یک زندگی پنهان که در جشنوارهی کن 2019 به نمایش درآمد، از شانسهای اصلی کسب نخل طلا بود؛ ولی در آخر این جایزه به رقیب سرسختش انگل تعلق گرفت. امتیاز فیلم در راتن تومیتوز 80 و در متاکریتیک 78 است که نشان از موفّقیت فیلم در جلب رضایت منتقدان دارد تا جایی که بسیاری یک زندگی پنهان را بهترین اثر مالیک بعد از درخت زندگی دانستهاند.
فیلم داستان مردی اتریشی به نام فرانز یگشتایز (با بازی اگوست دیل) و همسرش فرانزیسکا (با بازی والری پاکنر) را بازگو میکند که در هیاهوی جنگ جهانی دوم مخالف سربازی و جنگیدن برای آلمانها است و به همین دلیل تصمیم به سوگند نخوردن و تأیید نکردن تفکّرات نازیها میگیرد.
نقطه قوت آثار مالیک، دوربین پرتحرّک او است که به همه جای هستی سرک میکشد و حال با داشتن امتیاز تصویربرداری در یک منظرهی بکر روستایی بیش از پیش به چشم میآید. مالیک نشان داده کارگردانی نیست که چارچوبی قطعی برای خود قائل باشد، اما این بار داستانی انتخاب کرده که پر از اطمینان و قاطعیت است؛ داستانی که تبدیل به چالشی جدید میشود برای او تا نگاهها را آزادانه در دالانهای یک زندان، گندمزارها، صخرهها و درّهها بگرداند. در ادامه باید به ترکیب جذّاب بازیگران فیلم که با ظرافت و دقت انتخاب شدهاند و همین طور موسیقی درخشان آن، که مانند همیشه در آثار مالیک کارکرد صحیح سینمایی پیدا میکند اشاره کرد. در نهایت، همهی این اجزا به شکلگیری یک فرم سینمایی درجه یک منتهی شدهاند.
یک زندگی پنهان فیلمی در ستایش مقاومت درونی یک انسان است؛ مردی که نمیخواهد بجنگد، چون دلیلی برای جنگیدن ندارد. مردی که به جای مبارزه در میدان جنگ، علیه جنگیدن میجنگد تا جایی که از طرف اجتماع و دوستانش طرد و در نهایت توسط ارتش نازی دستگیر و محاکمه میشود. امّا این پایان کار نیست؛ این شروع یک زندگی پنهان است، زندگیای که مرد در آن با همسر و فرزندانش در ارتباطی معنوی است؛ مانند لحظاتی که فرانز به خورشید مینگرد و با همسرش سخن میگوید و لحظاتی از این دست که در فیلم فراوان هستند. این مبارزه به همسرش نیز تعمیم داده میشود، او که حال نیمه دیگری از این زندگی پنهان است. مالیک به خوبی توانسته است این دو شخصیت را از بافت تاریخی بزرگتری که در آن زندگی میکنند جدا کند و دنیای باشکوه آنها را که توأم با رنج و رهایی است به تصویر بکشد.
یک زندگی پنهان نقطهی عطف کارنامهی درخشان مالیک است که در اثر توازن صحیح فرم و موضوع تبدیل به اثری فاخر در سینمای او و جهان شده است که به خوبی مخاطب خود را با شخصیتها و شکنجههایی که متحمّل میشوند، همراه میکند و هر فاصلهای را با نریشنها و دیالوگهایی که از درون شخصیتها جاری میشوند، پر میکند. در نزد مخاطب فقط یک خلأ میماند که نشأتگرفته از حسی است که مدام از فیلم منتقل میشود: «آیا توانایی گرفتن چنین تصمیمی را در چنین موقعیتی داشتم؟» و پاسخی که فقط فرد خفته در زندگی پنهانمان آن را میداند.
در آخر باید گفت یک زندگی پنهان اثری غمانگیز و الهامبخش است؛ که تلاش میکند تجربهی زیسته، ساختار ذهنی و احساسات متفاوت شخصیتهایش را برای ما فهمیدنی کند و در این تلاش بسیار موفّق بوده است.
نظر شما