مردی جدی و آرام بود، می دانست که کیست و چه می خواهد، به گفتگوهای کوتاه، صریح و قاطع عادت داشت و به تصویری که همگان از او داشتند بی علاقه بود. احساس خودخواهی و شهرت طلبی در او وجود نداشت و تنها به پیشرفت کار دلباخته بود و به تشریفات بی اعتنایی نشان می داد و به واسطه همین شخصیتی هم که داشت چند بحران بین المللی رت مدیریت کرد؛ او خاویر پرز دکوئیار بود.
تولد و تحصیلات
خاویر فلیپه ریکاردو پرز دکوئیار دلا گوئرا در ۱۹ ژانویه ۱۹۲۰ میلادی برابر با ۲۸ دی ۱۲۹۸خورشیدی در لیما به دنیا آمد. اجدادش اسپانیایی بودند و در قرن ۱۷ میلادی به پرو مهاجرت کرده بودند. او چنان به زادگاهش دلبستگی داشت که در ۱۰ سالگی آرزو داشت که روزی شهردار لیما شود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه کاتولیک پرو شد و مدرک دانشگاهی خود را از آنجا کسب کرد.
ورود به عرصه سیاست
ورود دکوئیار به عرصه سیاست در ۱۹۴۰ میلادی بود؛ سالی که او وارد وزارت خارجه پرو شد و از ۱۹۴۴ میلادی به فعالیت دیپلماتیک پرداخت و تا ۱۹۴۶ میلادی در سفارتخانه های پرو در سوئیس، شوروی، لهستان، ونزوئلا و فرانسه مشغول به خدمت بود تا اینکه در همین سال به عنوان یکی از اعضای هیات پرو در سازمان ملل مشغول شد.
وی در ۱۹۷۱ نماینده دائم پرو در سازمان ملل منصوب شد و تا ۱۹۷۵ میلادی در این سمت ماند. در سال های۱۹۷۳تا ۱۹۷۴میلادی با توجه به عضویت کشورش در شورای امنیت در شورا توانست نقش بارزی در بحران قبرس ایفا کند و نماینده دبیر کل در قبرس شود. در ۱۹۷۹ میلادی به عنوان نماینده ویژه دبیرکل در مورد وضعیت افغانستان منصوب شد و در ۱۹۸۱ میلادی سکان هدایت وزارت خارجه پرو در دست گرفت اما همچنان به وظایف نمایندگی خود از طرف دبیرکل ادامه می داد.
دور اول دبیرکلی سازمان ملل
دکوئیار در ۱۹۸۲ میلادی به دبیر کلی سازمان ملل متحد انتخاب شد؛ دوره ای که همه امیدها به او بود اما سال اول دبیر کلی اش چندین اتفاق افتاد که جهان را درگیر خود کرد که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
-حمله شوروی به افغانستان باعث سرخوردگی آمریکا و دیگر کشورها به سازمان ملل شده بود.
-اسرائیل در دسامبر ۱۹۸۱ میلادی جولان را رسماً ضمیمه خاک خود کرده بود و در جنوب لبنان تنش شدیدی به وجود آمده بود. جناح هایی در اسرائیل بودند که می خواستند یکبار و برای همیشه حسابشان را با ساف که در جنوب لبنان مستقر شده بودند، تسویه کنند.
-اسرائیلی ها در ۶ ژوئن ۱۹۸۲ میلادی به بهانه طرح ترور سفیرشان در لندن و درگیری های پراکنده در جنوب لبنان و شمال اسرائیل، به جنوب لبنان حمله کردند و در ۱۰ ژوئن به نزدیکی نیروهای سوریه ای مستقر در لبنان رسیدند.
به همین دلیل هم دکوئیار در ۱۳ مارس ۱۹۸۴ میلادی پیشنهاد کرد که برای حل معضل خاورمیانه یک کنفرانس جهانی تشکیل شود. وی در این پیشنهاد اظهار داشت که در پنجم ژانویه از رئیس شورای امنیت خواسته است که این کشورها و مقامات می توانند به این کنفرانس دعوت شوند؛ یعنی ۱۵ عضو شورای امنیت و کشورهایی مانند اسرائیل، اردن، لبنان، سوریه و ... که مستقیماً در این مسئله درگیر هستند.
وی در مورد مسئله فلسطین رویکرد مثبتی داشت و در خاطراتش چنین عنوان می کند: پیش از آنکه دبیر کل سازمان ملل شوم سازمان آزادیبخش فلسطین از سوی مجمع عمومی به عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین شناخته شده بود. بنابر این بر خود فرض می دانستم روابطی سازنده با ساف ایجاد کنم به این امید که چنین ارتباطی بتواند به صلح و آشتی در خاورمیانه بیانجامد. در زمانی خیلی کوتاه پس از دبیر کلی ام نامه ای برای رئیس ساف یاسر عرفات فرستادم و آرزو کردم او بداند هر آنچه را شخصا بتوانم در راه توفیق فوری و اجماع خاورمیانه انجام خواهم داد. به او نوشتم که متقاعد شده ام که چنین توافقی باید برای تامین همه حقوق قانونی و پایمال شده مردم فلسطین حاصل شود و ابراز امیدواری کردم که در تماس نزدیک باقی بمانیم. این امید بیشتر از آن چیزی بود که به دست آمد.
