۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۵۱
کد خبر: 83708996
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

مسلمانان دهلی در سوگ قربانیان خشونت متعصبانه

۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۵۱
کد خبر: 83708996
مسلمانان دهلی در سوگ قربانیان خشونت متعصبانه

تهران-ایرنا- در پی خشونت‌های اخیر هندوها علیه مسلمانان ساکن پایتخت هند، این افراد با اضطراب و ترسی همیشگی از خانه‌های خود رانده شده و به کمپ‌های موقت پناه برده‌اند و بسیاری از آن‌ها هنوز به دنبال اجساد عزیزانشان هستند.

روزنامه انگلیسی «گاردین» در گزارشی به ابعاد جنایت هندوها علیه مسلمانان ساکن دهلی نو پرداخته و می‌نویسد: همزمان با آن که جسد محمد ارشد در حالی که صورت بی‌جانش با کفن سفید پوشانده شده بود را به حیاط آوردند، صدای شیون و زاری بالا گرفت. این نقاش ۲۲ ساله ساختمان که برادر عزیز ۶ خواهرش بود و همیشه پس از بازگشت از سرکار برایشان میوه می‌آورد، دو روز قبل تنها به جرم مسلمان بودن به طرز فجیعی به قتل رسیده بود. خواهران با لمس گونه‌های سرد و کبود برادرشان با زاری می‌گفتند: «خواهش می‌کنم بیدار شو برادر! از خواب بیدار شو. لطفا چشمانت را باز کن.»

مرگ ارشد تنها جزء کوچکی از عواقب ویرانگر شورش‌هایی است که هفته گذشته در ادامه شدیدترین خشونت مذهبی در چند دهه گذشته در پایتخت هند، دهلی نو را فراگرفت. به مدت چهار روز متوالی، هزاران نفر از هندوها در خیابان‌های شمال شرقی این شهر راه افتادند و خانه‌ها و مغازه‌های مسلمانان را ویران و ساکنان مسلمان آن‌ها را بدون محاکمه مجازات کردند یا کشتند. اجساد کشته‌شدگان حال به تدریج به خانواده‌ها بازگردانده می‌شود، اما آن هزاران مسلمانی که در جریان شورش‌ها از خانه‌های خود گریختند، هنوز شجاعت کافی را برای برگشتن ندارند.

اگرچه این شورش‌ها با اقدامات تلافی‌جویانه از هر دو طرف درگیر همراه شد اما بیشتر خشونت‌ها علیه مسلمانان صورت گرفت. یک مقام ارشد وزارت بهداشت دولت دهلی نو در گفتگو با گاردین عنوان کرد که از ۴۹ جسدی که تاکنون کشف شده ۳۵ نفر مسلمان بودند. بیش از یک هفته است که روند کشف اجساد بیشتر از شبکه‌های فاضلاب شهر ادامه دارد.

چهارشنبه گذشته مثل یک روز عادی برای ارشد شروع شد. وی همراه با دو دوست هندوی خود سوار بر موتورسیکلتش به سرکار می‌رفت که در محله کاراوال نگار دهلی نو، حدود ۳۰ هندو جلویش را گرفته و از او دینش را جویا شدند. به گفته یک شاهد، از آنجایی که ارشد ساکت ماند و جوابی نداد جمعیت هندوها خود دست به کار شدند و به محض این که مطمئن شدند ارشد نیز به رسم مسلمانان در هند ختنه شده است، تا سر حد مرگ کتکش زدند. جسد خونین وی بعدا در یک جوی آب پیدا شد.

در مراسم تدفین ارشد که روز دوشنبه در زادگاه عمویش غازی‌آباد هند برگزار شد، عایشه خواهر ۱۵ ساله وی انگشت خود را با عصبانیتی ناشی از سوگ به سمت یکی از حضار که فکر می‌کرد هندو باشد، نشانه رفت و گفت: 

«چرا برادرم را کشتی؟ تنش پر از جای شکنجه است. شما برادرم را بی رحمانه شکنجه دادید و او را به قتل رساندید. می‌دانستید چه آدم خوبی بود؟ آیا نسبت به کشتن وی مردد نشدید؟ می‌دانم که شما او را فقط به دلیل اینکه مسلمان بود، کشتید. چرا از گروهی از افراد جامعه متنفرید؟ آیا دینتان شما را به کشتن پیروان سایر ادیان سفارش می‌کند؟ نفرت را از قلبتان بیرون بریزید.»

