۱۲ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۱۵
کد خبر: 83733472
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

آه از این روزها و برخی عزیزان!

۱۲ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۱۵
کد خبر: 83733472
لیلا خطیب زاده
آه از این روزها و برخی عزیزان!

استان ها - ایرنا - ما مردم ایران، برخی آیین ها و رسم و رسومات را یادمان نمی آید، حتی در سخت ترین شرایط انجام نداده باشیم.

مثلا یادمان نمی آید که آیین نمازجمعه بعد از انقلاب را کنسل کرده باشیم. همیشه حتی در بدترین شرایط نماز جمعه را برپا کرده ایم. حتی با وجود بمباران زمان جنگ و اقدامات تروریستی ضد انقلاب ها.

زمانی که ضد انقلاب ها در سال های اولیه بعد از انقلاب، تاخت و تاز داشتند و هر روز چندین و چند تن از هموطنان بیگناه را ترور می کردند باز هم مردم نمی ترسیدند و به نماز جمعه می رفتند. حتی چند تن از امامان جمعه هم در این اقدامات تروریستی به شهادت رسیدند.

ما مردم یادمان نمی آید که سفره هفت سین نچیده باشیم حتی وقتی که جنگ بود و عده ای از هموطنان به جبهه رفته بودند. رزمندگان، اگر اقلام واقعی هفت سین را نداشتند با انواع و اقسام ابزار آلات سین دار، به چه زیبایی و خلاقیتی هفت سین می چیدند. آن چیزها می توانست سیم خاردار - سر نیزه - سیم چین - سمبه کلاش - سیمینوف - سربند و  سیم تله باشد فرقی نمی کرد، رزمنده ها  آنها  را روی یک چفیه تحت عنوان سفره می چیدند و با این کار هم نوروز را گرامی می داشتند و هم عکس یادگاری می گرفتند.

ما مردم ایران؛ همچنین یادم نمی آید مراسم دید و بازدید نوروز را قطع کرده باشیم . زمان جنگ که بود و دسته دسته پیکر نازنین شهدا را که می آوردند و با اشک و آه آنها را به خانه ابدیشان بدرقه می کردیم باز هم عید که می شد با دلی آکنده از غم آن عزیزان از دست رفته هم باز هم دید و بازدید عید را یادمان نمی رفت. یعنی در حین عزاداری این آیین را هم بجا می آوردیم و ازمیهمانان پذیرایی می کردیم.

یادم می آید ،  پدر بزرگم که به رحمت خدارفته بود  و ما عزادار بودیم درست است که در خانه ما به دلیل عزادار بودن به رسم شهرمان از شیرینی و آجیل خبری نبود اما دلیلی نداشت که میهمانانمان را پذیرانی نکنیم منتها یک ظرف نقل، یک ظرف خرما و میوه، کل تنقلات ما بود.

همچنین یادم می آید یک بار دیگر در سال های پیش، دهه محرم با نوروز مصادف شده بود. با اینحال بازهم مراسم دید و بازدید برگزار می شد و جالبی آن اینجا بود که هر کس به خانه ما می آمد یا ما می رفتیم به خانه آنها برای دید وبازدید، اول می گفتیم «عید شما مبارک» و بعد هم به می گفتیم «خدا لعنت کند یزید را» . انگار اگر بعد از عید مبارکی بر یزید لعنت نمی فرستادیم ، عذاب وجدان می گرفتیم.

خلاصه اینکه ما ایرانی ها رسم و رسومات و برخی آیین هایی که بعدا باب شد را هم هرگز تعطیل نکردیم و در سخت ترین شرایط و در بحرانی ترین زمان، آنها را بجا می آوردیم تا امسال که یک دفعه این کرونا آمد. اولش به شوخی گذشت. بعد که جدی شد ، ورق  برگشت. مردم ، اول، نماز جمعه و جماعت می رفتند  و بعد یک دفعه اعلام شد که این مناسک تعطیل ، چه رسد به جاهایی مثل مدارس، دانشگاه ها و حتی چند شنبه بازارها. الان هم که کلا همه چیز تعطیل است. هر روز حتی خبر از مسدود بودن فلان محور ارتباطی و جاده را می شنویم و فرمانداران و مسئولان شهری هم که با احترام از مردم می خواهند به شهرشان سفر نکنند.

این روزها اگر کسی به دید  و بازدید عید برود همه او را سرزنش می کنند چرا که موضوع خیلی جدی است . حتی بسیاری از هموطنان به تشییع جنازه و مراسم عزاداری هم نمی روند.

درست است که خوشبختانه بسیاری از هموطنان رعایت می کنند و این روزها در قرنطینه خانگی بسر می برند به این امید که کرونا هر چه زودتر دست ازسرشان بردارد، اما به نظر می رسد که همیشه یک نفر در این قرنطینه های خانگی رعایت هنجار جدید را نمی کند و گاهی تا سر بجنبانی می بینی خانه نیست.

آدم نمی داند با این شخصیت های نازنین که اتفاقا دوستشان هم داریم چه کند؟ یکی از این شخصیت ها، پدر جان من است!  امروز آن هم با یک تلفنی که به او شد با خبر شد فلان فامیلشان فوت کرده است. پدر جانم بدون اعتراض های مادرم شال و کلاه کرد و رفت بیرون برای تشییع جنازه.

هر چه مادرم گفت نرو آخرش کرونا می گیری! او با بی خیالی جواب داده بود: "طوری نمیشه ۲ متر ۲ متر از هم فاصله داریم. زشته نمیشه نرم "!

من تا متوجه شدم گوشی تلفن را برداشتم تا از راه دور او را تذکر دهم. پدر جانم که می دانست برای چه تماس گرفته ام قبل  اینکه دهان به شکوه باز کنم، این را گفت: الان توی بانکم!

گفتم : نازنینم! قبلش کجا بودی؟!

گفت: آهان قبلش!

گفتم: آره قبلش! رفته بودی تشییع جنازه؟!

گفت: کسی نمرده بود! اشتباهی به من خبرداده بودند یک نفر دیگه مرده بود!

گفتم: پس رفته بودی سرخاک! اما بهت گفته بودند که اشتباه شده!

گفت: آره خیالت راحت باشه کسی نمرده!

خدا رو شکر، کسی از فامیل های ما نمرده است تا این ساعت وگرنه پدر جانم حتما در مراسم تشییع جنازه شرکت می کرد.  

من فکر می کنم خیلی از خانواده های ایرانی از این پدرجان ها داشته باشند. چون هر وقت از دست پدرجانم و این کارهای مخاطره آمیزش در این روزهای سخت کرونایی برای یکی از دوستان و آشنایان گله می کنم او هم در مقابل، می گوید :"ما هم در خانه یکی داریم".

یکی از دوستانم می گوید: ما حتی اجازه نمی دهیم پدرم برای گذاشتن زباله ها به سر کوچه برود. یک بار که رفته بود کیسه زباله را سر کوچه بگذارد تا سه ساعت از او خبری نبود و رفته بود برای خودش سیر و سیاحت و ما هم داشتیم توی خانه حسابی جوش وجلا می زدیم.

به هر حال خدا بخیر بگذراند. اگر همه ما رعایت کنیم همیشه یک نفری هست که دلمان را برنجاند و رعایت نکند. براستی با این عزیزان باید چه کنیم؟ کسی می داند؟

کرونا امده است. پیرو جوان هم نمی شناسد. رعایت حال کسی را که تشییع جنازه رفته یا در مراسمی شرکت کرده است هم نمی کند همه را مبتلا می کند.

بر اساس اعلام امروز کیانوش جهانپور ، رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تاکنون ۴۴ هزار و ۶۰۶ نفر در کشور به طور قطعی به ویروس کرونا مبتلا شده و ۲ هزار و ۸۹۸ نفر به علت ابتلا به این ویروس فوت کرده و ۱۴ هزار و ۶۵۶ نفر نیز بهبود یافته‌اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha