مردم به یکباره انگار همه چیز را فراموش کرده اند و یاد خرید شب عید افتاده اند طوری که خیابانها شلوغ و پرترافیک، جاده ها پر ازدحام، فروشگاهها جای سوزن انداختن نیست.
باور کنیم اگر یک ماه کمتر سود کنیم طوری نمی شود. اگر یک شب عید را بر مزار رفتگان نرویم و باعث از دنیا رفتن عزیزان دیگری نشویم به جایی برنمی خورد. ثوابش هم بیشتر است.
اگر یک عید دید و بازدید نداشته باشیم و فقط تلفنی نوروز را تبریک بگوییم، اما دوستان و خویشانمان را ایمن نگه داریم تا باز در کنارشان باشیم، نوروزشان را پیروز کرده ایم و بزرگترین صله رحم را بجای آوردیم.
ما مردمی مهمان نوازیم با فرهنگ غنی و اصیل و چندهزار ساله. مهمان نوازی یعنی از خودت برای راحتی مهمان مایه گذاشتن. و بقول دهخدا: مهمان نوازی یعنی تیمارداری و تعهد و اهتمام کردن در کار مهمان.
یعنی خودت بر زمین سخت بنشینی و مهمانت بر فرش نرم. یعنی خودت گرسنه بمانی و مهمانت سیر. خلاصه همه جوره تلاش کنی تا مهمانت راحت و در کمال آسایش باشد. الان همان مفهوم مهمان نوازی می گوید: خودت را از دیدار دوستان و خویشانت محروم کن تا سلامت بمانند و سلامت بمانید.
مهمان نوازی کرونایی یعنی به خانه من نیا چون نمی خواهم در این مسیر و برای این سنت پسندیده باستانی بیمار شوی. یا خدای نکرده جانت را از دست بدهی. پذیرایت نخواهم بود چون میخواهم سلامتی به تو تعارف کنم.
بچه که بودیم فکر می کردیم اگر کفش و لباس نو نپوشیم، اگر تنقلات شب عیدمان کامل نباشد، اگر دید و بازدید و مسافرت نرویم سال نو نمی شود. اما اکنون دیگر بچه نیستیم. باید بدانیم اولویت اولمان سلامتی است.
کرونا، آداب و رسوم و فرهنگ و معاشرت بر نمی تابد. هرچند امروز بنا به ضرورت بچه های مهدکودک هم می دانند کرونا با هیچکس شوخی ندارد. ما بزرگترها باید بیشتر مراقب باشیم. نگوییم مرگ دست خداست. بخاطر یک سهل انگاری ساده با زندگی دیگران بازی نکنیم.
بشنویم از کسی که می گوید برای یک تصادف ساده به اورژانس مراجعه کرده و فهمیده ریه هایش درگیر کرونا شده و خودش خبر نداشته.ببینیم چقدر پزشک و پرستار و پرسنل درمانی بخاطر مراقبت از بیماران کرونایی مبتلا شده اند و جان داده اند.
ببینیم که می گویند: خسته ایم، رمق نداریم، جان نداریم. التماسشان را بی پاسخ نگذاریم که می خواهند در خانه بمانیم.
بشنویم از آشنایی که می گوید از شهرستان مهمان داشته و تمام خانواده اش مبتلا شده. یکی در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است و دیگری فوت شده. بشنویم که می گوید: بیمار فوت شده شان را بدون دفن و کفن و تشریفات با همان کاور بیمارستان در عمق۶ متری دفن کرده اند.
امسال دیو سیاهی و پلیدی دیرتر از سرزمینمان بیرون می رود. درست است که زمین به مدار اعتدالی خود رسیده، اما هنوز موقع برات دادن برای مونو خواهر کوچک نوروز نرسیده است. هنوز (شب علفه) و گذاشتن گیاهی به نشانه سبزی و سرسلامتی بر سر در هر خانه فرا نرسیده. سیاهی هنوز جولان می دهد و بی رحمانه قربانی می گیرد.
ما مردمی مهمان نوازیم و می خواهیم وقتی که کرونا رفت و سلامتی و سعادت به این سرزمین برگشت، باز درب خانه هایمان را بروی مهمان باز کنیم. او را بالا بنشانیم و کماچ سهن و کلمپه و شیرینی خانگی دست پخت مادر و قوتو با فرمول اختصاصی بی بی را تعارفش کنیم. باز به تماشای بارگاه پیرجارسوز و تل ابلیس ببریمش. شکوفه های سیب و زردآلو را نشانش بدهیم. به تماشای دشت شقایق ها و کوههای سفید و پربرف چهلتن ببریمش.
ما می خواهیم بعد از این روزهای تاریک و سیاه، سالهای سال کنار هم باشیم و نوروز را به یکدیکر شادباش بگوییم.
پس تا آن روز، تحمل چند روز دوری و خانه نشینی اصلا کار دشواری نیست.
نظر شما