اگرچه شاید شورش‌ها فروکش کرده باشند اما حس نفرت و ترسی که این درگیری‌ها در بین جوامع هندو و مسلمان دهلی که تا پیش از هفته گذشته با صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، ایجاد کرد، همچنان قدرتمند است. در پی این اتفاقات، حتی در محلات آرام دهلی نیز این هفته موج هجرت خانواده‌های مسلمان آغاز شده است. آن‌ها که نگران امنیت خود در پایتخت هستند، وسایل خود را جمع کرده و برای همیشه به روستاهای خود بازمی ‌گردند.

در یک نمازخانه در مصطفی آباد هند، برای بیش از هزار خانواده مسلمانی که از خشونت‌ها در دهلی‌ گریخته بودند و هنوز از ترس جانشان یا به دلیل غارت، تخریب یا به آتش کشیده شدن خانه و دیگر دارایی‌هاشان نمی‌توانستند به خانه بازگردند، یک کمپ موقت امداد تشکیل شد. غذا، سرپناه و مراقبت‌های پزشکی به کسانی که همه چیزشان را از دست داده بودند، اعطا می‌شد.

نور جهان ۴۸ ساله که در محله شیو ویهار زندگی می‌کرد، می‌گوید که فکر نمی‌کند بتواند به خانه بازگردد. اگرچه وی پیش از رسیدن هندوها فرار کرده بود اما نمی‌تواند فریادها و تهدیدهای شورشیان را فراموش کند. در همان حال که یادآوری آن لحظات تنش را به لرزه می‌اندازد، می‌گوید: «آنها (هندوها) فریاد می‌زدند، بیایید بیرون، بیایید بیرون، ما بهتان تجاوز می‌کنیم و شما رام و هانومان [خدایان هندو] به دنیا خواهید آورد.»

نور جهان می‌گوید: «چگونه می‌توانم برگردم. آن‌جا امن نیست. مردم می‌گویند که آشوبگران عوامل خارجی بودند اما اطلاعات محلی داشتند و می‌دانستند کدام خانه‌ها خانه‌های مسلمانان است تا به آن‌ها حمله کنند. این بدان معناست که مردم محلی به آنها کمک کردند، همسایگان هندوی من به آنها کمک کردند. بنابراین قصد دارم یا به روستای خود برگردم یا به محله‌ای مسلمان نشین در دهلی نقل مکان کنم.»

بسیاری از خانواده‌هایی که زمانی ثروتمند بودند، یک شبه ورشکست شدند. محمد اختر کسب و کار موفقیت آمیز خود را به عنوان یک شیرفروش از صفر شروع کرده بود. اما ۱۴ گاومیشش که میلیون‌ها روپیه می‌ارزیدند، در جریان آشوب‌ها به سرقت رفتند، خانه‌اش غارت و ویران شد و اهالی خانواده‌اش در یک اردوگاه مستقر شدند و به کمک‌های مالی وابسته‌اند.

محمد اختر در یک محله هندونشین زندگی می‌کرد و بنابر اکثر مشتریان وی هندو بودند. همسر محمد، راسینا اختر ۴۰ ساله، در این باره می‌گوید: « خانه مال خودمان است و بنابراین باید برگردیم اما می‌ترسم زندگی کردن آنجا برایمان خطرناک باشد. هیچ چیز برایمان باقی نمانده است.»

 ضربه روحی ناشی از تجربه این خشونت برای کودکانی که شاهد آن بودند، بدیهی است. سهلیزا ناز ۹ ساله با صورتی رنگ پریده در داخل یک چادر موقت دراز کشیده و با چشمانی بی روح به دوردست خیره شده است. او و اعضای خانواده‌اش نیمه شب سه شنبه همزمان با آن که هندوها شروع به آتش زدن ساختمان‌های اطراف کردند، از خانه خود در محله شیو ویهار گریختند. آنها بیش از یک ساعت برای رسیدن به شهر مصطفی آباد که غالبا مسلمان نشین است، راه رفتند.

