خط باریک قرمز؛ غیرممکن‌هایی که ممکن می‌شوند

تهران- ایرنا- مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوش‌دست روایتی است که هم در دنیای غیرواقعی و هم در جهان حقیقی به دنبال ممکن‌ساختن غیرممکن‌هاست.

جدیدترین ساختهٔ فرزاد خوش‌دست در مقام کارگردان فیلم خط باریک قرمز است. فیلمی که در زندان ساخته‌شده و در آن‌یک گروه مجرم نوجوان در زندان با کمک چند مربی نمایش، تصمیم می‌گیرند یک نمایش را روی صحنه ببرند تا اگر موفق بود به این بهانه و برای اجرا یک روز از زندان خارج شوند. این فیلم یکی از فیلم‌هایی بود که در کنار مستند جایی برای فرشته‌ها نیست موفق شد تا جوایز متعددی را در جشنواره سینما حقیقت از آن خود کند؛ فیلمی که شاید بیشتر از تمام مستندهای حاضر در جشنواره امسال فیلم فجر، از بازیگران و چهره‌های شناخته‌شده‌ای چون هنگامه قاضیانی، فرهاد اصلانی و توماج دانش بهزادی بهره برده است.

آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگوی پژوهشگر ایرنا با کارگردان این اثر، فرزاد خوش‌دست است:

ایرنا: چه شد که چنین سوژه‌ای را برای روایت فیلم خود برگزیدید؟

خوش دست: قبل از خط باریک قرمز فیلمی به اسم زنی که نام ندارد را در زندان زنان قرچک ورامین ساختم. آنجا سوژه‌ای داشتم، زنی که از ۱۳ سالگی در کانون اصلاح و تربیت بود و زمانی که من به سراغش رفتم، ۳۱ ساله بود و تمام زندگی‌اش را در زندان گذرانده بود. این خانم به خاطر یک قتل تقریباً عمد در زندان به اعدام محکوم شده بود، دیگر از سرنوشتش خبر ندارم اما این نقطه عطفی در کار متأخرم بود؛ البته قبل از این کار برای تحقیق تولید کاری به زندان قزل‌حصار رفته بودم ولی آن کار به تولید نرسید ولی کار زندان زنان به تولید رسید و نزدیک یک ماه در زندان بودم که اولین کارم بود.

روزهای آخر که در زندان بودم و با این خانم کار می‌کردم به من گفت: کاش کارت تمام نشود و بازهم اینجا باشی. گفت: وقتی جلوی دوربین شما هستم و درگیر این کار، شب که می‌خواهم به داخل بند بروم، قرص اعصاب نمی‌خورم و آرام هستم. وقتی این مسئله را با مشاور روانشناسی‌ام دکتر پورحسین مطرح کردم گفت این نوعی سایکو است که با حضور دوربین تو آرام می‌شود.

ایده‌ای به ذهنم رسید و با آقای کیارستمی که (۲۰ سال استاد من بودند) مشاور من بودند و فیلم را مدیون وی هستم مطرح کردم گفت: «خیلی جالب است و فکر می‌کنم که دوربین اینجا می‌تواند معجزه کند و برو و این مسیر را که دوست داری ادامه بده». این‌گونه بود که سال ۹۴ ایده خط باریک قرمز به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم به سراغ این موضوع بروم اما نه سن سوژه قبلی بلکه در سن پایین‌تر که شاید بتوان تغییراتی را مشاهده کرد. به همین دلیل به سراغ پسرانی رفتم که قبل از ۱۸ سالگی بودند.

ایرنا: این علاقهٔ به کار در زندان از کجا نشات می‌گیرد؟

خوش دست: ۷۰ درصد از فیلم‌هایی که همین امسال در جشنواره فجر خواهید دید در بخش داستانی و بعضاً مستند همه موضوعشان یا جرم، کلاه‌برداری، خیانت و... همه معضلات اجتماعی است. ایران کشور خوبی برای فیلم‌سازی است چون اقیانوس سوژه است و همه این سوژه‌ها بخشی از زندگی‌شان را با جرم گذرانده‌اند. زندان دقیقاً جایی است که سرشار از این اتفاقات و سوژه‌ها است. یک روزی که برای تحقیق کاری به رجایی شهر رفته بودم، کلید کار در زندان برای من رقم خورد. در موقعیتی قرار گرفتم که مسئول حراست من را راهنمایی می‌کرد و من تعارف می‌کردم، درنهایت او گفت: تعارف نکن اینجا آخر خط است.