دوره دوم دبیر کلی سازمان ملل
دکوئیار در ۱۹۸۶ میلادی برای بار دوم و به مدت پنج سال دیگر به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد انتخاب شد. خود وی در کتاب خاطراتش در مورد علت کاندیداتوری دور دوم دبیر کلی می نویسد: همسرم به دلیل ناراحتی قلبی ام در مقابل دومین دوره انتخاب من موضع مخالف داشت اما ناراحتی ام رو به بهبود بود و سه دلیل عمده باعث شد تا دوباره کاندیدای پست دبیرکلی شوم: ۱-واقعیت این بود که سازمان ملل در وضعیت خطرناکی قرار داشت و به ورشکستگی نزدیک بود. این به نظر من عهد شکنی بود که موضع را پی نگیرم و آن را به شرایط معقول هدایت نکنم. ۲- از حمایت اعضاء دائم شورای امنیت برخوردار بودم و این می توانست دستمایه ی کار من باشد. ۳-از نفوذ عوامل ایدئولوژیکی در روابط بین الملل کاسته و بر نفوذ عوامل اقتصادی و اجتماعی افزوده شده بود و نیاز به گسترش همکاری های همه جانبه بین کشورها روز به روز نمایان تر می شد. هنگامی که جنگ سرد با فروپاشی دیوار برلین به یک پایان نمادین نزدیک می شد، زوال آن نخست در سازمان ملل جلوه گر شد و طی آن آمریکا و شوروی همکاری هایی را در شورای امنیت آغاز کردند. به هرترتیب او بار دیگر دبیرکل سازمان ملل شد تا مهمترین مسایل پیش رویش جنگ رژیم بعث علیه ایران و مساله افغانستان باشد.
حل مساله افغانستان
یکی از مسائل مهم این زمان دبیر کل سازمان ملل حضور نظامی شوروی در افغانستان بود. به همین دلیل دکوئیار مذاکراتی را که از ۱۹۸۰ میلادی کورت والدهایم تحت سمت نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل، شروع کرده بود، را ادامه داد تا اینکه تلاش هایش در دوره دوم دبیر کلی خود به ثمر نشست.
در دوره دوم دبیرکلی دکوئیار بر سازمان ملل جریان گفتگو های مسئله افغانستان در ژنو آغاز و۶ سال ادامه پیدا کرد و در نهایت به تنظیم قراردادهای ژنو انجامید. گفتگوهای ژنو میان اتحاد جماهیر شوروی (سابق)، افغانستان، پاکستان و آمریکا تا ۱۹۸۶ میلادی ادامه پیدا کرد و منتهی به امضاء چهار سند شد که به قراردادهای ژنو معروف شده است. قراردادهای ژنو در ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ میلادی به امضاء نمایندگان چهار کشور مذکور رسید.
جنگ تحمیلی
یکی از دیگر مسائل مهم دوره دبیرکلی دکوئیار، آتش جنگ میان رژیم بعث و ایران بود که شعله ور شده بود. به همین دلیل او تلاش بالایی برای کاهش تنش میان ۲ کشور کرد. خود وی در این مورد می گوید: جنگ طولانی بین ایران و عراق که بهتر است آن را تهاجم عراق به ایران بنامیم یکی از وقایع تلخ دوران مسوولیت اینجانب بود و هر روز اخبار ناگواری از تلفات و صدمات این جنگ به من می رسید و من مسوولیت ویژه ای بر شانه خود احساس می کردم که برای پایان دادن به این مناقشه تلاش کنم اما می دانید که همه چیز در اختیار سازمان ملل و دبیرکل نبود.
بنابراین دکوئیار تلاش های زیادی برای استقرار صلح انجام داد تا اینکه سرانجام ایران در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ خورشیدی رسماً به دکوئیار اطلاع داد به منظور جلوگیری از کشت و کشتار، استقرار عدالت و برقراری صلح در منطقه و جهان، قطعنامه ۵۹۸ را میپذیرد. دکوئیار ۹ روز پس از اعلام رسمی ایران مبنی بر پذیرش قطعنامه در فاصله چهار تا ۲۶ مرداد ۱۳۶۷ خورشیدی ۹ بار با وزیر امور خارجه ایران و ۶ بار با نماینده عراق برای تعیین نحوه اجرای قطعنامه ملاقات کرد.
