت یکطرفه، استعماری و قیممابانه معامله قرن، این طرح از یک جهت دیگر نیز در تاریخ منازعات فلسطین و اسرائیل و میانجیگیری آمریکا در این زمینه بی نظیر است و آن اینکه برخلاف طرحهای گذشته که در زمان ارائه، برخی گروههای فلسطینی را به تأمل وامیداشت و از جهاتی راغب به پذیرش میکرد و گروهی دیگر را شاکی میساخت و در نهایت هم موجب اختلاف و تشتت میان گروههای فلسطینی میشد، معامله قرن از همان ابتدای رونمایی با مخالفت همه جانبه همه گروههای فلسطینی مواجه شد و «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سخنرانی که بلافاصله بعد از پایان جلسه سخنرانی ترامپ و نتانیاهو برگزار شد، تأکید کرد که «قدس فروشی نیست و معامله قرن دونالد ترامپ توطئهای است که اجرا نخواهد شد».
بنابراین هر چند چهره شاداب و خندان نتانیاهو نشان میداد که وی از حمایتهای همهجانبه آمریکا و طرح صلح ارائهشده از سوی ترامپ بسیار راضی و خشنود است، اما اگر اندکی هوش و ذکاوت سیاسی در وی باقیماندهباشد باید بداند که معاملههایی تا این حد یکطرفه و غیرعادلانه نه تنها صلحی برای یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی به ارمغان نخواهند آورد، بلکه با افزایش وحدت گروههای فلسطینی، حلقه محاصره و فشار بر دور این رژیم غاصب را نیز تنگتر خواهد کرد و چه بسا به آغاز انتفاضههایی جدید و دور جدیدی از خشونتها بین دو طرف ختم شود.
نکته بارز دیگر در جلسه رونمایی از معامله قرن، حضور سفرای سه کشور عربی عمان، بحرین و امارات متحده عربی در این حراجی مضحک سرزمین، حیثیت و اعتبار فلسطین بود که هر چند میکوشند خود را رفیق قافله فلسطین نشاندهند، اما در عمل شریک دزد شدهاند. البته در سالهای اخیر رویکرد و سیاستهای بسیاری دیگر از کشورهای عربی نیز نشان داده که آنها هم همچون سه کشور فوق تمایل زیادی به همراهی با آمریکا و رژیم صهیونیستی دارند، اما از ترس افکار عمومی خود، سیاستهایشان را در پشت پرده پیش میبرند.
دونالد ترامپ در سخنرانی سرشار از غرور و تبختر خویش چهارسال به محمود عباس فرصت داد که برای پیوستن به این طرح و همراهی با آن برای تشکیل کشور به اصطلاح مستقل فلسطین تصمیم بگیرد؛ رویکردی که نشان میداد وی علی رغم جریان استیضاح، از پیروزی خود در دور آتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز مطمئن است و پیشاپیش برای آن برنامه ریزی کرده است.
در چنین شرایطی حتی اگر جهان ناچار شود چهار سال دیگر نیز رئیسجمهوری متوهم آمریکا را تحمل کند، گذر زمان نشانخواهد داد که غرور ملی و حق تعیین سرنوشت ملتها را نمیتوان با پول و زورگویی از آنها سلبکرد و طرح معامله قرن به واسطه تلاش رئیسجمهوری آمریکا برای استعمار نوین یک ملت، در حافظه تاریخ ثبت میشود.
نظر شما