اداور مانه در ۲۳ آوریل ۱۸۳۲ میلادی در پاریس و در خانوادهای ثروتمند دیده به جهان گشود، مادرش یوجین دزیره مونه تحصیلکرده و دستی در نویسندگی داشت و دخترخوانده ولیعهد سوئد چارلز برنادت بود که خانواده سلطنتی سوئد در حال حاضر از نوادگان وی به شمار میروند. پدرش آگوست مونه از مقامات رسمی وزارت دادگستری فرانسه بود که بسیار علاقه داشت، فرزندش راه او را ادامه دهد و در رشته حقوق تحصیل کند و برای همین وقتی فرزندش از آرزوی خود گفت که چقدر دوست دارد تا نقاش شود به شدت با او مخالفت کرد و ادوار را به مدرسه نظامی فرستاد و در ۱۶ سالگی با نیروی دریایی به ریودوژانیرو رفت، پس از بازگشت نتوانست در امتحان ورودی آکادمی نظامی قبول شود و از راه یابی به دانشگاه بازماند تا اینکه دایی وی چارلز فورنیه او را به نقاشی تشویق کرد و با خود به موزه لوور برد و در کلاسهای طراحی ثبت نام کرد و از ۱۸۵۰ تا ۱۸۵۶ میلادی، مانه تحت آموزش نقاش آکادمیک توماس کوتر که یکی از تاثیرگذارترین نقاشان وقایع تاریخی در فرانسه بود، قرار گرفت و با وجود تنش های فکری با استاد خود تا چند سال در همان استودیو ماند و سفرهای زیادی به خارج از فرانسه کرد و از روی کار بسیاری از آثار مشهور کپی برداری کرد. همچنین ادوار مانه با سفر به آلمان، ایتالیا و هلند تحت تاثیر آثاری از نقاشان اسپانیایی دیهگو ولاسکز، فراچسکو گویا و همچنین هنرمند هلندی فرانس هالز قرار گرفت، سرانجام این هنرمند فرانسوی در ۱۸۵۶ میلادی کارگاه خود را باز کرد. سبک او در کارهای این دوران بیشتر با ضربات نرم قلممو، مختصرسازی جزئیات کار و عدم استفاده از رنگهای انتقالی همراه بود. این هنرمند گرانمایه اگرچه روحیه و هدفی محافظه کارانه داشت در عمل با زیرپاگذاشتن بسیاری از قراردادهای سنتی راه جنبش آینده نقاشی مدرن را هموار ساخت.
برخی از ویژگیهای آثار مانه
مانه با وجود آن که در مدرسه هنرهای زیبای پاریس زیر نظر توماس کوتور آموزش دیده بود اما سبک خاص نقاشی او بیشتر برپایه مطالعه آثار استادان قدیم در موزه لوور شکل گرفت. وی با نفی عاطفه گرایی رمانتیک ها بر آن بود که دنیا را بدان گونه که هست به طریقی علمی و غیر شخصی نقاشی کند. وجه مشترک او با امپرسیونیست های جوان را باید در همین طرز نگرش دانست اما اهمیت او در این است که از بسیاری جنبه ها بر امپرسیونیست ها حق تقدم دارد و او یکی از محوریترین هنرمندان در انتقال از رئالیسم به امپرسیونیسم محسوب میشود. شاهکارهای ابتدایی این نقاش فرانسوی «نهار در چمنزار» و «المپیا» نام داشتند، این آثار همواره به عنوان خط مشی برای نقاشان جوان امپرسیونیسم مورد استفاده قرار گرفتند. امروزه این آثار را پایه و اساس تکامل هنر مدرن میشناسند.
امپرسیونیسم در واقع یک جنبش هنری سده نوزدهم است که با ویژگیهایی چون ضربههای کوتاه قلم بر روی بوم، جداسازی رنگها، تأکید بر ترسیم دقیق نور در تغییر ویژگیهای آن و انتخاب موضوعات معمولی شناخته میشود. هنر امپرسیونیسم سبکی از نقاشی است که بر احساس و ادراک لحظهای هنرمند از یک صحنه تأکید دارد؛ این مکتب معمولاً از طریق استفاده از نور و بازتاب آن، ضربههای کوتاه قلم بر روی بوم و جداسازی رنگها، مخاطب را جذب میکند. ادوارد مانه از سردمداران این مکتب به شمار می رود و نقاشی های او در واقع ادامه سبک نقاشی گوستاو کوربه نقاش برجسته سبک رئالیسم به حساب می آید. وی ابتدا به شیوه نقاشی کوربه علاقه مند شد اما به مرور شیوه دیگری را در پیش گرفت و طرز فکر مانه و کوربه متفاوت بود. کوربه به موضوعات عامیانه و توده مردم توجه می کرد و تمایلات چپ داشت اما مانه یک بوژوا بود و موضوعاتش را موافق سنخ فکر بورژوا انتخاب می کرد. مانه خود را از قید موضوعات اخلاقی و اینکه مراعات اخلاق را در هنر رعایت کند، برکنار کرد، البته در این دوران از تاریخ هنر از میان برداشتن قیود اخلاقی اقدامی بود که هر نوخواهی برای آن می کوشید و مانه نیز یکی از آنان بود و سخت هم مورد اعتراض قرار گرفت.
همچنین مانه گاهی با نوعی طنز از روی کارهای ولاسکوئز نقاش اسپانیایی تقلید می کرد با این حال همه کارشناسان هنری اتفاق نظر دارند که در عرصه هنر نتیجه کار است که اهمیت دارد. مانه نیز توانست با نبوغ خودش به یک نقاش کامل در عصر خودش تبدیل شود و البته در این مسیر تقلیدی آگاهانه از هنر ولاسکوئز در علم استفاده از رنگ ها به ویژه در استفاده از رنگ های مشکی و خاکستری داشته است در واقع مانه، ولاسکوئز را کپی نمی کند، بلکه این روح نقاشی ولاسکوئز است که در زمانی و قالبی دیگر متجلی می شود، بنابراین بزرگترین و مشهورترین کارهای مانه مدیون ولاسکوئز هستند، برای نمونه او با الهام از سرباز مرده اثر ایتالیایی سده هفدهم که تا سده نوزدهم تصور می شد متعلق به ولاسکوئز است، تابلوی گاو بازمرده را نقاشی می کند.
شروع کار مانه به عنوان نقاش با مقاومت و مخالفت شدید منتقدین تا هنگام مرگش نیز ادامه داشت اگر چه موفقیت نمایشگاه یادبودی او و پذیرش نهایی منتقدین باعث بالا رفتن اعتبار او شد اما تنها در سده بیستم و بعد از مرگ وی بود که موقعیت او در هنر توسط تاریخ نگاران و منتقدین تثبیت شد. مانه علاقه ای به بازنمایی سنتی نداشت و این اقدام او برای جدا شدن از سنت و باز کردن راه برای امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم کاری بود که مانه با آثار خود برای هنر کرد، او بیشتر روی موضوعات شهری و مدرن تمرکز داشت.
فعالیت های هنری ادوار مانه
یکی از مهمترین تابلوهای این نویسنده فرانسوی اعدام ماکسیمیلیان نام دارد، وی از یک خبر سیاسی تراژیک که نماد شکست سیاست خارجی ناپلئون سوم است، الهام گرفته و یکی از کارآمدترین تابلوهای نقاشی تاریخ را میآفریند. تابلوی قایق نشینان تحولی دیگر در روش او محسوب می شود. وی در این تابلو صحنه ای غرق در نور آفتاب را به نمایش می گذارد که حتی در سایه نیز جلوه ای از نور و درخشندگی به نمایش در آمده است، بعدها بسیاری از نقاشان تحت تاثیر این اثر قرار گرفتند. در واقع ادوارد مانه به عنوان یکی از بحث برانگیزترین هنرمندان زمان خود شهرت داشت و از نگاه منتقدان خود فراتر رفت تا استعداد خود را به اثبات برساند. او با نقاشیهای بیشماری که هنرمندان جوان آن دوران را الهام میبخشید، نشان داد که چطور نوآوری اغلب در جامعه با روی باز پذیرفته نمیشود، اما دروازهای به طرف آینده است.
در میان آثار این نویسنده فرانسوی ۲ شاهکار مذهبی هم می توان دید یکی مسیح مرده و فرشتگان و دیگری تمسخر سربازان به مسیح نام دارند. از دیگر آثار وی ناهار در چمنزار را می توان نام برد که یکی از جنجالی ترین نقاشی های مانه بود، وی این اثر را در ۱۸۶۳ میلادی خلق کرد. ناهار در چمنزار، افزون بر طبیعت بی جانی در یک منظره، چهار نفر را به تصویر می کشد: ویکتورین موران که مدلی مشهور بود، اوژن مانه برادر نقاش، فردینان لینهوف پیکر تراشی که با خواهر مانه ازدواج کرد و زنی خم شده که بی شباهت با ونوس نیست.
مانه با استفاده ای پیچیده از الگوهای سه گوش متداخلی آنها را در کنار یکدیگر می چیند. نوآوری های مانه در ترکیب بندی، تعبیر فضا و اجرای سطح کار تا حدودی متأثر از گرایش رایج به باسمه های ژاپنی بود با پرسپکتیو بیضوی، طرح های خطی و ترکیب بندی های نامتقارن است، بدین سان مانه طیف وسیعی از منابع گذشته و معاصر خود را به کار بست و سبک مستقلی پدید آورد که در نقاشان پیشتاز زمانه اش و نیز هنرمندان نسل های بعد تأثیر فراوان بر جای نهاد. فن کار را از سنت مدارس گرفت که اصول آن به دوره رنسانس باز می گشت و ترکیب بندی اثر، شکل و رنگ، تعبیرش از فضا و کارش با سطح تصویر نتیجه توجهش به استادان کهن و تأثیر پذیریش از روزگار خویش بود.
امیل زولا رماننویس فرانسوی که تحت تأثیر ناتورالیسم آثار مانه قرار گرفته بود در مقالهای مفصل به تعریف و تمجید از کارهای او پرداخت و در مقابل حمله و رفتارهای خصومت آمیز عموم با مانه، او را نماینده تمام هنرمندان ارجمندی میدید که توسط نظر عموم مردم مورد توهین قرار میگیرند. مانه برای قدردانی از او، پرترهای از زولا کشید که در نمایشگاه سالن ۱۸۶۸ میلادی به نمایش در آمد. این اثر پرتره ای مشهور است که در کتاب های تاریخی و دایرةالمعارفی متعدد و به ویژه در کتاب های تاریخ ادبیات فرانسه بسیار آمده است به نظر میرسد این تابلو نیز در ۱۸۶۸میلادی با الهام از پرتره دن دیه گودی آسدو رمان نویش مشهور اسپانیایی که به دست توانای ولاسکوئز کشیده شده پا به عرصه هنر گذاشته است. بعد از بازخورد مثبتی که زولا انتشار داد و حمایتهایی که یک منتقد هنری به نام لویی-ادموند دورانتی از مانه کرد، او در نمایشگاه سالن پاریس و در تابلویی که فانتن لاتور نقاش فرانسوی از او کشیده بود، مورد تمجید قرار گرفت.
همچنین ادوار مونه در ۱۸۷۷ میلادی یکی دیگر از تابلوهای ماندگار خود از دختری تنها را خلق کرد که آرنجهایش را روی میز مرمری یک کافه تکیه داده است. تعدادی اثر معروف دیگر در پی این نقاشی کشیده شدند که تعدادی از آنها ملهم از فضای یک رستوران بود از این دوران به بعد مانه تابلوهای زیادی را با تکنیک پاستل کار کرد.
سرقت یکی از آثار معروف مانه
در مارس ۱۹۹۰ میلادی ۱۳ شی با ارزش تقریبی ۵۰۰ میلیون دلار از موزه ایزابلا استوارت گاردنر در بوستون آمریکا به سرقت رفتند که در میان آنها اثری به نام Chez Tortoni از ادوار مانه وجود داشت. از این سرقت به عنوان بزرگترین دزدی تاریخ یاد میشود و هنوز پس از گذشت سالها نشانی از این آثار نیست. سرانجام این هنرمند و نقاش فرانسوی در ۳۰ آوریل ۱۸۸۳ میلادی دیده از جهان فرو بست.
نظر شما