این شوخی ام در ذهن من ماند و من علاقه‌مند بودم که بروم و با آدم‌هایی که به آخر خط رسیده‌اند، مواجه شوم و در موردشان فیلم بسازم. البته این آدم‌ها فقط در زندان نیستند و بخشی از این آدم‌ها در زندان هستند. در زندان دقیقاً سراغ آدم‌هایی رفتم که هیچ امیدی و هیچ روزنه‌ای حتی به‌قدر کورسویی نداشتند و من احساس می‌کردم وقتی مستند می‌سازم و دوربین مستند در کنار این‌ها حضور دارد، بخشی از امید و روشنایی را در ذهن این‌ها ایجاد می‌کند. اساساً هم فیلم می‌ساختم و هم به آن‌ها امید می‌دادم. برای همین است که من به این فضای پرالتهاب و پر از درامِ زندان، علاقه‌مند شدم.

ایرنا: در این صورت می‌شود گفت که سوژه‌ها و اثرگذاری روی آن‌ها، برای شما مهم‌تر از مخاطبان و تأثیرگذاری روی آنان بوده است؟

خوش دست: بشدت. این نکته بسیار مهمی است که شما اشاره کردید و این‌همه مدت که درباره این فیلم صحبت شده و مصاحبه کرده‌ام کسی این را نگفته بود. برای من سوژه‌هایم مهم بودند و هستند و هنوز هم با این‌ها در ارتباط هستم و هنوز هم با آن‌ها کلنجار می‌روم و تلاش می‌کنم یکی را از اعدام نجات بدهم. این فیلم توانست یک انسان را از اعدام نجات بدهد؛ که ممکن بود همین روزها پای چوبه دار برود ما با کمک این فیلم توانستیم یک سری آدم و مخاطب را جمع کنیم و تقریباً ۷۰ درصد دیه را جمع کردیم و رضایت نسبی را از اولیای دم‌گرفته‌ایم؛ البته هنوز آن را رسانه‌ای نکرده‌ایم اما میلاد که چهار سال و نیم در کانون بود و قرار بود که اعدام شود، همین روزها آزاد می‌شود.

من می‌توانستم این داستان را رها کنم اما سرنوشت این‌ها برایم مهم بود و سرنوشت میلاد با فیلم من گره‌خورده بود. من احساس می‌کنم فیلم ساختنِ درست، در این فضا می‌تواند به سوژه کمک کند و به او امید دهد. همان‌قدر که درست عمل نکردن و دروغ گفتن به این بچه‌ها می‌تواند به شدت آینده‌شان را بدتر و آنان را وحشی‌تر کند. پیش‌ازاین فیلم‌هایی را داشته‌ایم که در این فضاها ساخته‌شده‌اند درحالی‌که به این‌ها دروغ گفته شده است و فریب یا حتی آزارشان داده‌اند.

فیلم‌ساز در فضایی که فیلم می‌سازد حالش خوب می‌شود و این‌که من در زندان حالم خوب می‌شود دلیلش این است که از خانواده‌ای می‌آیم که این موارد بوده است. عموهای من به زندان می‌رفتند و بیرون می‌آمدند، بدون این‌که تغییر کرده باشند و من در کودکی همیشه فکر می‌کردم زندان چه طور جایی است که این‌ها را می‌برند که متنبه شوند و جرم نکنند ولی بیرون می‌آیند و برای جرم کردن شیرتر می‌شوند. همیشه دوست داشتم کاری کنم که سیکل زندان-آزادی-زندان به هم بخورد و فکر می‌کنم این فیلم همین حرف را می‌زند و این اتفاق در این فیلم افتاده است. خط باریک قرمز تلاش می‌کند که سیکل معیوب زندان-آزادی-زندان متوقف شود و این آدم‌ها به زندان بازنگردند.

