در روزهایی که به دلیل شیوع گسترده ویروس کووید ۱۹، جهان در قرنطینهای کمسابقه به سر میبرد و انسان تنهایی بزرگی را تجربه میکند، به نظر میرسد آنچه بیش از هر چیز دیگری به یاری بشر آمده تا تحمل دیوارهای خانه را برایش سهلتر سازد، فرهنگ و هنر است. در این روزگار کرونایی فرهنگ و هنر به سان بال پرواز آدمیزادِ مانده در قرنطینه است؛ انسانی که اگرچه کرونا پای رفتن در میان جمع را از او گرفته اما با بالهای فرهنگ همچنان میتواند در جهان اندیشه و رویا به پرواز در آید.
در روزهای قرنطینه بزرگ جهانی، در کنار نفس کشیدن طبیعت، آسمان و زمین، حیوانات، جنگلها وگیاهان، انسان نیز توانست بعد از مدتها یک بار دیگر با خودش روبرو شود، خودش را بیشتر بشناسد و از گرایش ذاتیاش به فرهنگ و هنر بیش از گذشته آگاه شود.
پس از حضور بلامنازع کرونا در جهان، اغلب انسانهایی که به قرنطینه اجباری رفتهاند، بیشک به این نتیجه رسیدهاند که از میان تمام موهبتهایی که طبیعت به آنان بخشیده، روحشان قرابت عجیبی با فرهنگ و هنر دارد؛ موهبتی که گویی در عصر شلوغ و سرسام آوری که در آن زیست میکنیم به گوهری گمشده میمانست که حالا بشر آن را در انزوا و خلوت خود بازیافته است. این روزها برخی در قرنطینه به کتاب خواندن روی آوردهاند و برخی به کتاب نوشتن. یک نفر نقاشی میکشد و دیگری به خیاطی میپردازد. یک نفر عکاسی میکند در حالیکه همسایهاش ساز مینوازد و همسرش در قرنطینه به هنر آشپزی روی آورده است.
این روزها، روزهای عجیبی است. معلوم نیست که انسان به فرهنگ روی آورده یا فرهنگ، این اکسیر زندگی، برای نجات انسانِ در قرنطینه خود را به او رسانده است. هر آنچه باشد در روزگار کرونایی و در میان انبوه خبرهای ناگوار و تلخ، این تلاقی دوباره انسان و هنر اتفاق میمونیاست، زیرا این هنر است که انسان را با بالهای تخیل به آسمان فراخِ اندیشه و آگاهی رهنمون میسازد و چون آینهای در برابر او خود حقیقیاش را برایش آشکار میسازد؛ آنگونه که «فردریش نیچه» فیلسوف و شاعر آلمانی در باب نقش فرهنگ در خودشناسی انسان میگوید: «باید گهگاه به کمک هنر از خود بدر آییم و فاصله بگیریم و از بالا بر خود بگرییم یا بخندیم.»
بیشک فرهنگ در این جهان کرونا زده که میتوان آن را روزگارِ دورافتادگی انسان از انسان نامید، توانست راه نجاتی باشد و مرهمی شود بر زخم تنهایی بشر. از این رو است که بیشتر بزرگان علم و ادب و اغلب فلاسفه و اندیشمندان بر این باورند که فرهنگ انسان را از درد و تنهایی میرهاند.
«آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی در ستایش فرهنگ و هنر به عنوان تسکینی برای آلام آدمی اینگونه میگوید: «هنر نوعی رستگاریست، ما را از خواستن یعنی درد و رنج آزادی می بخشد و تصاویر زندگانی را دلرباتر می کند.»
«فرناندو پسوآ» شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی پرتغالی نیز در باب اهمیت هنر برای دردزدایی از انسان اینطور گفته است: «هنر ما را به گونهای رویایی از درد هستی رها میسازد.»
کرونا به ما آموخت که در سنگلاخهای زندگی این هنر است که مسیر رهایی را به بشر رهنمون میشود و به زندگی انسان معنایی دوباره میبخشد.
«اگنس مارتین» نقاش کانادایی- آمریکایی در همینباره میگوید: «هنر نمایانگر وفاداری ماست به زندگی.»
«وینسنت ون گوگ» نقاش شهیر هلندی نیز در جملاتی که نشان میدهد انسان معنای زندگی و زنده بودن را بیش از هرچیز با هنر درک میکند گفته است: «تنها زمانی که احساس میکنم زندهام زمانی است که نقاشی میکنم.»
هنر حیاتبخش و زندگیبخش است و بی شک راه تعالی انسان از شاهراه فرهنگ و هنر میگذرد.
آنجا که «حافظ شیرازی» میسراید: «گر در سرت هوای وصال است حافظا/ باید که خاک درگه اهل هنر شوی»، به همین خاصیت هنر اشاره دارد؛ خاصیتی که روح آدمی را تعالی میبخشد و انسانیتِ انسان را از فرش به عرش میرساند.
یا آنجا که «جبرانخلیلجبران» شاعر، نویسنده و فیلسوف لبنانیتبار به زیبایی میگوید: «هنر گامی است که از طبیعت به سوی لایتناهی برداشته میشود»، نشان از روح تعالی بخش هنر دارد.
در ستایش فرهنگ و هنر بسیار گفتهاند و بسیار نوشتهاند.حالا تجربه قرنطینهای به وسعت جهان، حقانیت این گفتهها را روشن ساخته است؛ حقانیت این جمله معروف از «ویل دورانت» نویسنده و تاریخنگار شهیر که میگوید: «آنجا که طبیعت متوقف میشود هنر کارش را آغاز میکند.»
حالا زندگی در شهرها و خیابانهای جهان تا حد زیادی متوقف شده اما هنر در میان مردمِ دورمانده از هم جاریتر از همیشه است و به قول ویل دورانت کارش را آغاز کرده است. درگیر شدن با کرونا؛ این دشمن مشترک بشر به ما آموخت که باید بیش از اینها به فرهنگ و هنر بها داد، زیرا هنر دیریاب و زمان شتابان است و هنر روح حقیقی یک جامعه است. کرونا همچنین به ما آموخت که هنرمند حقیقی قدر بسیار دارد زیرا هم او است که روح هنر را به جامعه تزریق میکند و جامعه را با فضیلت هنر آشنا میسازد. پس باید قدر هنرمند را پیش از مرگش بدانیم زیرا او نقطه اتصال روح انسان است با هنر و به قول «آندره ژید» نویسنده نامدار فرانسوی از همکاری میان خداوند و هنرمند است که هنر خلق میشود.
تهران- ایرنا- در روزهایی که وحشت از بیماری مرگبار کرونا سراسر جهان را فراگرفته و میلیونها انسان را میان دیوار خانههایشان حبس کرده، آنچه برای تحمل این شرایط دشوار به یاری بشر آمده فرهنگ و هنر است.
نظر شما