خواندن و شنیدن نظرات متفاوت و بعضا شاعرانۀ هنرمندان نسبت به بحران کرونا در این روزها، یکی از مواردی است که کمک میکند تا علاوه بر دیدن زندگی و زخمهایش از چشمها و زوایایی دیگر، یاد بگیریم تا چطور در مواقع بحران، موثر و مفید زندگی کنیم. همه آدمهایی که در این روزها وجدان بیدار دارند و قرنطینه خانگی را حفظ کردهاند، در یک نکته اشتراک دارند و آن صرف کردن زمانی طولانی در خانه است؛ اما آنچه در اینجا تفاوت ایجاد میکند، کیفیت و شیوه گذران این وقت است.
قطعا ایام قرنطینه هم میتواند به زمانی مفید که صرفا در آن وقتکشی نشود، بدل گردد. زمانی که میتوان با خواندن تجربیات و شیوه زندگی دیگران آن را به زمانی برای اتمام کارهای نیمهکاره، شروع کارهای جدید و زمانی مطلوب برای آموختن و یادگیری، تبدیل کرد.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی تلفنی خبرنگار فرهنگی ایرنا با محمد صالح علا مجری تلویزیون، بازیگر سینما و شاعر، در راستای پویش سهم من در مبارزه بابحران کرونا است.
صالح علا در ابتدا و با تشبیه بحران شیوع ویروس کرونا در جهان به جنگ جهانی سوم، بیان داشت: به نظر میرسد که این داستان، جنگ جهانی سوم است و مردم درگیر آن هستند. ما همیشه منتظر جنگ جهانی سوم بودیم و نمیدانستیم جنگ سوم جهانی، به این خوبی است. زمانی از انیشتین پرسیدند که «در جنگ سوم جهانی، آدمها با چه چیزی میجنگند؟ او میگوید: جنگ سوم را نمیدانم اما مردم در جنگ چهارم جهانی، با داس و قلوهسنگ میجنگند»؛ یعنی انیشتین تابدین اندازه مأیوس بوده است؛ اما خوشبختانه پیشبینی انیشتین درست نبود؛ چراکه جنگ سوم جهانی، یک جنگ عاشقانه و عالمگیر است. البته چون آغازگر دو جنگ قبلی جهانی که جهان را به مصیبت و مشقت کشاند، غربیها بودند (که اینها به دلیل همین جنگهایی که خودشان مسبب آن بودند، اتحادیهای درست کردند و چند سال پیش انگلستان از اتحادیه بیرون آمد -داستان برگزیت-) من تصور میکردم در جنگ سوم هم، باز غربیها دامن زننده آن باشند اما این جنگ سوم بسیار شرافتمندانه بود و جنگی است که مردم را به هم نزدیک کرد. مردم دنیا متوجه شدند که وقتی دشمن مشترک دارند، کنار هم هستند.
وی ادامه داد: این جنگ تنها جنگی است که هم ژنرالها، وزرا، فرماندهان و رئیس دولتها مقتول آن میشوند و هم ما مردم عادی. همه ما در یک جبهه هستیم و خانههای ما سنگر ما است. البته این در سنگر بودن، نه از روی ترس که از روی علاقه به دیگران است. ما در سنگر هستیم تا دیگران آسیب نبینند. به همین دلیل من فکر میکنم بعدازاین جنگ جهانی سوم، باید به تمام کسانی که در خانه ماندهاند، مدال بزرگ ایثار داد و هرگز فکر نمیکردم اینهمه مردم جهان باهم زلف گرهزده داشته باشند.
این مجری تلویزیون تصریح کرد: البته ما شرقیها با فرماندهان غربی فرق داریم. زمانی یادم هست که درجایی میخواندم یک فرمانده ایرانی، در جنگها از تیرهایی از جنس طلا استفاده میکرد. میپرسند چرا تیر طلایی به دشمن میزنی؟ میگفت برای اینکه اگر خدایی نکرده با تیر من مقتول شد، خانوادهاش پولی برای سوگواری داشته باشند و اگر مجروح میشود تیر من را بفروشد و بتواند برای معالجه هزینه کند. درنتیجه فکر میکنم ما شرقیها مقداری شرافتمندانه به جنگ نگاه میکنیم؛ چون ما هرگز بمب اتمی درست نکردهایم و هیروشیما و جنگ جهانی را راه نیانداختهایم؛ اما این جنگ، بامزه، عادلانه و انسانی است و قهرمانانش از همین حالا مشخص است که پزشکان و پرستاران و پژوهشگراناند؛ یعنی کسانی که در خط مقدم هستند.
