اواخر بهمن ۹۸ بود که کرونا به ایران هم رسید و هرچند خیلی چیزها و آدمها را از ما گرفت، اما خیلی دلها را از راه دور به هم نزدیک کرد. ویروس کرونا بزرگترین بمب خبری ادامهدار در اواخر سال ۹۸ و ابتدای نوروز ۹۹ است. وزارت بهداشت که مسئولیت اصلی سلامت مردم را بر عهده دارد و از آن به عنوان تولیت سلامت یاد میشود، از همان ابتدا وظیفه مقابله و کنترل ویروس را عهدهدار شد. هرچند گوش مردم به خیلی از توصیههای اول شخص وزارت بهداشت بدهکار نبوده و از همان ابتدا مسیر گیلان و مازندران را در پیش گرفتند. اقدامی که باعث انتقال ویروس شد و کم کم سراسر ایران را در بر گرفت.
واکنش مردم به داستان کرونا را میشود در چند فصل نوشت. اول فصل انکار است. فصلی که در زمینه سلامت خیلی ممکن نیست. یعنی وقتی یک بیماری واگیر در کشور شکل میگیرد، اصلا منطقی نیست که نظام سلامت آن را مخفی کند. مهمترین دلیل این عدم انکار هم بار مالی فراوانی است که به علت درمان به همراه خواهد داشت. پر شدن تختهای بیمارستانی، افزایش ساعت کاری نیروهای بهداشت و درمان، استهلاک منابع فیزیکی و انسانی و در نتیجه رسیدگی دشوارتر به سایر بیماران از جمله مواردی است که باعث میشود بتوان با آنها، نظام سلامت را از اتهام پنهان کاری مبرا کرد.
فصل دوم کرونا در ایران به موضوع عدم اقدام به موقع اشاره دارد. این فصل داستان هم قابل حل است. اولین مورد اعلام شده ابتلا به ویروس کرونا در ایران مربوط به ۳۰ بهمن ۹۸ در قم است. مواردی که گفته میشود ۲ ساعت پس از قطعی شدن و اعلام به وزیر بهداشت، توسط سعید نمکی (وزیر) رسانهای شد. در آن بازه زمانی، کیتهای تشخیصی ویروس کرونا در کشور با محدودیت مواجه بود، اما به مرور و با توجه به گسترده شدن ویروس، کیتهای تشخیصی که توسط دو شرکت آلمانی و هلندی ساخته میشد، توسط سازمان جهانی بهداشت وارد کشور شد و حتی تعداد آزمایشگاهها که در ابتدا فقط ۲ آزمایشگاه بود، کم کم به ۵۰ و چند آزمایشگاه رسید.
قبل از شکل گیری داستان کرونا و وقتی هنوز در مرحله طرح بود، وزارت بهداشت و رسانهها تلاش کردند مردم را با این ویروس و راههای پیشگیری از آن آشنا کنند؛ اما پذیرش مردم و حرف شنوی از طرف جامعه نسبت به این توصیههای بهداشتی به حدی کم بود که جادههای شمالی پر از اتومبیل شد. این در شرایطی است که می دانیم ویروس کرونا بدون همکاری جامعه قابل کنترل نیست و مهمترین کولهبار ایرانیان که از ۹۸ به ۹۹ آمد همین ویروس است.
کرونا و پیشروی آن در کشور، حال خیلیها را گرفت و بخشی از جامعه علاوه بر اینکه در خانه ماندند، دیگران را هم تشویق کردند که در خانه بمانند و کارهای عقب افتادهشان را انجام بدهند یا به فعالیت فرهنگی مثل کتاب خواندن و فیلم دیدن بپردازند. اتفاقی که در سطحی گسترده در فضای مجازی مطرح شد و بسیاری از آن استقبال کردند و حتی کتابهای خوانده شده و فیلمهای دیده شده در ایام قرنطینه اختیاری را به هم معرفی کردند.
فصل دیگری از ماجرای کرونا به قرنطینه اختصاص دارد. قرنطینه در واقع به دو صورت انجام میشود که یک نوع اجباری و دیگری اختیاری است. نظام سلامت هرگز به این نتیجه نرسید که باید قرنطینه اجباری در کشور یا استان یا شهر خاصی اتفاق بیفتد و همواره مردم را تشویق کرد که به قرنطینه اختیاری روی بیاورند. هرچند پذیرش آن از طرف مردم تقریبا درصد اندکی داشت، اما تنها راه همین بود. محدودیت در رفت و آمدهای شهری و بین شهری، محدودیت در مراودات و رعایت بهداشت فردی و اجتماعی مهمترین توصیههای وزارت بهداشت به افراد برای مقابله با ویروس کرونا است. اتفاقی که خیلیها به آن توجهی نمیکنند و همچنان باعث گسترش ویروس میشوند.
داستان کرونا در ایران هرچه هست و به هرجا که ختم شود، خیلی چیزها را یادمان آورد. اینکه همه ما چقدر به آغوش خانواده و شهرمان نیاز داریم. اینکه وابستگیهای عاطفی ما چقدر زیاد است و وقتی به هر دلیل محدود میشویم، حالمان دیگر حال نیست. کرونا یک جور اجبار با خود به همراه آورد و به ما ثابت کرد که مفهوم سلامت آنقدر گسترده است که اگر آن را از دست بدهیم، نه فقط به خودمان، بلکه به خانواده و جامعه هم ضربه میزنیم.
کرونا بالاخره تمام میشود و میماند سلامت روان ایرانیانی که این بازه زمانی را هرگز فراموش نخواهند کرد و شاید داستانها و فیلمها روایتهای مختلفی از آن نوشته و ساخته شود. در این میان باید به فعالیت کارکنان بهداشت و درمان و البته خبرنگاران توجه ویژه کرد. افرادی که در صف اول مقابله با کرونا و اطلاع رسانی درباره آن بوده و هستند. سلامت روان این افراد حتما بسیار بیشتر در خطر خواهد بود.
نظر شما