برتراند راسل یا همان برتراند آرتور ویلیام راسل در ۱۸ می ۱۸۷۲ میلادی به دنیا آمد. با اینکه او بیشتر عمرش را در انگلیس گذراند اما در اصل اهل ولز بود. پدر بزرگش، جان راسل ۲ بار در عصر ویکتوریا به نخستوزیری انگلیس رسیده بود و پدرش جان راسل از اشراف زادگان به حساب میآمد. مادر راسل از مبارزان حقوق زنان بود که برای آزادی زنان مبارزه میکرد که بر اثر بیماری دیفتری درگذشت. پدرش نیز ۲ سال پس از مادرش درگذشت و سرپرستی راسل بر عهده پدر بزرگ قرار گرفت. راسل همیشه از پدربزرگ با احترام یاد میکرد و او را پیرمردی مهربان و دوستداشتنی میدانست. در ۱۸۷۸ میلادی پدربزرگ نیز درگذشت و برتراند به همراه برادرش فرانک تحت سرپرستی بیوه جان راسل قرار گرفتند.
عمده علایق برتراند در نوجوانی فلسفه، به خصوص فلسفه دین و ریاضیات بود آنچنان که گفتهاند تنها عاملی که از خودکشی او به دلیل رنجهای خردسالی جلوگیری میکرد، همین علاقه به فلسفه و ریاضیات بود. راسل از هفت سالگی مطالعه را آغاز کرد و تنها ۱۱ سال داشت که با هندسه اقلیدسی آشنا شد.
در آغاز جوانی، مطالعه آثار پرسی بیش شلی در مسیر زندگی برتراند راسل تاثیر به سزایی داشت. او شاعر غزلسرای انگلیسی و نجیبزادهای نامدار بود که در خلیج اسپزیا غرق شد. برتراند به کالج ترینیتی در کمبریج وارد شد و در فلسفه و ریاضیات تحصیل کرد. در ۱۹۰۱ میلادی، راسل موفق به کشف پارادوکس راسل شد. او هفت سال بعد از این به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد.
روح آزاده راسل هیچگونه دیکتاتوری، ستم و جنگ را نمیپذیرفت از اینرو در جنگ آمریکا علیه ویتنام به دولتمردان آمریکا اعتراض کرد و به همین دلیل انستیتوی دفاع از صلح را در ۱۹۶۳ میلادی تاسیس کرد. برتراند راسل علاوه بر ریاضیات و همینطور ضدیتش با جنگ، بخش عمدهای از شهرتش را مدیون نظریاتش در ارتباط با فلسفه تحلیلی است. او را از پایهگذاران منطق جدید و همینطور فلسفه تحلیلی میدانند.
آثار و اندیشه های برتراند راسل
برتراند راسل فیلسوف انگلیسی و از توانمندترین نویسندگان حوزه ادبیات انگلیس به شمار می رود. بیشتر مردم راسل را با فلسفه و کتاب های فلسفیش می شناسند اما باید خاطر نشان کرد که راسل نیز به مثابه بسیاری از فیلسوفان دارای آثار متعددی در حوزه های مختلف نویسندگی از جمله ادبیات است. راسل یک آزادی خواه و یک روشن فکر دینی بود. نگاه او به مسایل اجتماعی و دینی فارغ از هر گونه صحت مطلب، نگاهی نو و بدیع بود که هنوز دیدگاه های او چالش هایی را به همراه دارد که بسیاری از فیلسوفان معاصر نیز قادر به پاسخ گویی به آن ها نبوده اند.
راسل دارای دیدگاه های بسیار بلند منظری بود که یکی از مهم ترین آن ها تفکرات ضد جنگ و صلح جویانه به شمار می رود. راسل از دوران نوجوانی و پیش از آنکه فلسفه را به عنوان مدار اصلی اندیشه هایش انتخاب کند، شخصیتی سیاسی و ضد جنگ داشت. این امر حتی باعث اخراج او از دانشگاه شد و در ادامه پنج ماه زندان نیز برای او به همراه داشت. همچنین او پس از آزادی از زندان باز هم دست از فعالیت های سیاسی خود نکشید و در این حوزه فعالیت های بسیاری نظیر ایجاد کمپینی به منظور جلوگیری از جنگ ویتنام، مقابله با آدولف هیتلر و ... پرداخت. او در این ارتباط سخنرانی های متعددی در بسیاری از نشست های سیاسی جهان داشت. هر چند که هیچگاه دیدگاه های سیاسی او بر دیدگاه فلسفی اش پیشی نگرفت اما نباید این نکته را فراموش کرد که او در تمام عمر خواهان آزادی و صلح در تمامی جوامع مدنی بود.
راسل یک روشنفکر دینی بود و دیدگاه وی متفاوت از انتقادها و ادعاهای مطرح شده در ارتباط با بی دین بودن وی است. راسل هیچگاه با تفکر دینی یا دین مشکلی نداشت، بلکه مشکل راسل، دین مداری بدون اندیشه بود. راسل همه دینداران را به چالش هایی دعوت می کرد که حاصل پرسش های ذهنی او بود. آنچه راسل همیشه بر آن پافشاری می کرد، ذکر این نکته بود که عقل در صدر همه باورها قرار گیرد و تعصبات به تصمیم گیری افراد راه نیابد. به همین دلیل او پرسش ها و مسایلی را مطرح می کند که به لحاظ دینی، دارای بحث های بسیار هستند و نیازمند آن است که آنها بطور کلی بررسی شوند.