ایرنا: چرا هنگامه قاضیانی را برای حضور در این فیلم انتخاب کردید؟

خوش دست: این سؤال و چرایی در مورد بسیاری از آدم‌های این فیلم هست، می‌پرسند چرا فرهاد اصلانی؟ یا چرا توماج دانش بهزادی که کاراکتر اصلی است. جواب این است که من نیاز به آدم‌هایی داشتم که در حوزه تخصصی تئاترتراپی، به من کمک کنند. بخشی این بود و بخشی حالات و احوالات شخصی خودشان بود. خانم قاضیانی بشدت انسان هنرمند و احساساتی‌ای هستند و آن‌قدر احساساتش زیاد بود که وقتی این را به بچه‌ها در آن مقطعی که ما لازم داشتیم منتقل می‌کردند، بچه‌ها بشدت از او تأثیر می‌گرفتند و هنوز برخی که آزادشده‌اند در اکران‌هایی که جمع می‌شویم سراغش را می‌گیرند و کمتر کسی را داریم که این‌گونه باشد.

ایرنا: آن ۹ نفر بازیگر زندانی بر چه اساسی انتخاب شدند؟

خوش دست: تمام پروسه انتخاب در فیلم هست و شما می‌بینید که ما از بین ۱۷۰ زندانی چطور، به چه شکل و چرا این ۹ نفر را انتخاب کردیم. چیزی که برای من مهم بود در مورد برخی خوب بودنشان (به لحاظ توانایی اجرا) بود و در مورد برخی خوب نبودنشان که این کنتراست را در کنار هم داشته باشیم. خوب بودن نه به معنی خوب بازی کردن بلکه به معنی اعتمادبه‌نفس داشتن برای انجام دادن کاری که تاکنون در زندگی‌شان نکرده بودند. این‌که یکی از بچه‌هایی درجایی می‌پرسد آیا یک مجرم می‌تواند کار خوبی انجام دهد؟ یا سوال می‌کند آیا می‌شود غیرممکن را ممکن کرد و یک زندانی را آزاد ساخت؟

ایرنا: کلیت این داستان از خود شما بود یا این‌که آن را بازسازی کردید؟

خوش دست: تمام این جهان را من خلق کردم و به خودش سپردم که جلو برود. اگر ما بخواهیم این مستند را بشناسیم من می‌گویم مستند بازسازی‌شده است اما بازسازی‌ای که در موقعیت دوباره اتفاق می‌افتد؛ به دلیل این‌که گروه‌های زیادی (حرفه‌ای، آماتور، تجربی و ...) هستند که می‌روند در زندان‌ها این کار را انجام بدهند اما هیچ‌وقت دوربین نیست. من می‌خواستم این جهان را خودم مدیریت کنم و نه دخالت در آن؛ به همین دلیل آدمی را انتخاب کردم که هم فضا را بشناسد و هم کاراکتر سینمایی داشته باشد که برای تصویر من هم خوب باشد.

ایرنا: ورود به زندان برای چنین کارهایی معمولاً با سختی‌های متعددی همراه است؛ چطور به شما چنین اجازه‌ای دادند؟

خوش دست: بین ۲۰ تا ۳۰ نفر هرروز با دو وانت پر از تجهیزات سینمایی وارد زندان می‌شدیم و غروب خارج می‌شدیم و این روال به‌صورت متوالی در ۵ ماه (به‌جز دو هفته و روزهای تعطیل رسمی) بی‌وقفه در جریان بود. طرح اصلی من این نبود و من می‌خواستم این افراد منتخب در یک فضای ایزوله قرنطینه شوند و به‌هیچ‌عنوان در این ۵ ماه ازاینجا بیرون نیآیند و بعد از ۵ ماه کاملاً پالایش شوند (شبیه اتفاقی که در پرتغال کوکی کوبریک می‌افتد) و بعد به زندان بیایند و سعی کنند همه آدم‌های زندان را شبیه خودشان کنند.

من البته به چیزی که می‌خواستم نرسیدم و ایده‌ام صددرصد محقق نشد اما این اتفاقی که افتاد هم تا امروز یک غنیمت است که محقق شدن آن را شخصاً مدیون دکتر علی‌اصغر پورمحمدی هستم. اگر او نبود این کارها ممکن نمی‌شد؛ آقای پورمحمدی مدیر شبکه سه بود و بعدتر رسانه قوه قضاییه را تأسیس کرد و این مرکز در دست وی بود. زمانی که زندان زنان را ساختم با مشارکت او ساختم و وی در سمت معاونت سیما بود؛ وقتی موضوع را مطرح کردم از آن دفاع کرد.