«جنگ دشواری است؛ چنانچه همه جنگها دشوار هستند اما به نظرم جنگی عاشقانه است که آدم در آنقدر خودش و دیگران را بیشتر میداند. به همین دلیل فکر میکنم مردم ما کمبودی ندارند و کمبودشان بوسه و آغوش است. بهشخصه فکر میکردم این احساسات پایانی ندارد و من میتوانم همواره دست پدر و مادرم را ببوسم اما قحطی بوسه و آغوش کسانی شد که دوستشان داریم».قرنطینه؛ زمان خوبِ باهم بودن
صالح علا در پاسخ به این سوال که ایام قرنطینه را چگونه میگذراند، گفت: این روزها بیشتر کتاب میخوانم، ترانه مینویسم، کتابهایی که نیمهکاره نوشتهام و یا نمایشنامههای نیمهکارهام را تمام میکنم. این روزها همدیگر را بیش از قبل دوست داریم و همان کارهایی که گفتهاند را انجام میدهیم. خودم دائم دستانم را میشویم. این مدت به ایوان رفتهام و باران را نگاه کردهام و قرنطینه را حفظ کردهام و به هموطنان جان، این توصیه را داشتهام که همین کار را بکنند. به خاطر دیگران در خانه بمانیم و این در خانه ماندن به عقیدهام بسیار کار انسانی و باشکوهی است.
وی در واکنش به کسانی که میگویند، حوصلهشان سر رفته است، یادآور شد: حوصله کسی سر نمیرود، حوصله آدمی گاهی خسته میشود. برای این خسته نشدن من میگویم مردم کتاب بخوانند، فیلم ببینند، موزیک گوش دهند و فکر کنند؛ چراکه هیچ کاری بهاندازه فکر کردن لذتبخش نیست. ضمن اینکه کتاب خواندن، صرفاً مرور نسخ کاغذی نیست بلکه همینکه آدم با خانواده، همسر، پدر و مادر، خواهر و برادر و فرزندش حرف میزند و چایی میخورد، این انتقال تجربیات، همان کتاب خواندن است؛ درنتیجه ایام قرنطینه دوره بسیار خوبی برای باهم بودن است.
همه زندگی ما کتاب است وقتیکه داریم چیزی یاد میگیریم. بزرگترین سرمایه زندگی ما خاطرات ما است که خوشبختانه قابلحمل است؛ پس پیشنهادم به آدمها این است که بنشینند و خاطراتشان را مرور کنند.
شاهنامه، دهخدا و معین بخوانیم
این نویسنده و شاعر در اشاره به کتابهایی که میشود در این ایام خواندن آن را به سایرین توصیه کرد، خاطرنشان کرد: کتابی که برای خواندن در این ایام توصیه میکنم، خواندن لغتنامه دهخدا یا معین است؛ چون بزرگترین دارایی ما، زبان شکرریز فارسی است. همچنین پیشنهاد میکنم شاهنامه را بخوانند.
وی افزود: رمان کوتاه (وقت سعد) از خانم کلاریس لیسپکتور (نویسنده اکراینی که اکنون فوت شده است) را توصیه میکنم یا مباحث و کتابهایی که در باب روانشناسی جدید نگاشته شده است؛ مثلاً کتابهای پرفسور کونمن که بسیار آموزنده است و به این مهم توصیه میکند که عجله نکنیم و فرصت فکر کردن داشته باشیم. بیشتر عمر من به عجله کردن گذشته و این نکات برای ما آموزنده است. کتاب برتری خفیف تألیف آقای جف اولسون کتاب مفید دیگری است که خواندن آن را پیشنهاد میکنم؛ اولسون میگوید تکرار کارهای کوچک و ساده در یک بازه زمانی طولانی، نتیجهای بزرگ دارد؛ ۱۵ سال هرروز همبرگر و نوشابه خوردن، مرض قند و چاقی به همراه دارد؛ همانگونه که ۱۵ سال روزی یک ربع ورزش کردن یا کتاب خواندن ما را به نتیجه خوبی میرساند.
اولسون عقیده دارد اگر پانزده سال، روزی پانزده صفحه کتاب بخوانیم،احتمالاً انسان بهتری میشویم. این آثار و این سبک مطالعات را توصیه میکنم چرا که ما را با خودمان آشنا میکند تا خودمان را بهتر بشناسیم.
ما سربازان یک جنگ بزرگ هستیم
صالح علا در پاسخ به این سوال که چه توصیهای میشود به آدمها کرد که سفر خود را به تعویق بیاندازند، گفت: اهل نق زدن نیستم و هرگز نمیگویم کسی چهکاری بکند و نکند. فکر میکنم آدمی که دائم در سفر است در خانه هم که بماند، میتواند به آنجایی که میخواهد سفر کند.
باید یادمان باشد که امروز ما سربازان یک جنگ بزرگ هستیم و باید فداکاری کنیم و خانواده، هممحلی، همشهری، هموطنان و همه انسانها را در جهان نجات دهیم؛ یکی از راهکارهای این فداکاری، گوش دادن به نکاتی است که پژوهشگران و متخصصان یعنی کسانی که عمرشان را در این راه گذاشتهاند به ما میگویند.
وی افزود: دو ماه است که کار من خوردن و خوابیدن است، درحالیکه بسیار هموطنان من هستند که این مدت کارشان نخوردن و نخوابیدن بوده است و دارند مشق فرشتگی میکنند. من احساس گناه میکنم اگر ببینم سفر رفتن من، هموطن پزشک و پرستار من را به اندوه و دردسر بزرگتری دچار میکند و یا خدایی نکرده موجب شوم که کسی دیگر مبتلا شود. میتوانم در حق خودم ستم روا کنم ولی حق ندارم به دیگران ستم کنم؛ بهویژه به هموطنانم که دوستشان دارم.
نظر شما