جنبه دیگر فعالیت های راسل، اقدامات اجتماعی وی بود. او یک انسان دغدغه مند نسبت به اجتماع خویش و جامعه جهانی بود. راسل به محض مساعد دیدن شرایط برای سخن گفتن، کتاب هایی را در باب آزادی های اجتماعی و فردی می نگاشت که قصدش از نوشتن همه شان آگاهی جوامع بشری بود.
راسل علاوه بر تمام نوشته های فلسفی خویش، دستی بر ادبیات نیز داشت و ادبیات را بسیار دنبال کرد و در این حوزه نیز قلم می زد. او با کتاب هایی در زمینه های آزادی بیان و دفاع از انسان گرایی، موفق شد تا در ۱۹۵۰ میلادی جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند.
برتراند راسل در ایران
از کتابهای معروف برتراند راسل که به زبان فارسی ترجمه شده است، میتوان به کتاب قدرت اشاره کرد. این کتاب به وسیله نجف دریابندری و انتشارات شرکت سهامی انتشارات خوارزمی به فارسی برگردانده شده است. نجف دریابندری در مقدمه کتاب قدرت و در معرفی این کتاب مینویسد: این کتاب در پاسخ مسایلی نوشته شده است که در ۱۹۳۸ میلادی در اروپا مطرح بود؛ هنگامی که پنج سال از عمر حکومت نازیها در آلمان میگذشت و بیش از یک سال به آغاز جنگ جهانی دوم نمانده بود. در آن روزها نگرانی شدید و موجهی از «کاربرد بی رحمانه قدرت» در اروپا وجود داشت که بازتاب آن در صفحات این کتاب میبینیم. پس از ۴۰ سال بیگمان قدرت راسل مقدار زیادی فعالیت خود را از دست داده است اما مساله قدرت در همه جای جهان در یک روز مطرح نمیشود و آنچه در یک جا ممکن است، مساله کمابیش کهنهای به نظر برسد در جای دیگر چه بسا مساله روز باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب نیز در سه سخنرانی خود در میان جوانان اصفهانی و همچنین در دیدار با نمایندگان مجلس هشتم از برتراند راسل چنین یاد می کنند: گاهی میبینید که در نوشتهها از فلان نویسنده قرن سوم چهارم اسلامی گرفته، تا فلان نویسنده مسلمان، تا زمان ما؛ برتراند راسل و نمیدانم گوستاو لوبون درباره خطرات آراء عامه و تسلط عامه مینویسند که فلان کس اینجور گفت که نظر عامه اصلاً غلط است.
همچنین در جایی دیگر به اختصار اظهار می کنند: در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسی گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمیکرد، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی و برتراند راسل فیلسوف و نویسنده انگلیسی و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهی تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آنطور که به ذهنم میآید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رییس دادگاه و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسی دنیای غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطهای را پیدا نکردند که این دادگاه را در آنجا تشکیل دهند!
گزین گویه های برتراند راسل
کلام قصار، گزین گویه یا قطعهٔ تفکر واژهای یونانی است که معنایش تعریف است. تعریف کردن یک چیز یا یک موقعیت برای فلاسفه و دانشمندان یونان، بطور متداول به معنی بیان اصل (جوهر، ذات) آن چیز یا موقعیت به زبانی فشرده و با استفاده از حداقل کلمات بوده است. متنی که در آن شناخت موضوعی در دهها صفحه بیان شود، کلام قصار به حساب نمیآید. در ادامه به برخی گزین گویه های برتراند راسل که بیشتر در میان طرفدارانش دست به دست چرخیده، پرداخته شده است:
متأسفانه بسیاری از مردم پس از اینکه به دامان شوربختی درافتادند به سعادت از دسترفته خویش پی میبرند.
وقتی که از تلفکردن آن لذت میبری، وقت تلفشده نیست.
احساس وظیفه در کار، نیکو و در روابط، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.
گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست.
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که میتوان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمیها را تکرار کرد.
بذر اندیشه و فکر بپاش، عمل و نتیجه درو کن.
زندگی کردن بدون برخی از چیزهایی که میخواهید، بخش ضروری شادمانی است.
راز شادمانی در این است: بگذارید دلبستگیهای شما تا حد امکان گسترده باشند. بگذارید واکنشهایتان نسبت به چیزها و اشخاصی که به آنها دلبستگی دارید، به جای دشمنانه بودن، تا حد امکان دوستانه باشد.
اگر خوب زندگی کنی به حتم شاد نمی شوی، اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی کرد.
در هر لحظه، یک چیز یگانه و تازه نهفته است.
بینش نسنجیده و نیازموده برای فراهم آمدن حقیقت کافی نیست، هر چند که بسیاری از مهمترین حقایق نخست به این صورت تجلی کرده اند.
کمتر رخ می دهد که ترس، عمل عاقلانه ای را باعث شود و بیشتر منجر به عملی می شود که آن خطری را که ترس از آن برخاسته افزایش می دهد.
انسانی که امید و آرزویش از حدود زندگانی شخصی فراتر رفته باشد مانند انسانی که آرزوهایش محدود باشد در معرض ترس نیست.
ما متوجه خواهیم شد که محکم ترین و تعصب آمیزترین باورهای ما آنهایی هستند که کمترین دلیل ها برای درستی شان در دست است.
نظر شما