شهیدا بگوم مادربزرگ سهلیزا در حالی که پیشانی نوه‌اش را نوازش می‌کند، می‌گوید: «او نمی‌خوابد و دائما این سوال را تکرار می‌کند که چرا مساجد را سوزاندند؟»

در محله شیو ویهار که حالا بسیاری از مسلمانان از آن گریخته‌اند، تقریباً همه خانه‌های مسلمانان به ویرانه تبدیل شده و دو مسجد نیز آن طور به نظر می رسند که گویی هدف بمب قرار گرفته‌اند. آشوبگران هندو به مدت سه روز به محل کار و زندگی مسلمانان در شیو ویهار حمله و بدون هیچ گونه مقاومتی از سوی پلیس در این محله هرج و مرج ایجاد کردند. این آشوبگران از نارنجک به عنوان سلاح استفاده می‌کردند، نارنجک‌ها را فعال کرده و در خانه‌های مسلمانان منفجر می‌کردند تا این که دیوارهای آنان کاملاً فروریخت.

عبدالکلام یکی از مردان مسلمانی که سه شنبه شب از شیو ویهار گریخت، توضیح می‌دهد که چگونه "بیش از هزار" مرد سوار بر کامیون‌هایی وارد این محله شدند. به گفته وی، «اکثر آنها کلاه کاسکت به سر داشتند تا هویت خود را پنهان کرده و از سرشان در برابر پرتاب احتمالی سنگ محافظت کنند. این مهاجمان علاوه بر آن که به هفت تیر، میله‌های آهنی، دیلم، چکش و دیگر ابزارهای سنگین مسلح بودند، سیلندر گاز، قوطی‌های بزرگ حاوی اسید و بنزین نیز به همراه داشتند. »

خانواده‌هایی که در مصطفی آباد و دیگر محله‌ها پناه گرفته‌اند، مرتب از ترس خود برای بازگشت به جایی که روزی خانه می‌خواندند، می‌گویند. هاسماتا ۷۵ ساله می‌گوید که پسرش این هفته برای برداشتن برخی وسایل موردنیاز به خانه برگشته بود که با همسایگان هندو روبه رو شد. هندوها به او گفته بودند، «چرا برگشتی؟ شما دیگر نباید اینجا باشید.» و به این ترتیب او را از خانه خودش بیرون کردند.

با گذشت یک هفته برخی افراد هنوز به دنبال خویشاوندان گمشده خود هستند و با رنج بلاتکلیفی زندگی می‌کنند. گلشن ۲۷ ساله بیرون بیمارستان GTB دهلی که اکثر اجساد به آن‌جا منتقل شده، در انتظار اعلام نتایج تست DNA که مشخص خواهد کرد جسدی که به این بیمارستان منتقل شده جسد پدرش است یا نه، اشک می‌ریزد. جسم او تا حدی سوخته است که تنها پای راستش را پیدا کردند. گلشن می‌گوید: «برای همه چیز به پدرم وابسته بودم. حالا باید چکار کنم؟»

در همین حال محمد نواب راننده نیز می‌گوید که روزهاست دیوانه وار به دنبال پدرش می‌گردد. پدر نواب سه شنبه گذشته به یک گردهمایی اسلامی در کساب پورای دهلی نو رفته بود و از آن زمان کسی او را ندیده است.

وی می‌گوید: «افراد بسیاری در جستجوی اجساد اقوام خود هستند. من هم بدنبال جسد پدرم هستم. به سردخانه دو بیمارستان سر زدم اما پیدایش نکردم. روزانه یک یا دو جسد از فاضلاب یا دیگر جاها پیدا می‌شود. باید تا زمانی که جسدش را پیدا کنم سر زدن به سردخانه‌ها را ادامه دهم. او مرد پرهیزگاری بود و هرگز به کسی آسیب نرساند.»

نواب می‌گوید که هرآنچه در دهلی داشته را جمع می‌کند و با خانواده به روستایش باز می‌گردد. «شب ها از فکر این که پدرم به خاطر مسلمان بودن بدون محاکمه مجازات شده است، نمی‌توانم بخوابم. قصد دارم دهلی را ترک کنم و به روستای خود برگردم. دهلی برای همه مسلمانان ناامن است.»

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha