«رضا حسنزاده» یکی از مدافعان شاخص تاریخ باشگاه استقلال محسوب میشود، مدافعی که رکورد عجیب غریبی در فوتبال ایران دارد، وی سه بار در فینال لیگ قهرمانان آسیا به میدان رفته است و بعید به نظر میرسد بازیکن دیگری به این مهم برسد.
زدن گل در فینال لیگ قهرمانان آسیا؛ به طور حتم اتفاق ویژهای در دوران فوتبالی شما است؟
از اینکه شانس با من همراه بود و زننده یکی از گلهای استقلال در فینال لیگ قهرمانان آسیا در سال ۱۹۹۰ بودم، بسیار خوشحال هستم.
به طور حتم لحظه به لحظه این گل را به خاطر دارید؟
در نیمه اول یک خطا به سود استقلال اعلام شد، «مجید نامجومطلق» پشت توپ ایستاد، به بهترین شکل ممکن آن را سانتر کرد و من توانستم دروازه لیائونینگ چین را با سَر باز کنم.
حریق قدرتمندی در فینال داشتید؟
مگر میشود تیم ضعیفی به فینال مهمترین و معتبرترین فینال باشگاهی قاره آسیا راه پیدا کند. این تیم یکی از بهترینهای چین بود که چند سال پشت سر هم به مقام قهرمانی رسیده بود.
هدایت آن تیم بر عهده مرحوم پورحیدری بود؟
جا دارد از زنده یاد «منصور پورحیدری» حرف بزنم که در سال ۱۹۹۰ هدایت استقلال را برعهده داشت، بدون شک او نقش پررنگی در این قهرمانی داشت و برای همیشه نام و یادش در باشگاه بزرگ استقلال به نیکی خواهد ماند.
استقلال آن روزها تیمی رویایی بود، تیمی که ستارهای فوتبال ایران در آن عضویت داشتند.
استقلال در دهههای ۶۰ و ۷۰ تیمی رویایی داشت و اگر به افتخارات این تیم در ایران و حتی آسیا نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد اغلب جامهای آبیپوشان در این سالها بدست آمده است. استقلال سال ۱۹۹۰ یک تیم رویایی داشت که دیگر تکرار نخواهد شد. «علی پروین» که هدایت تیم ملی را برعهده داشت ۱۳ بازیکن استقلال را دعوت میکرد، یعنی ۱۱ بازیکن اصلی و ۲ بازیکن ذخیره و این نشان میدهد چه تیمی بود.
چطور شد به استقلال آمدید؟
من فوتبال را از زمینهای خاکی خیابان عباسی شروع کردم، چهار تا آجر میگذاشتیم و از صبح تا شب دنبال توپ میدویدیم، در سن ۱۲ سالگی به راهآهن رفتم و در تمام ردههای این باشگاه بازی کردم، بعد یکی از اطرافیان استقلال مرا با خود به باشگاه برد و خیلی زود قرارداد بستم، سال ۶۸ بود. چند روز بعد نیز مقابل پرسپولیس در جام حذفی به میدان رفتم.
همان مسابقه که استقلال شکست خورد؟
در ضربات پنالتی مغلوب پرسپولیس شدیم، یکی از پنالتیزنهای استقلال در این مسابقه بودم و توپم را تبدیل به گل کردم اما در نهایت شکست خوردیم. اتفاقا خاطره جالب از آن مسابقه دارم.
چه خاطرهای؟
۲ بازیکن پرسپولیس در این مسابقه توسط من مصدوم شدند، یکی مرحوم «فریبرز مرادی» بود که پایش شکست و یکی هم «محمدحسن انصاریفرد» که دندهاش شکست.
چند سال در استقلال حضور داشتید؟
۱۱ سال بازیکن استقلال بودم و با افتخار برای این تیم بازی کردم، در تمام این سالها از خیلی تیمها پیشنهادات مالی خوب داشتم اما به عشق استقلال ماندم و برای این تیم بازی کردم. دلیلش نیز کاملا مشخص است، عاشق استقلال بودم و حاضر نبودم تحت هیچ شرایطی پیراهن تیم محبوبم را از تنم خارج کنم.
از پرسپولیس نیز پیشنهاد داشتید؟
تازه یک سال از حضورم در استقلال گذشته بود که در خانه بودم که دیدم یک مینیبوس از هواداران پرسپولیس آمدند در خانه تا من را راضی کنند به پرسپولیس بروم. ۲ شانه تخممرغ گرفتم و به همه آنها شام دادم و گفتم من عاشق استقلال هستم.
یک رکورد عجیب غریب در فوتبال ایران دارید که شاید هیچ وقت بازیکن دیگری به آن نرسد؟
من سه مرتبه با استقلال در فینال لیگ قهرمانان آسیا راه یافتم. در سال ۱۹۹۰ با این تیم قهرمان شدم و در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ نیز ۲ عنوان نایب قهرمانی را با استقلال در کارنامه دارم و البته یک مرتبه نیز با آبیپوشان در جام باشگاههای آسیا سوم شدم که این یک رکورد در بین فوتبالیستهای ایرانی است. بدون اغراق میگویم هر ۲ باری که نایب قهرمان آسیا شدیم، شایسته قهرمانی بودیم اما با بدشانسی از این مهم باز ماندیم.
بازی با جوبیلو ایواتا اوج حسرت شماست، ورزشگاه آزادی و شکست تلخ برابر نماینده ژاپن.
فرصتهای زیادی برای گلزنی در این مسابقه داشتیم و میتوانستیم به راحتی برنده شویم اما توپهایمان تبدیل به گل نشد تا روی ۲ اتفاق گل بخوریم و در عین شایستگی نایب قهرمان شویم. روز تلخی بود که هیچ وقت فراموش نمیکنم. ناصر حجازی شایسته آن بود تا با استقلال قهرمان آسیا شود اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
کار کردن با «ناصر حجازی» چطور بود، خاطرهای از او دارید؟
یک مربی فوقالعاده که کار کردن با وی لذت زیادی داشت. یک خاطره جالب از او دارم؛ دیدار با الهلال عربستان که بازی سخت و دشوار و از اهمیت زیادی برای هر ۲ تیم برخوردار بود. ۲ بر صفر جلو افتادیم که من اخراج شدم، حسابی به هم ریخته بودم و دعا میکردم که مبادا استقلال بازی را از دست بدهد، کلی نذر کردم تا برنده از زمین خارج شویم، وقتی سوت پایان مسابقه زده شده نفس راحتی کشیدم.
بعد از جدایی استقلال به استقلال رشتی رفتید که سرمربی آن ناصر حجازی بود؟
بعد از اینکه برای استقلال دیگر نتوانستم بازی کنم به استقلال رشت و بار دیگر شاگرد ناصر خان حجازی شدم. بعد هم یک سال در اکباتان بازی کردم و کفشها را آویزان کردم.
نظر شما