در جریان یکی از همین سفرها یعنی در روز ۱۷ مرداد همان سال هنگامیکه دکوئیار برای انجام گفتگوهای سرنوشتساز در مورد خاتمه جنگ تحمیلی عازم دیدار با وزیر امور خارجه ایران بود، در آسانسور آسمانخراش ساختمان سازمان ملل گیر کرد. آسانسور که در حال بالارفتن به سمت طبقه ۳۸ محل دفتر دبیرکل بود ناگهان به طبقه زیر سقوط کرد و در یک و نیم متری زیر زمین متوقف شد. با تلاش زیاد مقامات امنیتی، دبیرکل از آسانسور سالم بیرون آمد. وی هنگام رهایی از شر آسانسور به خبرنگاران گفت: بن بست مذاکرات صلح جنگ بین ایران و عراق برطرف شده در حالی که خود من در حال به بن بست رسیدن بودم.
در جریان همین مذاکره برای صلح بود که دکوئیار طی یک سفر به ایران با آیت الله خامنه ای رئیس جمهوری وقت ایران دیدار کرد. در همین دیدار آیتالله خامنهای هم به نقد عملکرد سازمان ملل در موضوع جنگ پرداختند و هم مهمترین دغدغه نظام و ملت ایران یعنی تعیین متجاوز جنگ و محاکمه آن را اعلام کردند. از این رو تنها فرمولی که از نظر ایشان میتوانست مورد قبول ملت ایران باشد، فرمولی بود که در آن تنبیه متجاوز پیشبینی شده باشد. آیتالله خامنهای در این دیدار از منطق ملت، به دبیرکل سازمان ملل گفتند؛ یعنی ملتی سرسخت و مبارز و مؤمن که هرگز تسلیم فشار نخواهند شد.
دکوئیار در دسامبر ۱۹۹۱ میلادی با ارائه گزارشی به شورای امنیت سازمان ملل به صراحت از عراق به عنوان آغاز کننده جنگ علیه ایران نام برد. او پس از اعلام تاریخ آتشبس طی مصاحبهای در مقر سازمان ملل اعلام داشت: اگر جایزه صلح نوبل امسال به خاطر دست یافتن به آتشبس در جنگ به این سازمان جهانی تعلق گیرد، مایه خشنودی فراوان خواهد بود. وی نقش خود را در دستیابی به صلح اندک جلوه داد و تاکید کرد: این یک پیروزی بزرگ برای دو کشور و سازمان ملل بود نه موفقیت شخصی برای من. از وی سئوال شد که آیا وی هرگز موفقیت دیپلماتیک بزرگتر از این داشته است؟ وی پاسخ داد: شاید نه؛ ولی این مهم نیست. این یک موفقیت شخصی نبود. این موفقیتی برای طرفهای درگیر، برای شورای امنیت و برای سازمان ملل بود. از وی مجددا سئوال شد: آیا در جریان مذاکرات اخیر وی هرگز دچار یاس و ناامیدی شده یا نه؟ وی تاکید کرد: نه یک بار، بلکه چندین بار، ولی من ناامیدیهایی را که گهگاه داشتم میبایستی از شما پنهان میکردم.
دکوئیار به دلیل پراکندگی جغرافیایی چالشهای جهانی در دوران دبیر کلیاش، به شوخی خودش را «رئیس دنیا» مینامید تا اینکه پس از پایان دوره دوم دبیر کلی برای این سمت شرکت نکرد زیرا خود وی در کتاب خاطراتش می نویسد: بسیاری از اعضای شورای امنت از من خواستند که برای مدت ۲ سال دیگر بمانم، بوش پدر نیز با من بحث می کرد تا اینکه برای دور سوم نیز راضی شوم. به دلیل خستگی شانه هایم از کشیدن این بار نبود که نپذیرفتم بلکه به دلیل کلمات انجیل بود که تاکید می کند: برای هر چیزی فصلی است. حداکثر فصل موفقیت دبیر کل نیز نمی تواند بیش از ۱۰ سال باشد. بعد از همه اینها، موضوع این نیست که چه رکورد خوبی از خود به جا می گذاری، صدای تازه و چشم اندازی دیگر مورد نیاز است.
پس از دبیر کلی
وی پس از پایان دبیرکلی در ۱۹۹۵ میلادی در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری پرو در برابر آلبرتو فوجیموری شکست خورد. او بعدها به عنوان نخست وزیر و وزیر امورخارجه پرو در فاصله بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ میلادی خدمت کرد و در سپتامبر ۲۰۰۴ میلادی به عنوان سفیر پرو در فرانسه منصوب شد.
درگذشت
دبیر کل پیشین سازمان ملل در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی ۱۰۰ ساله شد و متصدیان کنونی این سازمان برای او جشن تولد درخوری برگزار کردند. آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل در آن مراسم گفت که فعالیتهای خاویر پرز دکوئیار نه تنها نقش سازمان ملل را پررنگ ساخت، بلکه «کل حیات سیاسی جهان در قرن بیستم» را تحت تأثیر قرار داد. سرانجام این سیاستمدار کهنه کار پرویی در چهارم مارس چشم از جهان فروبست.
نظر شما