من طرح را البته پیش‌تر نزد سه چهار مدیر دیگر بردم و آن‌ها گفتند امکان ندارد و نمی‌شود؛ ولی آقای پورمحمدی از من حمایت کردند، اذیت هم شدند و کارم دو سه بار به تعطیلی کشید و حتی وسط فیلم‌برداری به بدترین شکل متوقف شد ولی باز آقای پورمحمدی واسطه شدند و این کار بدون حمایت و اعتماد وی ممکن نبود. این را هم بگویم که یکی دوماه که از کارم گذشت، خود مسئولین زندان و سازمان زندان‌ها متوجه محتوای کار من شدند و متوجه شدند باید پشت‌کار بایستند و پشت آن ایستادند و حمایت کردند. آن‌ها وقتی متوجه حسن نیت من شدند و فهمیدند قرار نیست سوءاستفاده کنم و به این بچه‌ها کمک می‌کنم، آن‌ها هم به من کمک کردند.

ایرنا: کارتان به چه دلیل در مقاطعی که ذکر کردید متوقف و تعطیل شد؟

خوش دست: مثلاً یک‌بار دستیار تدارکات در جیبش یک سیم‌کارت بود، چون ورود سیم‌کارت به داخل زندان ممنوع بود و ما این را می‌دانستیم و صرفاً یک اشتباه بود که حتی قبل از ورود به زندان رخ داد اما برای ما مشکل‌ساز شد. درنهایت چندین بار این‌گونه شد که کار متوقف شد و ما تعهد دادیم اما دوباره رفتیم سرکار.

ایرنا: پیش‌بینی می‌کنید بازخوردها نسبت به فیلمتان در اکران فجر چگونه باشد؟

خوش دست: به نظرم قدر و منزلت این فیلم در جشنواره فیلم فجر دانسته نخواهد شد و به دلیل موضوعش احتمالاً بعد از اکران من باید جوابگوی تعداد زیادی مصاحبه و تلفن باشم. نشست رسانه‌ای فیلم‌های مستند را برداشته‌اند و این در حالی است که ۵۰ درصد نشست‌های فیلم‌های داستانی، به‌جز چهره بازیگر بازخورد دیگری ندارند.

چرا این رویکردها وجود دارد؟ خط باریک قرمز فیلم ملی است و در وزارت کشور این فیلم برای تأسیس اولین مدرسه سایکودرام (این فیلم پیشنهاد تأسیس مدرسه سایکودرام یا درام درمانی را به‌عنوان محل تلاقی روانشناسی و هنر یعنی استفاده از ابزار هنر برای درمان روان‌شناختی مطرح می‌سازد) در ایران در حال بررسی است؛ چرا چنین فیلمی نباید نشست خبری داشته باشد؟ فیلم‌ها را کلی نگاه می‌کنند درصورتی‌که به اطلاعات و داشته‌های فیلم توجه نمی‌کنند که بخواهند برای آن جلسه‌ای بگذارند.

ایرنا: تصور شما از وضعیت آتی فیلمتان با توجه به اکران در جشنواره فیلم فجر چه چیزی است؟

خوش دست: صرف انتخاب شدن فیلم مستند تأثیر زیادی در سرنوشت آن ندارد. مسئله بهایی است که به فیلم می‌دهند و مثلاً همین بحث نشست‌هایی که برای فیلم حذف‌شده‌اند یا سانس‌هایی که به فیلم اختصاص می‌دهند که هم به لحاظ کیفیت ساعت و هم تعداد سالن‌هایی که برای اکران اختصاص می‌یابد، بسیار ناچیز است، موضوع مهمی است. فیلم من در ۵ سالن اکران دارد که پرت هستند، درصورتی‌که اکران‌های داستانی در همه سالن‌ها حداقل دو بار اکران می‌شوند. ضمن این‌که در تبلیغات پیش از شروع جشنواره هم از دو ماه قبل صرفاً در مورد فیلم‌های داستانی بحث و حاشیه‌نگاری و تبلیغ می‌شود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha