اخیرا بحثی میان سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا و سفیر چین درگرفت که البته شاید لازم نبود. در این رابطه سخنگوی وزارت امور خارجه بدون اشاره به این سخنان و واکنشها اظهارنظری با محتوای قدردانی از کمکهای کشور چین انجام داد که بحثهای زیادی برانگیخت و وزارت امور خارجه به طرفداری از چین متهم شد. در عین حال اظهاراتی توسط برخی چهرهها و شخصیتها علیه دستگاه دیپلماسی مطرح شد.
قبل از هر چیز لازم به ذکر است که وزارت امور خارجه یک نهاد حاکمیتی فراجناحی و غیرسیاسی است که به عنوان نماینده نظام مسئولیت تنظیم روابط و مناسبات خارجی را برعهده دارد و نهایت سعی خود را می کند که هر حرکت یا سخنی را مطابق اصول حرفهای و با برنامهریزی انجام دهد. در هیچ کشوری بنای دستگاه دیپلماسی این نیست که در دعواها و مشاجرات داخلی وارد شده و پاسخ هر اتهامی را بدهد. زیرا در بسیاری از موارد اصل بر محرمانه بودن اقدامات سیاست و برنامههای سیاست خارجی است و در صورت پاسخگویی مکرر بیم آن میرود که دشمنان و رقبا موفق به کشف خط فکری یک سیاست و برنامهریزی شوند و در تخریب آن بکوشند.
بنابراین انتظار از وزارت امور خارجه برای ورود به هر دعوایی نامعقول است و این وزارتخانه را از پیگیری اهداف مورد نظر نظام دور میکند. همانگونه که در سالهای اخیر شاهد بودهایم وزارت امور خارجه در بسیاری از موارد اتهامات، توهینها و افتراهای زیادی را به جان خریده اما عالما و عامدا سکوت پیشه کرده تا مبادا با یک اظهارنظر بیموقع برنامهریزیهای نظام در یک مسئله بینالمللی تخریب شود. دست بر قضا همین امر باعث شده وزارت امور خارجه گاه به غربگرایی و گاه به شرقگرایی متهم شود.
در موضوع مشاجره توییتری سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا و سفیر چین در ایران به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی حرف و حدیثهای زیادی مطرح شده است. با این حال به نظر میرسد بیان چند نکته در این خصوص لازم است.
۱- سخنگوی وزارت امور خارجه از کمکهای دولت چین به ایران قدردانی کرد. این کار لازمی بود. چین در هنگام شیوع کرونا بیش از ۳۰ فروند هواپیمای باری کمکهای دارویی و تجهیزات پزشکی را به ایران منتقل کرد. علاوه بر این آنها که قبل از ایران گرفتار این ویروس شده بودند، با اعزام هیاتهایی تجربیات خود را در اختیار ما گذاشتند تا بتوانیم جان بیماران بیشتری را نجات دهیم.
با این حال برداشت برخی در داخل این بود که در جدال توییتری میان سخنگوی ستاد ملی کرونا و سفیر چین، وزارت امور خارجه جانب سفیر چین را گرفته است که برداشت نادرستی از این مسئله است. فارغ از اینکه اظهارنظر سخنگوی محترم ستاد مقابله با کرونا کارشناسی است یا خیر، قدر مسلم این است که وزارت امور خارجه با گفته سخنگوی ستاد ملی کرونا موافق نبوده و نیست و آن را نظر شخصی یا بخشی وی میداند و آن را موضع دولت ایران ندانسته و هیچ بار حقوقی بر آن مترتب نمیداند. نه از اینرو که بین یک مقام ایرانی و یک سفیر خارجی بحث دو جانبهای در گرفته است بلکه از این رو که چنین موضعگیری سخنی میتواند مورد سوءاستفاده بعضی کشورها قرار گیرد و در بازیهای سیاسی بینالمللی به عنوان ادلهای علیه یک کشور دوست قرار گیرد.
شیوع کرونا عملکرد خیلی از دولتها را زیر سوال برده است و برخی از دولتمردان تلاش میکنند با فرافکنی و اتهامزنی به دیگران خود هم خود را نزد افکار عمومی تبرئه کنند و هم اگر میتوانند از شرایط ایجاد شده در مناسبات بینالمللی بهرهبرداری کنند. دعوایی که در هفتههای اخیر رییسجمهورآمریکا علیه چین به راه انداخته از این سنخ رویکردها است که در فضای رسانهای و تبلیغاتی هم به شدت نمود یافته است. رییسجمهور آمریکا به هر دلیل اصرار دارد کرونا را ویروس چینی یا ویروس ووهان بنامد و وزیر امور خارجه آمریکا بیانیه گروه هفت را بلوکه میکند فقط به این خاطر که سایر اعضا حاضر نیستند این ویروس را ویروس چینی بنامند. در چنین شرایطی باید دید اساسا ورود به این دعوا و موضع گیری در این خصوص چه نفعی برای کشور میتواند داشته باشد ولو اینکه چنین اظهارنظری کارشناسی باشد.
۲- نگارنده احتمال میدهد که آمریکا با استفاده از اقدامات یکجانبه و فراقضایی در مورد شیوع ویروس کرونا تلاش میکند چین را مقصر جلوه داده و برای جبران خسارات اقتصادی خود از این کشور باجگیری کند. کما اینکه هم اکنون پروندههای قضایی میلیاردی علیه دولت چین در بعضی از ایالتهای آمریکا طرح شده است. مبنای این ادعا مقررات بینالمللی بهداشت مصوب ۱۹۹۵ است که بر اساس آن دولتهای عضو وظیفه دارند هنگام بروز یک اپیدمی به سایر اعضای جامعه بینالمللی اطلاعرسانی کنند و در غیر این صورت، قصوری انجام دادهاند و اگر ثابت شود که عمدا چنین کاری انجام نشده است، مستوجب جبران خسارت خواهد بود. حال مشخص است که عبارت «شوخی تلخ» از جانب یک سخنگوی دولتی که همکاری نزدیک با دولت چین دارد چه تبعاتی میتواند داشته باشد. هر چند ما آن را یک بحث تخصصی بدانیم و سعی کنیم آن را از سیاست جدا کنیم چرا که هر بحث تخصصی در نظام بینالملل ممکن است پیامدهای سیاسی و حقوقی داشته باشد.
۳- در این راستا نه تنها به خاطر حمایت از یک دولت خارجی که به یاری ما شتافته است، بلکه به خاطر سیاست اصولی کشورمان نمیتوانیم با اظهارنظرهای بیمحابا موافق باشیم. واقع امر این است که دولت آمریکا رویه خطرناکی ایجاد کرده است که ممکن است دیر یا زود دامن همه کشورهای جهان را بگیرد. دولت آمریکا سایر کشورهای جهان را با قانونگذاری داخلی خود یا از طریق نهادهای قضایی داخلی بر اساس دلایل کلی و نامفهوم تنبیه میکند. این اقدام نقض یکی از بنیادیترین اصول حقوق بینالملل یعنی اصل برابری حاکمیتها است که بر اساس آن هیچ کشوری بر کشور دیگر حاکمیت و برتری ندارد تا او را تابع قوانین و احکام قضایی خود کند. ایران سالها است که قربانی این اقدام غیرقانونی آمریکا است و بر اثر این اقدام میلیاردها دلار ثروت کشور ما به غارت رفته و دزدیده شده است. بنابراین دولت ایران نمیتواند با اظهارنظری که مقوم یک عمل خلاف قانون باشد، موافق باشد.
۴- بخش دیگری از اظهارنظرهای مطرح شده در خصوص این گفتوگوی توییتری و ورود سخنگوی وزارت امور خارجه، معطوف به نوع مناسبات و روابط ایران و چین بوده است. شاید بیان یک نکته در مورد آن نیز خالی از لطف نباشد. حقیقت این است که آمریکا فرصتهای زیادی را در رابطه با ایران و غرب آسیا از دست داد. به نظر میرسد مشکل اصلی سیاست خارجی آمریکا در قدرت این کشور است که دیپلماسی این کشور خلاقیت و ابتکار عمل خود را از دست بدهد و بیش از آنکه از تفکر و تعقل خود استفاده سعی کند، از تحکم و چماق خود استفاده کند. آمریکا به ویژه دولت فعلی این کشور هیچ وقت سعی نکرده است به ایران احترام بگذارد و در عین حال انتظار دارد که ایران نسبت به تحولات پیرامون خود بیتفاوت باشد و زمین بازی را به او و دستنشاندههایش واگذار کند. چنین انتظاری از کشور بزرگ و قدرتمندی مانند ایران نه از منطق حقوقی برخوردار است، نه منطق سیاسی دارد و نه از دیدگاه واقعگرایی انتظار بجایی است.
نباید فراموش کرد که در ابتدای شیوع کرونا در ایران برخی از مقامات آمریکا از این اتفاق ابراز خوشحالی کردند و گفتند که کرونا باعث خواهد شد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران به ثمر بنشیند. از سوی دیگر و با وجود درخواستهای مکرر شخصیتها و دولتها از آمریکا برای لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران از چنین اقدامی خودداری کرده است. این رویکرد نه فقط از منظر انسانی و سیاسی، از منظر کارشناسی هم فعالیتهای جامعه جهانی در مقابله با کرونا را ناکام میکند و مانع از این میشود که زنجیره جهانی کرونا بشکند.
از سوی دیگر، سیاستها و رویکردهای ایران و چین در موضوعاتی مانند مخالفت با یکجانبهگرایی، حفظ نظم و امنیت بینالمللی، مخالفت با بکارگیری زور در روابط بینالمللی و بسیاری از مفاهیمی که لازمه تداوم حیات جامعه بینالمللی است، با هم مطابقت دارد. اشتراکات بین چین و ایران خیلی بیشتر از اختلافنظرهای این دو کشور است. بر همین اساس دو کشور در بسیاری از مسائل بینالمللی از یکدیگر حمایت میکنند و توانستهاند شراکت خوبی در روابط دوجانبه و مناسبات بین الملل ایجاد کنند.
زندگی در دنیای امروز الزامات خود را دارد. در این دنیا بدون ائتلافسازی و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود درعرصه بینالملل تامین منافع ملی بسیار مشکل خواهد بود. با عنایت به سیاستهای خصمانه آمریکای ترامپ، ایران سعی میکند بر اساس سیاست نگاه به شرق با همتاهای چینی و روس خود ائتلافی ایجاد کند تا بتواند در تقویت چندجانبهگرایی و حفظ صلح و امنیت بینالمللی قدمهای موثری بردارد. ایران بجای درخواست از یکجانبهگرایان برای عدم اجرای سیاستهای اجبارآمیز یکجانبه به دنبال این است فضایی ایجاد کند که در آن چنین اقداماتی قابل اجرا نباشد. ایران نمیتواند به خاطر وعدههای توخالی کشور را در بلاتکلیفی استراتژیک نگاه دارد و این کار مستلزم حمایت متقابل ایران و دوستانش از یکدیگر است.
در چنین شرایطی انتظار میرود افکارعمومی همانطور که به نظر کارشناسی سخنگوی محترم وزارت بهداشت احترام میگذارد که حتما قابل احترام هست، از موضع دغدغهها و رویکرد کارشناسی دستگاه دیپلماسی هم به این موضوع نگاه کند این امر شاید بتواند خاتمهدهنده بحث و جدل پیرامون موضوعی باشد که نباید تا به امروز ادامه مییافت.
*کارشناس روابط بینالملل