«عبدالرضا موسوی» روز گذشته - پنجشنبه - درباره استعفایش از هیات مدیره باشگاه استقلال اظهار داشت: ۲ ماه صبر کردم، اما ارادهای از سوی وزارت ورزش و جوانان و شخص وزیر برای تعیین تکلیف باشگاه استقلال نبود. وقتی این شرایط وجود دارد، گفتم بیشتر از این مزاحم نشوم و بهتر است، بروم.
هر چند که این اظهارات بخش کوچکی از ادعای عضو مستعفی باشگاه استقلال است اما گرفتن انگشت اتهام بهسوی «مسعود سلطانیفر» وزیر ورزش و متهم کردن یک وزارتخانه ملی در منافع باشگاهی همان تاکتیکی است که برخی از مدیران کنونی استقلال برای فرار از عملکرد خود به آن چنگ میزنند. این حاشیهسازی ۲ دلیل بیشتر ندارد.
دلیل نخست آن استفاده از جو احساسی هواداران در برابر وزیر ورزش است وزیر که برخی با فضاسازی به دنبال آن هستند که وی را یک پرسپولیسی قلمداد کنند؛ اما آیا این روش تاکتیک کهنه ای است که دیگر کمتر مدیری به آن فکر می کند. بدون شک فرار از پاسخگویی و پاس دادن مشکلات به سمتوسوی خیابان سئول برای امثال موسوی چاره کار نیست زیرا در قانون وزیر ورزش و جوانان با هر نگرش ورزشی و سیاسی، اجازه دخالت در امور باشگاه استقلال و پرسپولیس را ندارد. البته این وزارتخانه با توجه به ظرفیتهای ۲ باشگاه در شرایط سخت همیشه حامی آنان بوده و تلاش برای حل پرونده «آندرهآ استراماچونی» یکی از نمونههای بارز آن است.
موسوی زمان مناسبی برای مصاحبه خود انتخاب کرده است پس از باخت استقلال به گلگهر، فاصله امتیازی این تیم با پرسپولیس و رای کمیته انضباطی او به دنبال استفاده از هیجان تماشاگران برای شورش علیه وزیر ورزش است شورشی که پیش از این و در جریان رفتن استراماچونی از ایران موجب برکناری مدیرعامل استقلال شد. موجسواری این عضو مستعفی هیات مدیره استقلال نه تنها بهجایگاه ملی وزارتخانه آسیب خواهد رساند بلکه موجب خواهد شد تا فرار او از پاسخگویی به دودستگی در تیم استقلال تبدیل شود.
دلیل دومی که میشود از صحبتهای این عضو مستعفی برداشت کرد نارضایتی از انتخاب علی فتحالله زاده است نارضایتی که میرود تا دودستگی را در باشگاه استقلال استمرار دهد. او گفته است که ۲ ماه منتظر بود. آقای موسوی پاسخ نداد که منتظر چه چیزی مانده است آیا او منتظر حکم مدیرعاملی بوده است؟ حکمی که بدون ارائه برنامه یا راهکار برای خروج استقلال از بحران باشد. چرا او بهجای منتظر ماندن، قدمی برای حل مشکلات مدیریتی باشگاه برنداشت و چرا برنامههای مکتوب برای خروج آبیپوشان از بحران به وزارت ورزش ارائه نکرد. اگر موسوی به مجموعه این چراها پاسخ دهد بدون شک هیچگاه انگشت اتهام را بهسوی مسعود سلطانی فر نخواهد گرفت.
اعلام اتهام علیه وزیر ورزش که رسالتی ملی در قبال تمام رشتهها دارد نمیتواند در شرایط کنونی توجیهکننده باشد بلکه بهنوعی یک انتقامجویی به شمار میرود انتقامی که برخی آن را به کوتاه ماندن دست موسوی از مدیرعاملی باشگاه میدانند. موسوی تا پیش از آمدن فتحاللهزاده هیچ جهتگیری رنگی ورزشی برای وزیر تعریف نکرد اما با انتخاب مدیرعامل استقلال، همسو با برخی از شبکههای مجازی اتهام پرسپولیسی را به وزیر ورزش وارد کرد اتهامی که در یک جایگاه رسمی هیچگاه قابلاثبات نیست.
البته حاشیهسازی موسوی تنها برای وزیر دولت دوازدهم نیست بلکه او یک روز پیش از بازی استقلال برابر گلگهر سیرجان علیه سرمربی جوان تیم شورش کرد و او را به حاشیه برد. او گفت فرهاد مجیدی به دنبال آن است که صفر تا صد باشگاه در دست خودش باشد. این مصاحبه موجب حاشیه و درنهایت باخت استقلال در زمین نیز گردید. عبدالرضا موسوی در چند روز گذشته مصاحبه زیادی انجام داده که تحلیل محتوای ان نشان از ان دارد که این عضو مستعفی باشگاه بعد از خروج به دنبال حاشیهسازی است حاشیههایی که هم وزارت ورزش و هم مجموعه کادر فنی تیم را هدف قرار داده است. اینکه او بدون توجه به جایگاه وزارتخانه بیمحابا به وزیر می تازد را نباید امری مبارک در ورزش قلمداد کرد زیرا موجب ایجاد نگاه تردیدآمیز به این جایگاه و وزارتخانه خواهد شد نگاهی که آیندگان به پیروی از امثال موسوی ضعف مدیریتی خود را به سمت سوی وزارتخانه حواله میکنند.
نظر شما