فرهاد فخرالدینی ۲۱ اسفند ۱۳۱۶ خورشیدی در تهران زاده شد و تحصیلات موسیقی خود را در هنرستانهای موسیقی و نیز در موسسه موسیقی شناسی، برای یک دوره چهار ساله گذراند.
او علاوه بر نواختن ویولن و آهنگسازی در زمینه رهبری ارکستر نیز کار کرده و تجربه بسیار اندوخته است. به گفته خودش برای نخستین بار در ۱۳۴۶ خورشیدی و در جریان ضبط موسیقی فیلم شوهر آهو خانم، روی سکوی رهبری رفت و گروه ۱۵ نفرهای از هم دورههای خود را در اجرای آن هدایت کرد.
فخرالدینی در آن زمان نوازنده ارکستر بزرگ رودکی بود که زیر نظر حسین دهلوی اداره میشد و گاه او به جای رهبر اصلی، ارکستر را رهبری میکرد. در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران نیز گاه پیش می آمد که او قطعاتی را که خود برای ارکستر تنظیم کرده بود، رهبری کند.
با این همه ۱۳۵۲ خورشیدی برای کار رهبری، سال تعیین کننده ای بود. در آن سالها همه ارکسترهای موجود در سازمان رادیو تلویزیون در هم ادغام شدند و ارکستر بزرگ سازمان را به وجود آوردند. در مسابقهای که برای تعیین رهبر این ارکستر برگزار شد، فخرالدینی بیشترین امتیاز را آورد.
فرهاد فخرالدینی از آن سال تا ۱۳۵۸ خورشیدی سرپرستی و رهبری این ارکستر را بر عهده داشت و این امکان را یافت که آفریدههای خود و تنظیمهای تازهای از آفریدههای دیگر آهنگسازان ایرانی را به اجرا در آورد.
فخرالدینی در سالهای پس از انقلاب با دشواریهایی که برای کار با ارکستر و برگزاری کنسرتهای بزرگ پیش آمد، بیشتر به موسیقی فیلم پرداخت. در این میان موسیقی او برای فیلم بوعلی سینا و نیز سریالهای تلویزیونی سربداران و امام علی(ع) با استقبال بسیار روبرو شد.
وی به درخواست استادش مهدی برکشلی برای نخستین بار، تنبور خراسان را به روش ابونصر فارابی که با روایت خود فارابی نوشته و به وسیله برکشلی شرح داده شده بود، پس از ۶ ماه پرده بندی کرد. در کنفرانسی که از طرف هنرستان، در ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ خورشیدی ترتیب داده شد، ساز جدید را نواخت.
فخرالدینی در ۱۳۶۵ خورشیدی برای فیلم گزارش یک قتل و در ۱۳۶۶ خورشیدی برای فیلم پرستار شب، برنده جایزه «بهترین موسیقی متن» از جشنواره فیلم فجر شدهاست.
فخرالدینی و رهبری ارکستر ملی
فرهاد فخرالدینی از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی دوباره رهبری ارکستر بزرگ را بر عهده گرفته که عنوان ارکستر ملی ایران را بر پیشانی دارد. به گفته خود او، ۲ نسل از موسیقیدانان در این ارکستر عضویت دارند، نوازندگان پیش و پس از انقلاب. تجربه پیشکسوتان با شور جوانان در هم میآمیزد و رنگ و بویی تازه و سر زنده به اجراها میبخشد.
فرهاد فخرالدینی معتقد است که برای سرزنده ساختن موسیقی ایران باید از همه امکانات جهانی که سازگار با جوهر این موسیقی باشد، استفاده کرد. باید از شیوههای مناسب هماهنگی و ارکستراسیون بهره گرفت. تا به حال حضور سازهای مشابه ایرانی در گروههای سازهای ملی زیادتر از حد بوده است. این امر تنوع رنگ را از موسیقی ما میگیرد. شباهت صداها، امکان رنگ آمیزی و سازآرایی را تضعیف میکند.
موسیقی ایرانی را میتوان با تکنیک علمیتری عرضه کرد؛ یعنی میشود به جای انتقال صرف یک ملودی به شنونده، آن را با صداهای متناسب در آمیخت و ترکیب درستی از آنها را با بهرهگیری از دانش هارمونی و کنترپوان به وجود آورد. او میگوید: باید به جای "حال"، کمی هم به شکوه موسیقی اندیشید.
گرایش بیش از حد به موسیقی ساده و خام سنتی در سالهای پس از انقلاب، همان طور که اشاره کردیم، فرهاد فخرالدینی را به طرف موسیقی فیلم سوق داد. زیرا که در آن جا میتوانست آفریدههای خود را با آسودگی بیشتری عرضه کند. فخرالدینی میگوید: سابق بر این، ما در قید و بند آواز خواننده بودیم و کارمان محدود میشد به پیروی از آن. اما در موسیقی فیلم دامنه کار وسیعتر و آزادانهتر است ... من شخصا از دانشی که در موسیقی آموخته بودم، بیشتر توانستم در موسیقی فیلم استفاده کنم... مثلا موسیقی سربداران پس از اجرا در فیلم، به صورت "سوئیت سمفونیک" در آمد و با ۲ ارکستر سمفونیک تهران و باکو اجرا شد...
فخرالدینی در مقام پژوهشگر
فرهاد فخرالدینی همپای آهنگسازی و رهبری در زمینه پژوهشی نیز کار کرده است. او برای نوشتن موسیقی سریال بوعلی سینا به کشف تازهای رسید. او در سفری دور و دراز به خراسان رفت و با ضبط ۱۴ کاست از انواع موسیقی مقامی رایج در منطقه به تهران بازگشت. از جمله ۲ تار پیرمردی ۸۰ ساله را ضبط کرد، به قول خودش با صدایی خش گرفته که انگار غبار کویر روی تارهای صوتیاش نشسته بود.
فخرالدینی آن گاه این آوای غبارگرفته برانگیزاننده را با یک رباعی از بوعلی سینا که گویی بازتاب کلامی همان آواست پیوند زد. همین ترکیب، خط اصلی موسیقی فیلم بوعلی سینا را ساخت.
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت/ یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت/ آخر به کمال ذرهای راه نیافت
کوشش پژوهشی دیگر فخرالدینی در بازکشف قطعه یا ترانهای از عبدالقادر مراغی، موسیقیدان ایرانی به کار زده شد. او برای تئوری قدیمی موسیقی ایران که با فارابی آغاز می شود و از طرف دیگر موسیقیدانانی چون ابن سینا، صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغی دنبال میشود، ارزش بسیار قائل است و می گوید که چیزی کم از تئوری موسیقی مغرب زمین ندارد.
او در خصوص بازکشف خود میگوید: عبدالقادر آهنگی دارد در ۲ کتاب مقاصدالالحان و جامعالالحان که با حروف ابجد نوشته شده... و تاکنون شمار زیادی از پژوهشگران خارجی و خودی روی آن کار کردهاند ولی هیچ کدامشان موفق نشدهاند که شعر و آهنگ این قطعه را به هم تطبیق بدهند... توفیق کشف این کار به من رسید که نزدیک سی سال روی آن کار کردهام.
زد مار هوی بر جگر غمناکم/ سودی نکند فسونگر چالاکم
آن یار که عاشق جمالش شدهام/ هم نزد وی است رقیه و تریاکم
فخرالدینی در مقام مولف کتاب
تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران کتابی از فرهاد فخرالدینی، موسیقیدان و نوازنده ایرانی در شرح و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی است. این کتاب در ۱۳۹۲ خورشیدی منتشر و در ۲۰ فصل تدوین شد. فصل های ابتدایی به فواصل موسیقی ایرانی، وزن و ضربآهنگ در موسیقی ایرانی، تاریخچه ردیف و مقام و مفاهیم پایهای میپردازند و ۹ فصل انتهایی به بررسی هفت دستگاه موسیقی ایرانی و گوشههای آنها تخصیص یافتهاند.
فخرالدینی بر این باور است که مبنای تقسیمبندی ردیف در این کتاب، ردیفهای موسی معروفی، نورعلی برومند، ابوالحسن صبا و علی تجویدی بوده و از این میان ردیف تجویدی را دقیقترین ردیف یافتهاست.
کامبیز روشنروان این کتاب را شرحی ارزشمند از ردیفنوازی موسیقی ایرانی می نامد. روشی که در این کتاب برای تحلیل ردیف به کار گرفته شده، متکی بر تحقیقات موسیقیدانان قدیم ایران، نظیر صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغی است. از همین رو، کتاب به خاطر نداشتن نشانی از یافتههای اخیر در حوزه ردیف و موسیقی و رویکرد قدیمیاش، مورد انتقاد قرار گرفتهاست.
فخرالدینی در مقام و مناصب اجرایی
از جمله مسوولیت های که در هنرستان موسیقی به عهده فخرالدینی نهاده شد، مدیریت کتابخانه، صداخانه و مدیریت برنامه های هنری هنرستان بود. پس از آن به پیشنهاد دهلوی به عضویت شورای فنی هنرستان (و بعدها هنرکده موسیقی ملی) منصوب شد.
او از ۱۳۴۴ خورشیدی همکاری خود را با رادیو ایران به عنوان نوازنده ویولون و ویولون آلتو در ارکستر گلها آغاز کرد. پس از ادغام تمامی ارکسترهای رادیو و تشکیل ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون، رهبری این ارکستر ابتدا به عهده فریدون ناصری و در اوایل ۱۳۵۲ خورشیدی، چند ماهی مرتضی حنانه قرار گرفت. از اواسط همین سال رهبری این ارکستر به فخرالدینی محول شد و او این مسوولیت را تا ۱۳۵۸ خورشیدی که به خواست خود از آن کناره گرفت، عهده دار بود.
فخرالدینی در مجموع به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بود و هماکنون یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است.
نظر شما