نویسنده ای مبارز و شجاع بود و به لحاظ بیان نیرومند، موجز و موشکاف، طنزآمیز، صریح و خودمانی که دارا بود، تاثیرات شگرف و شدید و دامنه داری بر نسل روزگار خود داشت و مشتاقان زیادی برای استفاده از کلاس درس یا محافل گفتمان او می شتافتند و بهره ها می گرفتند. او را با نام امیر حسین آریان پور می شناسند. فردی که به خاطر شخصیت گیرا و بیان نیرومندش در جهت سیر مطالعه دانشجویان و ایجاد انگیزه شوق و ذوق مطالعه و پژوهش و بی باکی در آنان بسیار نقش آفرین بود و موجب تکوین شخصیت و مبانی عقلی مخاطبان خود می شد.
نگاهی کوتاه به زندگی آریان پور
امیر حسین آریان پور در اسفند ۱۳۰۳ خورشیدی چشم به جهان گشود. امیرحسین از ۱۳ سالگی به ترجمه و نگارش پرداخت و از ۱۵ سالگی به بعد، جز معلمی که در مواردی با کتابداری، ترجمه و کتاب نویسی همراه بود، شغلی پیش نگرفت. او تحصیلات عالیه را در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه آمریکایی بیروت گذراند. پس از بازگشت به ایران در رشته فلسفه و علوم تربیتی در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و مدرک لیسانس گرفت. او با پایان بردن تحصیلات دانشگاهی به استخدام دانشگاه تهران درآمد. در سال های ۱۳۲۹ خورشیدی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۵ از موسسه علوم اداری دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ از دانشسرای عالی و ۱۳۴۷ از موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران به لحاظ انتقادها و عنادی که چند دهه متمادی با نظام مستبد عصر خود داشت، اخراج شد. آریان پور یکی از قهرمانان وزنه برداری ایران در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی نیز بود. او در کار تدریس با دشواری هایی روبه رو بود و تریبون های زیادی در اختیارش نبود و در رادیو و تلویزیون نیز هیچگاه حضور نیافت و اگر مقاله ای قدیمی از او در نشریه ای تجدید چاپ می شد، چون ورق زر می ماند.
آریان پور چهره به واقع داشگاهی بود. او از استادان خود همچون بدیع الزمان فروزانفر، صادق کیا، محمدباقر هوشیار، استاد جلال الدین همایی و غلامحسین صدیقی به نیکی یاد می کرد و به آنان احترام زائد الوصفی می گذاشت. او معاشران و همنشینانی نیکوخصال داشت و با آنان جلسات علمی تشکیل می داد. در دوران تحصیل و در ایام اشتغال گروهی از استادان منتقد که برخی از آنها مسوولیتی نیز داشتند به حکم شرافت خود از وی حمایت می کرد. به دانشجویان و مخاطبان گفتارش روحیه امید و نیروی پایداری و مقاومت می بخشید و کتاب هایی که می خواستند بی دریغ به آنها می داد.
دوران حیات علمی آریان پور
آریان پور در طول دوران تدریس و حیات علمی خود به ویژه در شناخت و تبیین اندیشه های جامعه شناسان عصر کلاسیک از جمله اگوست کنت، ماکس وبر، امیل دورکیم، جورج هربرت مید و ... تلاش های فراوانی انجام داد. وی در زمینه پیدایش جامعه شناسی و فرایند شناخت جامعه شناسی، تحقیقات و مکتوبات باارزشی از خود به یادگار گذاشت. او از نخستین مولفان و مترجمان آثار جامعه شناسی ایران بود که با نوشته هایش، برای نخستین بار کنگره های علمی جامعه شناسی را به شیوه های آکادمیک و جهانی به علاقه مندان شناساند. اثر مهم آریان پور که تا سال ها ذهن دانشجویان را برپایه دستگاه جامعه شناختی فعال کرد، جامعه شناسی هنر نام دارد. آثار و تالیفات دیگر او عبارتند از: در آستانه رستاخیز، فرویدیسم و عرفان، متدلوژی تحقیق و ماخذشناسی، زمینه جامعه شناسی که بعدها، نقدهای آن به همراه پاسخهای آریان پور به صورت ضمیمه ای در بیش از ۵۰ صفحه همراه با چاپ ششم که ویرایش تازه این کتاب بود، منتشر شد. از ترجمه های او می توان به دشمن مردم، تاریخ تمدن، آموزشگاه های فردا، سیر فلسفه در ایران و ده ها مقاله در نشریات مختلف اشاره کرد. او در زمان بازنشستگی یعنی از ۱۳۵۹ خورشیدی به بعد خلوت گزینی اختیار کرد.
