۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۰۶
کد خبر: 83703994
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

کودکان را با چند پیشنهاد مطالعه در خانه نگه‌دارید

۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۰۶
کد خبر: 83703994
کودکان را با چند پیشنهاد مطالعه در خانه نگه‌دارید

تهران- ایرنا- شرایط بحرانی این روزها بهترین فرصت برای کتابخوانی کودکان است تا هم برای بیرون رفتن از خانه بهانه‌گیری نکنند و هم بتوان از همین سنین بچه‌ها را با مطالعه آشنا کرد.

کتاب خواندن تنها توصیه و تجویزی است که در نه تنها در شرایط بحرانی این روزها که خانه نشینی الزامی برای همه شده است بلکه در هر شرایط و موقعیتی بهترین و باثمرترین گزینه ها برای پر کردن اوقات است.

نشرهای مختلف در زمانه کنونی  در تلاشند به موازات آثار بزرگسالان ، کودکان را به دنیای مطالعه آورده و آنان را همنشین کتاب کنند.

سرزمین خوراکی های خوشمزه

کتاب سرزمین خوراکی های خوشمزه اثری است از گروه نویسندگان (نوید سیدعلی اکبر و دیگران)، با تصویرگری غزاله بیگدلو و چاپ انتشارات شهر قلم. دربردارندۀ ۳۱ قصه دلنشین و جذاب که همراه با تصاویر کودکانه خود برای گروه سنی ج، سنین ۸ تا ۱۱ سال نگاشته شده است.

مادر فی ری نی صبح یکی از روزها پس از پختن بیسکوییت های آدمی، متوجه می شود که آن ها می توانند حرف بزنند و راه بروند؛ او شبانه از شهر «پای سیب» فرار می کند و به جایی می رود که هیچ آدمی در آن نیست و شروع به ساختن خوراکی های عجیب و غریب اش می کند!

گزیده ای از کتاب:

مرغ پرهایش را پُف داد و تندتند «قد قد» کرد و یک تخم گذاشت. تخم را از زیرش برداشت و به ماری داد و گفت: «نمی دونم چرا این شکلی می شه، خودت نگاه کن. جای این که سفیده و زرده داشته باشه، شکلاتی می شه. بعضی وقت ها هم توش اسباب بازی و از این جور چیزها پیدا می شه. ولی باور کن من اصلا اسباب بازی کسی رو نمی خورم. این ها خودشون یک هو پیداشون می شه.

ماری چشم هایش گرد شد و برق زد. یک مرغ که برایش «تخم مرغ شانسی» می گذاشت. بهتر از این نمی شد. از خوشحالی جیغ بلندی کشید و گفت: «این که عالیه! ما به این می گیم تخم مرغ شانسی. بهترین تخم مرغ های دنیا! اصلا بهتر از این نمی شه. یه مرغ دارم که تخم مرغ شانسی می ذاره. آخ جون! اصلا تو باید مرغ من بشی.»

قل قل جان و دنباله جادویی

قل قل جان و دنباله جادویی اثری است از شکوفه تقی با تصویرگری نفیسه شهدادی به چاپ انتشارات شهر قلم.

قصه ای تخیلی و آموزنده همراه با تصاویر دیدنی، درباره موشی که برای برآوردن این آرزو که زور هیچ کس مخصوصا گربه ها و خانمی به او نرسد، سراغ موش کور جادوگر می رود.

قل‌قل جان یک موش بازیگوش و شکمو بود که آرزو داشت هرجا می‌خواهد برود و هرچه می‌خواهد بخورد، اما نه دست هیچ گربه‌ای به او برسد و نه از کسی کتک بخورد. هرچه فکر می‌کرد عقلش به جایی نمی‌رسید تا اینکه تصمیم گرفت به دیدن موش کور برود.

آیا به این آرزوی‌اش می‌رسد؟ او به دیدن موش کور می‌رود و او برای دم قل قل جان یک دنباله با پوست گردو و پر کلاغ و یک تکه نخ درست می‌کند و به او می‌گوید دیگر هیچ‌کس زورش به او نمی‌رسد اما نباید تمشک بخورد. قل قل جان که تمشک خیلی دوست دارد می‌تواند از فکر آن بیرون بیاید؟ از موش کور راه‌حل می‌خواهد و او می‌گوید فقط بوی‌ش کند اما فکر تمشک به این آسانی از سر قل قل جان بیرون نمی‌رود و با این شیطنت دم‌ش را هم از دست می‌دهد. اما چه‌طور؟

گزیده ای از کتاب:

همین طور که بوته تمشک را تماشا می کرد به خودش گفت: «چه قدر قرمز است! قل قل جان می گویی این تمشک ها رسیده اند؟» به خودش جواب داد: «قل قل جان، تا دست نزنی نمی فهمی.

اما تا خواست که به تمشک ها دست بزند، یاد حرف آقای کوری، جادوگر بزرگ افتاد: «قل قل جان یادت باشد هرچه خواستی بخور، اما مبادا تمشک بخوری. چون تا بخوری، جادوی این دنباله باطل می شود...

قل قل جان و دنباله جادویی را انتشارات شهر قلم برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال به قیمت ۲۲ هزار تومان چاپ کرده است.

نبات و لواشک

کتاب حاضر مجموعه‌ای از قصه‌ها و داستان‌های جدی و طنز از مهدی نورعلیشاهی است که حال و هوای کلی مجموعه و عناصر آن بیشتر واقعیت و گاهی خیال است.

رادیو دو موج، ماشین اصلاح دستی، موز و آتاری، هوشنگ دیوونه، برف... برف نو، خواب ظهر تابستان، کت و شلوار و موی آلمانی، روزهای آخر خرداد، مینی یاماها و یونولیت، گوسفند بزک کرده، عروسی مورچه‌ها، کاکلی، نبات و لواشک و بالاخره سرداب آب‌نبات‌ها، همۀ قصه‌ها یا شاید خاطرات خواندنی پسر نوجوانی هستند که امروز جوانی شده است و آن روزها با آجان، مادر، رضا و مریم برادر و خواهر بزرگترش ماجراها داشتند.

قصۀ نبات و لواشک روایت ترش و شیرینی از روزهایی است که مریم سخت مریض شده است و کمی غیرعادی مدام با صدای بلند گریه می‌کند و خیال می‌کند در حال مردن است و با همه وداع می‌کند.

مادر با نگرانی غیر از دوا و دارو سراغ دکتر نباتی هم می‌رود، می‌گن دکتر نباتی نفسش حقه و با یک تکه نبات دعا خوانده که نوجوان راوی تمام قصه‌ها تکه نبات را پیدا می‌کند و می‌خورد و بعد که با شنیدن صدای مادرش متوجه می‌شود این نبات چه نباتی بوده و چه کاری کرده، با دست‌پاچگی سروقت قوطی نبات‌های آشپزخانه می‌رود و خلاصه به سختی خودش تکه نباتی را جایگزین می‌کند و برای سلامتی خواهرش به نبات دعا می‌خواند.

در نهایت همه چیز به خیر می‌گذرد و تابستان آن سال روز خواستگاری مریم که آن روزهای سخت تمام شده‌اند مادر به نوجوان قصه‌های کتاب می‌گوید: بسه دیگه انقدر لواشک نخور! معدت خراب میشه.

تصویرگر این کتاب مریم اخباری است و انتشارات سروش آن را در ۱۲۴ صفحع مصور چاپ کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha