«اُدری پالما» جامعهشناس و متخصص بیماریهای تنفسی و روبرت ردیکر، فیلسوف در یادداشتی در تارنمای فرانسوی سود ائوست، نوشتند: زندگی بشر تا پیش از آغاز قرنطینه چگونه بود؟ جهانی شدن، دیجیتالی شدن جهان و انسان؛ عصر سرعت که آدمیان را به دویدن فرا میخوانَد و فرصت نفسکشیدن را از آنان ربوده است.
اقتصاد و زندگی دیجیتالی بر این باور بود که میتواند نفس کشیدن و ضرورت آن را از صحنه روزگار محو کند. جهانی مملو از تخریبِ تنوع زیستی و آلودگیهای جوی ... ما در میان انسانهایی میزیستیم که فرصت زندگی کردن نداشتند؛ همانهایی که ملزومات تولید و مصرفگرایی دیوانهوار، فرصت زیستنشان را به یغما برده بود. زندگی در دنیایی بدون نفس و در میان انسانهایی که نفس نمیکشیدند؛ دنیایی ضد انسان که نه در قالب جسم و نه در ماوراءالطبیعه آن امکان نفس کشیدن نداشت.
ما در میان انسانهایی میزیستیم که فرصت زندگی کردن نداشتند؛ همانهایی که ملزومات تولید و مصرفگرایی دیوانهوار، فرصت زیستنشان را به یغما برده بود.
اکنون ویروس کرونا نه فقط نفَسِ انسان، که نفسهای جهان ما را به شماره انداخته است ...! چگونه این ویروس کوچک، عقربههای زمان را در جهانی بزرگ متوقف کرده و هیچ انسانی در هیچ جای جهان از آن مَفر و پناهی ندارد!
آری به راستی یکی از پیامدهای جهانیسازیِ مادیگرایانه انسانها، آن است که پدیدار شدن این ویروس در نقطهای دور افتاده از این کره پهناور، نگرانیها را هم جهانی میسازد!
قدرت این ویروس، در برابر ایدئولوژی حاکم و دروغین سردمداران جهان، دیده شدن دوباره ارزشهای انسانی و اجتماعی کسانی است که به حساب نمیآمدند ... . همهگیری کرونا چیزی جز بیماری اجتماعی و روحی تنفسی نیست که از مدتها پیش شیوع یافته و اینک قدم به نظم دنیای مادی ما گذاشته است.
گفتوگو با برخی متخصصان بیماریهای تنفسی که گاه توقف تنفس را شکلی از تفکر در انسان میانگارند، میتواند ما را به دلایل عمیقتری نسبت به این بیماری که جهانی را به حاشیه رانده است، رهنمون سازد.
بحران ویروس کرونا بیانگر بیماری تمدن بشری است که از ماوراءالطبیعه به دنیای مادی و سیاسی انسانها وارد شده است. این بیماری بیش از آن که ذخایر تولیدات مادی جهانیان را خالی کند، هویت تهی انسان مدرن را آشکار کرده است.
انسانی که از دیرباز همواره در پیوند با معنویت بوده است؛ ریشه دو واژه ماوراءالطبیعه و عالم روح، یکی لاتین spiritus (به معنای روح) و دیگری کلمه یونانی pneuma (به معنای جان) است، به نفس کشیدن بر میگردد. تنفس هم دلالت بر حیات مادی یا بیولوژیکی انسان دارد و هم بر پیوند او به عالم روح.
در قرون متمادی، انسان موجودی روحانی و دارای جان تعریف میشد که نفس کشیدن او را به هر دو عالم مادی و معنوی پیوند میخورد. قیچی مدرنیته با به انزوا کشاندن بشر و بریدن هر نوع پیوند او با جهان ناشناخته و طبیعتی که از پیش از حضورش وجود داشته است، او را به موجودی بیجان (بدون نفس) تبدیل کرد.
اکنون انسانِ بدون نفسِ دهههای اخیر، انسانِ امروزی درگیر با ویروس کرونا، انسانی بیجان است ... اینک فرصتی که به شماره افتادن نفسهای جهان پیش روی ما گذارده است، همانا فراخواندن سکوت، درون بینی، بازیافتن حیات درونی و همنشینی با رهپویان عوالم درونی انسان است. فرصت پیوند دوباره با عالم معنا که به لطف یا به اجبار قرنطینه پدید آمده است.
مکس پیکارد (Max Picard) در کتاب «دنیای سکوت» چنین گفته است، «سکوت در کالبد زمان فرو رفته است». آری، پیوند با سکوت پیوند با زمان است. اکنون فرصت بازگشت به ارزشهایی است که فرسنگها از آنها فاصله گرفتهایم، ارزشهایی که به جای افزودن عطش آموختن و شکوفا کردن استعدادهایمان، به عطش قدرت در ما مبدل شده است.
اکنون فرصت بازگشت به ارزشهایی است که فرسنگها از آنها فاصله گرفتهایم، ارزشهایی که به جای افزودن عطش آموختن و شکوفا کردن استعدادهایمان، به عطش قدرت در ما مبدل شده است.
متن فوق شعر سعدی شیرازی شاعر بزرگ ایران زمین را به ذهن متبادر میسازد که:
هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت وجود دارد و بر هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که برآید - کز عهده شکرش به در آید!
آری فرهنگ مشرق زمین و تابش شرارههای آتش ادب پارسی نه فقط جلوهگر اندیشه، معنویت، بازگشت به درون و پیوند با عالم بالاست؛ بلکه میآموزد: نفس کشیدن آدمیان نیز فلسفهای عمیق دارد!
2023
نظر شما