«سید مهدی ابطحی» کاپیتان نخستین تیم ملی فوتسال ایران که ۶۰ بازی ملی را در کارنامه خود دارد. او از خاطرات خود به عنوان فوتبالیست در کنار «علی پروین» و قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن و نیز تجربههای خود به عنوان بازیکن تیم ملی فوتسال در کنار مایلیکهن و کسب عنوان چهارم در جام جهانی در گفت و گو با ایرنا سخن گفت.
ابطحی مدتی به عنوان کمک مربی رونلد کوخ سرمربی تیم فوتبال استقلال و نیز سرمربی تیم فوتسال استقلال فعالیت میکرد و پس از آن سرمربیگری تیمهای مختلف لیگ برتر را برعهده گرفت و اکنون نیز مدیرفنی تیم ملی فوتسال زنان است.
خاطرات این بازیکن اسبق تیمهای ملی فوتبال و فوتسال ایران را میخوانیم:
در اولین تیم ملی فوتسال بازی کردم
در گذشته در کوچه بازی کردن رایج بود. در دوران کودکی دروازهای را با سنگ میساختیم و فوتبال بازی میکردیم. بیاد دارم در سال ۱۳۵۰ در هشت سالگی در ماه رمضان فوتبال بازی کردن را آغاز کردم. به مدرسه البرز در چهار راه کالج میرفتم. در این مدرسه چندین دروازه گذاشته بودند و شرایط برای بازی کردن مهیا بود. قبل از شروع کلاس صبح زود میآمدیم و در مدرسه بازی میکردیم. این مدرسه امکانات زیادی چون زمین چمن، بسکتبال، هندبال و تنیس داشت.
در دوران راهنمایی معلم ورزش به من گفت که در فوتبال استعداد زیادی داری بنابراین در تیم نوجوانان وحدت و پس از آن در تیم بزرگسالان وحدت بازی میکردم. خانه ما در خیابان ۱۷ شهریور بود و اطراف آن کلی زمین خاکی و سالن فوتبال بود. در این زمین و سالنها بازی میکردم و بزرگان محل هم برای دیدن این مسابقات میآمدند. در ۱۳۵۸ قبل از رفتن به سربازی مسوولان ورزش کشور اردویی را برای فوتبالیستها برگزار و ۶۰ بازیکن از تیمهای مختلف را برای انتخابی تیم ملی دعوت کردند. در همان سال ۵۸ بود که تیم ملی فوتبال شکل گرفت. پس از آن یک اردوی دیگر برگزار شد و ۳۰ بازیکن را برای تیم ملی انتخاب کردند که من جزو آنان بودم. در سال ۶۲ برای تیم ملی ۲ بازی دوستانه با چین انجام دادیم یک دیدار را بردیم و دیگری را مساوی کردیم.
وقتی به خدمت سربازی رفتم در آنجا نیز در سال ۶۳ برای تیم منتخب ارتش در بازیهای نظامیان جهان در الجزایر بازی کردم. در آن زمان باید تیم ملی برای حضور در مسابقات قهرمانی آسیا در سنگاپور آماده میشد اما چون در ارتش بودم نمیتوانستم به این مسابقات بروم. در سال ۶۴ خدمتم تمام شد و دوباره به تیم ملی دعوت شدم. در آن زمان «علی پروین» سرمربی تیم ملی بود. باید خود را برای حضور در بازیهای آسیایی پکن با عنوان المپیک آسیایی ۱۹۹۰ آماده میکردیم.
پروین روی تپهها پرسپولیس را قهرمان کرد
پروین بدون هیچ امکاناتی، اردویی را برای ما تدارک دید و در زمین چمن ورزشگاه شهید شیرودی تمرین میکردیم. ناگفته نماند که این زمین چمن خیلی کمی داشت. وضعیت زمین هم خوب نبود. پروین ما را هر روز به تپههای داوودیه میبرد و ما را مجبور میکرد تا بدویم. میگفتم آقا تو این تپهها بدویم گفت این تپهها بهترین جا است زیرا پرسپولیس را به اینجا میآوردم و روی این تپهها این تیم را قهرمان کردم. وقتی به پکن رسیدیم در هتل شیکی اقامت کردیم و تمامی تیمها نیز در آنجا بودند. خیلی از تیمها در آن بازی مجلاتی را از کارهایی که برای آماده شدن برای این مسابقات کرده بودند منتشر کردند. از استخر خصوصی گرفته تا آب درمانی و بسیاری از کارهای دیگر که در مجلات چاپ شد. با «محمد پنجعلی» نشسته بودیم و برگشت به من گفت این مجله مخصوص اقدامات تیمهای کرهجنوبی و چین برای حضور در این مسابقات است. همه تیمها مجله داشتند و حتی دیدارهایی که قبل از این مسابقات با تیمهای مختلف داشتند را در این مجله چاپ کرده بودند. پنجعلی گفت ما که روی تپهها دوییدیم و شرایط و امکانات خوبی نداشتیم اگر مجلهای هم بود چه چیزی از ما میخواست منتشر کند.
با پروین فقط قهرمانی بدست می آوردیم
در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن قهرمان شدیم. علی آقا بعد از قهرمانی از این ور به آن ور میپرید و از خود بیخود شده بود. دست خودش نبود. انگار بیحس شده بود. شرایط خاصی بود از لحاظ روانی این اتفاق برای خیلیها میافتد. کرهجنوبی و بسیاری از تیمهای دیگر از قهرمانی ما متعجب شدند. هر چند او مدت زیادی را در تیم ملی سپری نکرد اما تجربهام با پروین قهرمانی است و سرمربی موفقی بود. وی به ما ۱۰۰ هزار تومان پاداش داد.
فنیترین بازیکن جهان شدم
هر چند در تیم ملی فوتسال هم همزمان با فوتبال حضور داشتم و همزمان کاپیتان تیم ملی فوتبال و تیم ملی فوتسال بودم. در آن زمان مسابقات جام رمضان برگزار میشد و تیم وحدت، استقلال و پرسپولیس در این جام شرکت میکردند. تیم ملی نیز از میان بازیکنان این تیمها در سال ۷۰ تشکیل شد بنابراین اولین تیم ملی برای حضور در مسابقات مقدماتی و انتخابی جام جهانی ۱۹۹۲ در مسقط عمان تشکیل شد و ما با ۲ برد مقابل کویت و عمان به عنوان یکی از ۲ تیم آسیایی جواز حضور در جام جهانی را بدست آوردیم و من آقای گل این بازیها شدم. آن زمان «محمد مایلیکهن» سرمربی تیم بود. با او راهی دومین دوره جام جهانی فوتسال در سال ۱۹۹۲ در هنگکنگ شدیم و به مقام چهارم دست یافتیم و من به عنوان فنیترین بازیکن جهان شناخته شدم. ۶۰ بازی ملی در فوتبال و فوتسال داشتم.
معلم ریاضی بودم
در تیم باشگاهی بهمن بازی میکردم، اما پس از مدتی پایم آسیب دید و باید جراحی میکردم. پروین رفته بود و من هم داشتم فراموش میشدم. پس از مدتی از فدراسیون به من زنگ زدند که چرا به تیم ملی نیامدم و گفتم پایم آسیب دیده و فدراسیون هم امکاناتی در اختیارم نگذاشت. سال ۷۲ بود و ۳۰ سال داشتم و همچنین از ۲۲ سالگی به عنوان معلم ریاضی در آموزش و پرورش فعالیت میکردم. با وام گرفتن پایم را عمل کردم و نمیتوانستم دیگر بازی کنم. در سال ۷۴ به عنوان مربی دوره دیدم. شروع کارم با تیمهای فوتبالی بود. سرمربی یک تیم در لیگ دست ۲ کشور بودم. پس از آن سرمربی تیم نوجوانان سایپا و بعد از آن تیم جوانان امید شدم.
استقلال را قهرمان کردم
پس از مدتی به عنوان مربی در کنار «رولند کوخ» سرمربی آلمانی تیم استقلال فعالیت کردم. در سال ۷۸ برای نخستین مرتبه لیگ برتر فوتسال تشکیل شد. «علی فتحاللهزاده» مدیرعامل استقلال بود به من گفت که میخواهم تیم فوتسال استقلال را راهاندازی کنم و تو هم سرمربی این تیم باش. وی گفت که هم کمک مربی فوتبال و سرمربی فوتسال استقلال باش و میخواهد امسال استقلال قهرمان لیگ برتر شود. گفتم خیلی سخت است که هر ۲ سمت را داشته باشم. بالاخره سرمربی استقلال شدم و این تیم را قهرمان کردم. پس از آن سرمربی تیم پیمان شدم و استقلال هم بدلیل مشکلاتی نمیخواست در لیگ فوتسال بماند بنابراین ۴ نفر از بازیکنان استقلال به تیم پیمان پیوستند اما در آن زمان که سال ۸۰ بود «فتحاللهزاده» دوباره تصمیم گرفت تا استقلال در فوتسال بماند اما تیم خالی از بازیکن شده بود. ۲ بازیکن قراردادی با پیمان به استقلال بازگشتند. فتحاللهزاده گفت تو هم به استقلال بازگرد اما مدیرعامل پیمان به من گفت اجازه نمیدهد تا به این تیم بازگردم بنابراین ماندم و نایب قهرمانی را برای پیمان رقم زدم اما آن سال باز هم استقلال قهرمان شد.
پس از پیمان سرمربیگری تیم فراز قم را برعهده گرفتم که نایب قهرمان شد. پس از آن با تیم «شنسا» ساوه قرارداد بستم. ارم کیش و منصوری قرچک و گیتی پسند اصفهان را نایب قهرمان و ایران خودرو را قهرمان کردم. سرمربی ملی حفاری خوزستان بودم که چهارم لیگ برتر شد. در سال ۹۰ سرمربی تیم دانشجویان بودم و در نخستین دوره بازیهای آسیایی با تیم ب شرکت کردیم و قهرمان شدیم.
بعد از آن نیز سرمربیگری تیمهای شهرداری ساری، زاگرس خوزستان، استقلال ماهشهر را برعهده داشتم. همچنین سرمربی تیمهای پایه فوتبال سایپا و تیم نوجوانان سایپا و امید پاس بودم. مدیر فنی تیم زنان صنعت نفت آبادان و حفاری خوزستان بودم. این تیمها را در لیگ برتر قهرمان و نایب قهرمان کردم. هر چند ناگفته نماند که عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال هم بودم. در سال ۹۷ و ۹۸ نیز مدیر فنی تیم فوتسال زنان سایپا بودم و اینک مدیر فنی تیم ملی فوتسال زنان هستم و باید ببینم که چه کارهای اساسی باید برای پیشرفت این تیم انجام داد.
نظر شما