«دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا طرح خود را با عنوان « معامله قرن» که حدود یک ماه قبل ارائه کرد، ابتکاری برد–برد معرفی کرده است که نتیجه آن به نفع هر دو طرف در تشکیل کشورهای جداگانه خواهد بود. با این حال حتی بسیاری از مقامات، تحلیلگران و رسانهها در غرب این طرح را حاوی اشتباهات و غفلتهای بزرگی میدانند که در عمل دستیابی به اهداف مورد نظر دولت آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی را غیر ممکن میسازد.
به اعتقاد کارشناسان، در طرح ترامپ تقریبا تمام حقوق سنتی و دیرینه فلسطینیها نادیده گرفته شده است، کشور فلسطینی به صورت تکههای از هم جدا و همچون مجمع الجزایری که در محاصره زمینهای اسرائیلی قرار دارند تشکیل میشود، حدود یک سوم از کرانه باختری از صاحبان اصلی آن یعنی فلسطینیها گرفته میشود، فلسطینیها دیگر حقی را در زمینه پایتختی بیت المقدس نخواهند داشت، هیچ تغییری در وضعیت شهرکهای یهودی نشین در اراضی اشغالی ایجاد نمیشود، فلسطینیها باید خلع سلاح شوند و با شناسایی مرزهای دولت اسرائیل، از حق دیرینه خود یعنی بازگشت آوارگان عقبنشینی میکنند. شاید بتوان گفت تنها وعدهای که به فلسطینیها داده شد، سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلاری در پروژههای صنعتی و اقتصادی برای فلسطینیها است که پول آن هم قرار است از سوی پادشاهیهای عرب حوزه خلیج فارس به واشنگتن سپس تل آویو و در نهایت فلسطینیها داده شود.
ترامپ در «معامله قرن» فلسطینیها را به عنوان طرف اصلی دعوا ندیده است و با آنها به عنوان ملتی اضافی و سربار که در حق آنها لطف میشود، رفتار کرده است.
همه چیز برای اسرائیل
در صورت پذیرش و اجرای طرح مورد نظر ترامپ، در واقع فلسطینیها از تمام حقوقی که در طول بیش از ۷۰ سال اخیر در مجامع بین المللی و حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد بر آن تصریح شده، چشم پوشی میکنند. به اعتقاد کارشناسان ترامپ در این طرح، فلسطینیها را به عنوان طرف اصلی دعوا ندیده است و با آنها به عنوان ملتی اضافی و سربار که در حق آنها لطف میشود، رفتار کرده است.
همین نگاه یک طرفه به چالش دیرپای خاورمیانه و نادیده گرفتن حقوق طرف ضعیف تر منازعه مهمترین دلیل برای ناکامی همه تلاشها تاکنون ارزیابی میشود. بسیاری از ابتکارهای پیشین نیز دقیقا به همین دلیل راه به جایی نبردند که حقوق طرف فلسطینی را منطقی و عادلانه در نظر نمی گرفتند. مرکز پژوهشی «نشنال اینترست» در گزارشی معامله قرن ترامپ را اشتباهی تاریخی دانست زیرا این طرح برای اسرائیلیها طراحی شده و این بار همه امتیازات و فرصتها به صورت مستقیم و آشکارا به آنها داده شده است.
اگرچه هر طرحی که از سوی واشنگتن برای این منازعه پیشنهاد شود از همان ابتدا مورد تردید خواهد بود، حتی بسیاری از مقامهای آمریکایی هم این معامله را نه یک طرح صلح بلکه اقدامی در راستای کارزار تبلیغات انتخاباتی رئیس جمهوری آمریکا در جلب نظر صهیونیستها میدانند. همین امر موجب تشدید بی اعتمادی به نیت کاخ سفید در زمینه برقراری صلح در خاورمیانه شده است. ترامپ در همان گام نخست همه شهرکها حتی در کرانه باختری را به خاک اسرائیل ضمیمه کرد و نه تنها کنترل بیت المقدس را به آنها داد بلکه کنترل فضا و مرزهای سرزمینهای محدودی را که به فلسطینیها بخشیده بود، را هم به دولت اسرائیل اعطا کرد. در عوض معامله قرن موضوع آخر را به عنوان امتیازی برای فلسطینیها دانست، زیرا مجبور نیستند برای تامین امنیت خود هزینه پرداخت کنند.
ظاهر و مفاد این طرح به اندازهای یک طرفه است که روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» در گزارشی نوشت، طرح ترامپ به ویژه در مورد مرزبندیها مشابه همان طرحی است که نتانیاهو پیش از این ارائه کرده بود و تنها تفاوت آنها این است که کاخ سفید حامی طرح تازه است. حتی «دانیال لیوی» مدیر پروژه خاورمیانه هم اعتقاد دارد ترامپ با این معامله تنها طرف اسرائیل را گرفته و توجیه آن نیز ادعای تاریخی یهودیان در مورد این سرزمین است.
طبق این تحلیل، حتی تشکیل کشور فلسطینی به گونهای برنامهریزی شده که منوط به نظر مساعد و همکاری اسرائیل باشد. ضمن اینکه در نهایت کنترل قلمرو فلسطینیها در دست خودشان نخواهد بود. البته تشکیل این کشور هم دور از دسترس است، زیرا اکنون غزه در اختیار حماس است و باید خلع سلاح شود؛ از طرف دیگر فلسطینیها باید از حق بازگشت آوارگان دست بردارند و اسرائیل را به عنوان کشوری یهودی به رسمیت بشناسند. اینها شروطی هستند که وقوع آنها بعید است.
نکته جالب اینجاست که به نظر میرسد ترامپ از طرح معامله خود اطلاع ندارد زیرا مدعی است که معاملهای منطقی را تدوین کرده است. وی می گوید بر اساس آن امتیازهای زیادی به فلسطینیها داده است و به نظرش طرح غیرعادلانه نیست. اما تفسیر وی از طرح کاملا غیرواقعی و غیرمنطقی است زیرا مفاد آن صلح و سعادت را به بار نمی آورد. به اعتقاد تحلیلگران آمریکایی، واشنگتن نشان داد قادر نخواهد بود آینده ای بهتر را به فلسطینیها نوید دهد، حال نباید آنها را در وضعیتی بدتر زندانی کند.
بروکینگز: معامله قرن از همان ابتدا بازتاب دهنده برنامه های «اسحاق رابین» نخست وزیر سابق اسرائیل است که در سال ۱۹۹۵ فلسطینیها را موجودیتی «کمتر از یک کشور» میدانست.
اندیشکده «بروکینگز» اعتقاد دارد، نگاه یک سویه و جانبداری تمام عیار کاخ سفید از اسرائیل نکته نگران کننده طرح معامله قرن ترامپ است. ابتدا انتظار میرفت این طرح تا حدودی منطقی باشد، اما وقتی جزئیات آن مشخص شد نشان داد که نه تنها فرقی با گذشته ندارد بلکه بدتر و تندتر از قبل رفتار شده است. در همان صفحات ابتدایی طرح با اشاره به برنامه و خواسته «اسحاق رابین» نخست وزیر سابق رژیم اسرائیل که در سال ۱۹۹۵ فلسطینیها را موجودیتی «کمتر از یک کشور» میدانست، ترامپ همین دیدگاه را بازتاب داده است.
اتاق فکر آمریکایی تاکید کرده است، چیزی که در واقعیت چارچوب ساختاری طرح دولت ترامپ به آن اشاره دارد این است که ابتکار و تلاشهای قبلی به این دلیل شکست خوردند که به اندازه کافی خواست و تفسیر اسرائیل از صلح را در اولویت قرار نداده بودند.
علاوه بر این، بی تفاوتی نسبت به مساله بازگشت آوارگان و اصرار بر این موضوع که بیت المقدس باید به صورت یکپارچه در اختیار و پایتخت اسرائیل باشد، از دیگر مشکلاتی است که طرح فوق برای حل آن اقدامی را انجام نمی دهد. معامله ترامپ حتی به مانند سال ۱۹۹۵ و طرح اسلو، هیچ امیدی را در زمینه تشکیل کشور حداقلی به رهبران فلسطینی نوید نمی دهد.
طبق تحلیل بروکینگز، حقیقت این است که دولت خودگردان فلسطینی به ابزاری برای گرفتاری و مانعی برای قدرتمند شدن مردم فلسطین تبدیل شده است. همین موضوع ترامپ را واداشت تا با تمرکز بر ناتوانی حاکمیت آنها در پیدا کردن راه حل جایگزین مناسب، چنین طرحی را پیشنهاد بدهد.
نظر شما