پزشکی و پرستاری در زمره مشاغلی است که در نظام رتبهبندی حرفهای اغلب کشورهای جهان از ارزش و اعتبار بسیار بالایی برخورداراست. حساسیت و ارتباط تنگاتنگ با سلامت و جان مردم به عنوان مهمترین عنصر حیات واحدهای بنیادین و در واقع سلولهای جامعه به شغل پزشکی جایگاه ویژهای بخشیدهاست. این روزها ایجاد شرایط همهگیری جهانی بیماری کرونا یک بار دیگر نگاهها را به جامعه پزشکی به عنوان مبارزان خط مقدم مبارزه با بیماری و اهمیت این حرفه جلب کردهاست.
در میان اخبار نگرانکننده و گاه امیدبخش از سراسر جهان، بارها تصاویری از قدردانی مردم کشورهای مختلف از کادر درمانی این کشورها را به چشم دیدهایم، از نورافشانی روی بناهای شاخص تا تشویقهای مکرر از بالکنها و پشتبام شهروندانی که به قرنطینه رفتهاند؛ تصاویری که گویای قدرشناسی از درمانگرانی است که اکنون در صف اول مبارزه با کرونا ایستادهاند.
در این ارتباط، «کوثرشیخ نجدی» کارشناس مسایل آموزشی مینویسد: این روزها که از ترس جان در کنجی پنهانشدهایم تا مبادا کسی از کنارمان بگذرد و مبادا با احتمالاتی به ویروس آلودهمان کند، کسانی ساعتها و روزها است که در خط مقدم مبارزه با کرونا قراردارند؛ پزشکان و پرستارانی که عکس و کلیپ صورتهای پریده رنگ و کبود شده، تن بیتوان شده بر کف بیمارستان، اشکهای غریبانه مادرانه و پدرانهشان را به عنوان قهرمان در صفحات مجازیمان منتشر کردهایم.
اما به نظر میرسد این رفتار بیش از آنکه نشان قدردانی ما باشد، فقط به این دلیل است که «لایکخور» خوبی دارد. چرا که هنوز چندان از زمانی نگذشته که با انواع خشونتهای فیزیکی و کلامی پزشکان را مینواختیم. هر کجا هم که زورمان نمیرسید در سریال طنزی که لابد عذرش موجه است تا توانستیم کوفتیم و متهم کردیم به زیرمیزیبگیری، دزدی، بیسوادی، بیمسوولیتی و بیوجدانی.
مردم را بیاعتماد کردیم، به طوری که برای یک بیماری ساده سردرگم شوند و نسخه و حرف یک پزشک دلشان را قرص نکند. از پزشکان، انسان که نه موجوداتی یا هیولاهایی ساختیم پولخوار و بیوجدان؛ اما هرگز نگفتیم که اگر شما برای فلان عمل جراحی ناچار هستید چنین مبلغ هنگفتی بپردازید، دلیلش این پزشک از خدا بیخبر نیست و این مبلغ اساسا هزینههای اتاق عمل، تجهیزات بیمارستانی، پرستار و بیهوشی و هزار چیز دیگر را شامل میشود. نگفتیم مشکل تعرفههای عملهای جراحی در بیمارستان دولتی چقدر است که هیچ پزشکی حاضر نمیشود ریسک یک عمل جراحی، بیهوشی بیمار، شکافتن و آنچه نمیدانیم را در چنین بیمارستانی بپذیرد.
مساله این است که ما همه واقعیت را نگفتیم. ما حقیقت را پنهان کردیم. هرگز و هیچ کجا نگفتیم چه بلایی سر یک دانشآموز میآوریم تا بتواند در رشته پزشکی قبول شود و اساسا چرا؟
نگفتیم در روزهایی که بقیه در حال خوشگذرانی و تفریح و چرخیدن زیر بارانهای دو نفرهشان هستند، دانشجوی پزشکی هفت سال تمام با کتابهای حجیم و جنازههای کبود شده سروکله میزند؛ با همراهِ بیماری که سرش فریاد میکشد و او را با خدا اشتباهی گرفته، کتکش میزند و دندههایش را خرد میکند، مواجه میشود. نگفتیم چگونه در دوره رزیدنتی ناچار است روزی دهها عمل را رایگان انجام دهد و کشیکهای سیساعته بایستد و در ساعات باقیمانده نیز حبس شود و درس بخواند که بعد، در محرومترین نقاط ایران جایی که عمرا کلاهتان هم بیافتد نخواهید رفت، تازه بشود یک پزشک طرحی.
هیچکس کشیکهای طاقتفرسای اورژانس، شببیداریها و نجات دادن جان آدمها میان خون و چرک و بالاآوردنها را نشان نداده است. اما مثلا ماشین شاسی بلند یک پزشک در چهل سالگی او به چشممان میآید؛ ماشینی که برخی در بازار با چند ماه کلاه گذاشتن و برداشتن یا سوء استفاده از بزنگاه نوسان نرخ سکه و ارز، یا چند ساختمانسازی بیکیفیت، بهتر از آن را میخرند؛ افرادی که نه جنازه میبینند، نه استرس اتاق عمل و نجات جان آدم ها را می کشند، نه خانوادهشان به غیبت دائمی آنها به خاطر کشیکهای پیاپی اعتراض می کنند و نه هیچ.
منصف نبودن، خلق و خوی برخی است. هر وقت به کسی نیاز داریم، کسی که نجاتمان دهد یا حتی برایمان بمیرد، او قهرمان ما است، اما خیلی زود فراموشش میکنیم، جایی که به روش و میل ما عمل نکند.
حتی نمیخواهیم بیشتر بدانیم. مثلا نمیخواهیم بدانیم که شرکتهای بزرگ بیمه چه بلایی سر پزشک و بیمار میآورند. از سویی حق بیمه را دریافت میکنند و از آن طرف فقط بخش کوچکی از هزینههای درمانی را متقبل میشوند و همان را هم با تاخیر بیش از یکساله به پزشکان میپردازند.
هیچیک از ما حاضر است کالا یا خدماتش را به قیمت دو سال قبل به جامعه پزشکی بفروشد؟ اتفاقا اگر دستمان برسد بیش از ارزش واقعی را از آنها خواهیم ستاند. میبینید؟ قدردانیمان محدود به هشتکپراکنی است.
شاید بگویید پزشکانی هستند که تخلف میکنند، اخلاق پزشکی را رعایت نمیکنند یا زیرمیزی میگیرند. قبول. مثل خیلیهای دیگر. آنها هم برآیند همین جامعهاند. محصول همین نظام آموزش و پرورش، همین صدا و سیما، همین سیاستها و اجتماع هستند. میخواهید بگویید از سیاره دیگری آمدهاند؟
اما آیا شما کسی نیستید که میخواهد فرزندش پزشک شود؟ برایش معلم خصوصی نمیگیرید؟ وقتی با آب و تاب برایش از پزشکی حرف میزنید، دقیقا او را تشویق به داشتن چه شغلی میکنید؟ شغلی که خوب پول در میآورد یا خوب به مردم خدمت میکند؟
جامعهی پزشکی به حکم شرافت و اخلاق و با وجود همه کمبودها و مخاطرات، جسورانه در حال انجام وظیفه و مراقبت از ما است. نیاز به قدردانی خاصی نیست همین که اینروزها را به خاطر بسپاریم و مهربانتر باشیم کافی است.
نظر شما