وی که در دهه ۱۳۲۰ در رشته های دانشگاهی علوم اجتماعی، علوم سیاسی، فلسفه، علوم تربیتی، ادبیات انگلیسی و ادبیات فارسی به تحصیل دکتری پرداخته بود، افزون بر تحصیل در دانشگاه های ایران از دانشگاه های بیروت و برینستون آمریکا نیز مدرک دکتری گرفت. آریان پور به زبان های آلمانی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و با زبان های لاتین، عربی و ایران باستان آشنا بود. از همین رو، صدها معادل فارسی برای واژه های بیگانه ارایه کرد که بسیاری از آنها مورد استفاده قرار گرفته اند. کار بزرگ او در این زمینه که حاصل ۵۰ سال تحقیق وی به شمار می رود، فرهنگ تفصیلی چهارزبانه است که به طور عمده، واژه های فلسفه و علوم اجتماعی را در بر می گیرد. ابتکار ترجمه پسوند ایسم ism به «گرایی» از آن اوست. وی در مقدمه ترجمه سیر فلسفه در ایران مینویسد: «ism های غربی را با پسوند گرایی که با تأیید محمدباقر هوشیار نخست در ۱۳۲۵ خورشیدی بهکارش بردم و اکنون زبانزد بسیاری از اهل علم و ادب است.»
آثار برجای مانده از آریان پور
آثار متعددی از این استاد برجسته در زمینه تألیف و ترجمه باقی مانده است که از آن جمله میتوان به ترجمه کتابهای «ارمغان جنگ» دافنه دو موریه، «آموزشگاههای فردا» جان دیویی، «دشمن مردم» هنریک ایبسن، «تاریخ تمدن» ویل دورانت (کتاب اول بخش سوم،کتاب دوم بخش اول)، «مقدمه ای بر فلسفه آموزش و پرورش» جان دیویی، «علم اخلاق» ارسطو، «بزرگ مردان تاریخ» دونالد کل روس پیتی، «زمینه جامعه شناسی» آ.ک. برن و نیمکف و «سیر فلسفه در ایران» اقبال لاهوری اشاره کرد. همچنین او کتابهای «تعلیمات اجتماعی برای سال اول دبیرستان» همراه حسن مینوچهر، «تعلیمات اجتماعی برای سال سوم دبیرستان» همراه مهدی محقق، «متدولوژی تحقیق و مأخذ شناسی» (آیین پژوهش)، «ایبسن آشوب گرای» (کاوشی در زمینه جامعهشناسی هنر، «دو منطق: ایستا و پویا»، «در آستانه رستاخیز» و «فرهنگ چهار زبانه (فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی)، «طبیعت، حیات، منشأ و تکامل آن» و دهها مقاله در مجلات و ماهنامه های مختلف را تالیف کرده است. آریان پور بر برخی کتابها نظیر «ریشهها عمیقاند» گو و دوسو، «جامعهشناسی در ایران» تألیف علیاکبر مهدی و عبدالعلی احسایی زاده و «پویایی گروه و سنجش آن» محمدرسول گلشن فومنی، مقدمه و پیشگفتار نگاشته است.
تسلط و اشراف آریان پور بر فلسفه غرب
امیرحسین آریان پور اطلاعات کافی و وافی از فلسفه غرب و نویسندگان غربی داشت و با اطلاعات وسیع و عمیق از فرهنگ و ادب ایرانی، تمدن و فلسفه غربی، حسن بیان و سخنوری و همچنین سال ها تدریس فلسفه، روانشناسی، جامعه شناسی، علوم تربیتی، تاریخ تمدن و زبان های خارجی توانست، شماری از دانشجویان و پژوهشگران کشور را در دهه های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ به خود جذب کند و دانش طلبانی در رشته های مختلف و از دانشگاه های متعدد در کلاس درس او حضور می یافتند. قاسم صافی، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درباره او می گوید: «به علت وسعت اطلاعاتی که در همه زمینهها داشت، روی موضوع خاصی تمرکز پیدا نمیکرد، بلکه اطلاعات وسیع و پراکندهای به دانشجو میداد و دانشجو را وادار به تفکر میکرد و به واسطه روحیۀ آزادگی که داشت به دانشجو اجازه میداد که در مخالفت او هرچه میخواهد بگوید. البته مستدل و منطقی. به همین لحاظ یکی از همکاران روحانی بلندپایۀ او ضمن انتقادهایی که به وی داشت، اظهار میکرد، کاش همه مثل دکتر آریانپور باشند که بر سر عقیده خود استوار و پابرجاست و نظرهایش را پوشیده و پنهان نمیکند. دل آدم از دست کسانی خون است که ادعای مسلمانی میکنند اما از هیچ کاری روی گردان نیستند.»
سرانجام آریان پور
امیرحسین آریان پور سال های متمادی اوقات خود را برای تکمیل تحقیق فلسفی وقف کرد. او در سال های پایان عمر خود به بیماری پارکینسون دچار شد و سرانجام در ۱۳۸۰ خورشیدی در تهران درگذشت.
نظر شما