در الگوی مردمسالاری دینی جمهوری اسلامی ایران و درچارچوب فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور ما شهروندان با انگیزهها و دلایل چندگانه و گاه متفاوت در رقابتهای سیاسی و انتخابات متعدد از گزینش رئیسجمهوری گرفته تا نمایندگان مجلس و خبرگان رهبری و شهرداریها حضور مییابند.
در روزهای انتخاباتی کشور اگر در حوزههای رایگیری از سایر افراد حاضر در صفهای منتهی به صندوق درباره دلایل حضورشان، معیارهای انتخابشان و انتظارشان از منتخبان بپرسیم، با پاسخهایی مواجه میشویم که میتواند شمایی از تفکر سیاسی و رفتار انتخاباتی آنان را پدیدار سازد.
این پاسخها بسته به تنوع و تکثر نامزدها و جریانات سیاسی حاضر در رقابتها گوناگونی مییابد همچنان که همین تکثر با فراوانی رایدهندگان ارتباطی مستقیم پیدا میکند.
حتی در گزارشهای صدا و سیمایی هم به رغم خودنمایی برخی کلیشهها، نمیتوان پاسخهایی یکدست را برای بیان دلایل حضور پای صندوقهای شاهد بود.
صرفنظر از زوجهای جوانی که پای صندوقهای رای حاضر میشوند، رای اولیهایی که میخواهند تجربهای تازه را بیازمایند، کسانی که برای دوربینها دست تکان میدهند و ... طیف وسیعی که در فرهنگ عامه انقلابی و ارزشی خوانده میشوند اصلیترین دلیل رای دادنشان را عمل به تکلیف شرعی عنوان میکنند.
گروهی میگویند به احترام خون شهیدان به میدان آمدهاند و به خصوص در این دوره رایشان را ادای دینی به حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده شهید سپاه قدس میدانند.
طیفی علاوه بر این انگیزهها یا به موازات این دلایل میگویند رایشان پیامی به دشمنان خارجی کشور به ویژه سران کاخ سفید خواهد بود که سیاست موسوم به «فشار حداکثری» با مشارکت و همراهی مردم با نظام راه به جایی نخواهد برد.
از همین منظر گروهی از مردم میگویند مشارکت بیشینه انگیزه بانیان تحریمهای ضدایرانی را تضعیف کرده و در عوض کاهش شمار رایدهندگان، ترامپ و همراهانش را به افزایش فشارها و تعقیب پروسه براندازی و ایجاد بیثباتی ترغیب خواهد کرد.
این ایده دارای اشتراک با دیدگاههایی است با عاقبتاندیشی و مصلحتنگری به انتخابات مینگرند یا از دل فرصتی که برای تغییر و دگرگونی در روندها به وجود آمده بهبود اوضاع و دستیابی به مطالبات مشخص سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... را دنبال میکنند.
البته ناگفته پیدا است که در حوزههای انتخابیه مناطق دارای تنوع قومی و زبانی و مذهبی، انگیزههایی از همین جنس متنوع میتواند بر انگیزه ملی و فراگیر چیره یا با آن ممزوج شود.
آنچنان که بیان شد، فرهنگ سیاسی ایرانیان تصویری پر نقش و نگار را به ذهن متبادر میسازد که در آن رگهها و رنگهای ملی، مذهبی، تاریخی و ... خود را مینمایاند.
با این حال، ارزشها و هنجارهای عرفی و مبتنی بر اصول مردمسالاری نیز جایگاه غیرقابلانکاری در فرهنگ سیاسی مردم ایران دارد؛ همچنان که رکن جمهوریت نظام سیاسی در کنار رکن اسلامیت آن قرار گرفتهاست.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور ویژه در فصل سوم شامل اصول نوزدهم تا چهل و دوم به تبیین حقوق مردم پرداخته و تساوی آنان از هر قوم و قبیله و زبان و نژاد، آزادی عقیده، اجتماع و فعالیت سیاسی شهروندان، مصونیت جان و مال و مسکن و اشتغال افراد و ... را بیتردید مورد حمایت قرار دادهاست.
و اما یکی از اساسیترین حقوق مردم در اصل ششم به چشم میآید که تصریح میدارد «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات : انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، اعضای شوراها و نظایر این ها، یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می گردد.»
به این ترتیب آرای عمومی همزمان با اعطای مشروعیت به نظام سیاسی به عنوان مجرای بیان مطالبات عمومی و نحوه احقاق حق سرنوشت مردم به دست خودشان اعلام شده است.
نکته قابل تامل اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران، انتخاب بهماهو به عنوان یک حق ذاتی و انکارناپذیر ضمانت شده و حتی عدم انتخاب به رغم تبعاتش در زمره یک حق مورد احترام قرار گرفتهاست. این در حالی است که در بسیاری از دموکراسیهای غربی و شرقی، عدم حضور در انتخابات با مجازات و هزینههایی چون جریمه نقدی، محرومیت از برخی حقوق قانونی مثل رای دادن در ادوار بعدی و ... همراه است.
با این حال، معنای واقعی انتخاب، نوشتن نام نامزدهای است که هر یک میتوانند نماینده و منتخب هر فرد برای تصدی یک مسئولیت انتخابی باشند. به معنای دیگر انتخابات را باید عرصه احقاق حقوق انکارناپذیر شهروندی به حساب آورد و چشمپوشی از انتخاب را برکنار ماندن از حقی که با آینده فرد و جامعهاش گره میخورد.
نظر شما