«کران کلاوس پاتل» استاد تاریخ اروپا در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ در یادداشتی برای نشریه دی سایت به ضعف های اتحادیه اروپا در مواجهه با بحران کرونا پرداخته است.
او می نویسد: در حال حاضر اروپایی ها نسبت به کرونا احساس یکسانی دارند. اما آنها در چند هفته گذشته هماهنگی ضعیفی در این امر داشته اند و هر کشوری ابتدا به فکر خود بوده است.
دولت های ملی و حتی واحدهای کوچکتر در ایالت های فدرال سعی کردند توانایی خود را در عمل نشان دهند. مرزها در حال بسته شدن بودند و مسابقه ای برای سازماندهی لباس های محافظ و تجهیزات تنفسی در بازار جهانی آغاز شد.
رویکردهای سیاسی در مبارزه با بیماری همه گیر نیز تفاوت چشمگیری داشتند و به سختی هماهنگ بودند؛ هلند، انگلیس یا سوئد مدتهاست از رویکردی 'لیبرال' پیروی می کنند که مبتنی بر بالاترین درجه است.
در آلمان، تحت فشار کشورهای مختلف، دولت توانست محدودیت های جدی تری اعمال کند. ایتالیا قبلاً اقدامات بسیار شدیدتری انجام داده بود. فرانسه، اسپانیا و رومانی به زودی مسیری مشابه را طی کردند؛ در حالی که دولت «ویکتور اوربان» در مجارستان از این بحران استفاده کرد و این امر گامی برای یک ساختار اقتدارگرا در سیستم سیاسی اروپایی شد.
در این میان اتحادیه اروپا کجا بود؟ مانند دولت های ملی، کمیسیون اروپا تحت رهبری «اورسولا فون در لاین» که کارش را در دسامبر گذشته آغاز کرده، گرفتار بحران شد. برای مدت طولانی، فقط سخنان ناعادلانه از بروکسل شنیده می شد.
این مساله با رویکردهای نخبگان سیاسی ارتباط دارد؛ زیرا اگر پاریس، مادرید، برلین و سایر پایتخت ها به فکر همکاری نباشند، از بروکسل هیچ کاری برنمی آید. با این حال، برای رهبران ملی امروز، نسبت به نسل «فرانسوا میتران» و «هلموت کهل» انتخاب اروپا دشوارتر است.
اما این تنها دلیل وضع موجود نیست. اتحادیه اروپا تقریباً قابلیتی در بخش بهداشت ندارد و همین امر باعث می شود اقدامات سریع و هدفمند مانند ایجاد مراکز درمانی یا تعیین استانداردهای تست بیماری یکسان در همه کشورها بطور قابل توجهی دشوار شود.
اتحادیه اروپا حداقل بدون مذاکرات طولانی در مورد مسئولیت ها نمی تواند این کار را انجام دهد. تصور غلط مبنی بر کنترل بروکسل از برلین، که در بعضی از مناطق جنوب اروپا گسترده است، کمکی نمی کند.
ابزارهای ضروری برای پاسخ به بحران کرونا صرفاً خارج از حوزه صلاحیت اتحادیه اروپاست.
از نظر تاریخی، الگوهای سیاسی کنش امروز یادآور چگونگی واکنش کشورهای اروپای غربی در برابر شوک های اقتصادی دهه ۱۹۷۰ است. آنها نجات خود را در درجه نخست در راه حل های ملی جستجو کردند. اما تنها پس از آنکه صحبت از لزوم همکاری بین المللی شد، مجامع اروپایی ترجیح داده شدند.
این مساله در مورد شورای اروپا نیز صادق است که به تدریج در دهه ۱۹۷۰ توسعه یافت. امروز اتحادیه اروپا بدون جلسات منظم سران کشورها و دولتها غیرقابل تصور است. علاوه بر این، الگوهای عمل در طول دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ تغییر یافته است؛ پس از تلاش های انفرادی ملی، نهادهای اقتصادی و مالی اروپا اثبات کردند که می توانند در مبارزه با بحران مفید باشند، از این رو کشورهای عضو به طور فزاینده به بروکسل اعتماد داشتند. بدون این منحنی یادگیری، روح خوش بینی مرتبط با پروژه اروپا در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ قابل درک نیست.
۲۰۲۳
نظر شما