۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۸:۳۳
کد خبر: 83773240
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آیا کرونا دود شد و به آسمان رفت!؟

۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۸:۳۳
کد خبر: 83773240
زهرا امیری‌|خبرنگار
آیا کرونا دود شد و به آسمان رفت!؟

تهران- ایرنا- چیزی کم از حضور در میدان نبرد نداشت، چیزی شبیه به نبرد تَن به تَن! ماسک را روی بینی و دهانم گذاشتم، شیلد را هم روی صورتم قرار دادم و دستکش هایم را به دست؛ برنامه خبری داشتم و قرار بود مصاحبه در جمع خبرنگارانِ مسوولی را پوشش دهم، بماند که کجا.

قبل از رفتن به برنامه، سرِ ظهر با رعایت فاصله یک و نیم متری در حال صحبت با یکی از همکارانم بودم، کمی نگران بود؛  گفت: من امروز برنامه خبری دارم و فکر نمی کنم خبری از این فاصله اجتماعی در برنامه باشد، همکار دیگرم از آن سو وسط حرفمان پرید و گفت: نرو برنامه! خُب گفتنش آسان است، اما مگر می شود حوزه خبری را به حال خود رها کرد!  حتی اگر پای کرونا در میان باشد...
اگر خبرنگار یا عکاس خبری باشید حتما این روزها با چنین چالشی مواجه شده اید، اینکه برخی حوزه های خبری بدون توجه به شرایط خاص اپیدمی، برنامه خبری حضوری ترتیب می‌دهند و خبرنگاران و عکاسان را برای پوشش به حوزه ها می‌کشانند، دلیلش را هم خدا داند و آنها. حالا اگر فاصله اجتماعی در این برنامه ها رعایت شود اشکالی ندارد، اما کاش رعایت شود! این را هم بگویم بسیاری حوزه های خبری هم هستند که برنامه هایشان به صورت آنلاین برگزار می شود که نه تنها هیچ خللی در پوشش برنامه پیش نمی آید بلکه این تجربه جدید مزیت های بسیاری نیز دارد...
خلاصه که زمان حضور من در برنامه سر رسید، محل برنامه که رسیدم، یک لحظه با دیدن اولین صحنه و گپ و گفت بی فاصله خبرنگاران و عکاسان و تعدادی دیگر با هم، بدون هیچ فاصله ای ایستادنشان کنار هم و از همه جالبتر بدون ماسک و دستکش بودن شان، در همان قدم های اول متوقف شدم. فقط از بین آن جمع ۱۰ نفری، حدود دو سه نفری ماسک داشتند. حاضرین می رفتند و می آمدند تا ببینید کِی مسوول مورد نظر وارد می شود تا مصاحبه اش را ارایه دهد.
انگار وارد تونل زمان شده و به عقب رفته بودم. درست همان روزهای ابتدایی که خبر آمد بیماری در چین به نام کرونا شیوع پیدا کرده و ما در تهران هیچ تصوری از آنچه که قرار بود چند ماه بعد بر سر خودمان و دنیا بیاید، نداشتیم اینکه قربانی های بسیاری در همین شهرمان خواهد گرفت.  
حالا ما در حال جنگ تَن به تَن با کرونا بودیم، بازو به بازو و پنجه در پنجه،  اما چگونه...نابرابر...بدون ایمنی...بدون سپر...بدون زره...بدون کلاه خود...بدون ماسک...بدون رعایت فاصله اجتماعی...بدون دستکش و بدون آگاهی کامل از خطر این دشمن نامرئی!  چرایی بی توجهی و بی اهمیتی به کرونا را نمی دانم اما مگر تمام پزشکان و متخصصان همین کشورمان،  سراسر دنیا و سازمان بهداشت جهانی نگفته اند که باید خودمان را از او (کرونا) در امان داریم تا هم خود سالم بمانیم، هم خانواده و هم دیگران.
حتی امروز که رفتم شیرینی فروشی تا برای افطار، زولبیا و بامیه بخرم نیز پاهایم سست شد! انگار که دیگر کرونا بساطش را جمع کرده و بطور کل از این شهر رفته و من خبر ندارم، دیگر اثر کمی از رعایت اصول و پروتکل های بهداشتی می بینی!  من خودم با چشم خود دیدم که چگونه نگاهم می کردند که کرونا دیگر تمام شده، او چرا تا این حد فاصله می گیرد، نیاز به کلام زبانی نبود، نگاه ها خود گویا بود.  به نظر چند روزی است که دیگر چندان اصول بهداشتی رعایت نمی شود، بطوری که آقای پشت پیش خوان شیرینی فروشی تا مرا دید، زبان به تحسین گشود، آفرین هم دستکش پوشیده ای، هم ماسک زده ای!  
با خودم فکر کردم آیا ویروس کرونا دود شده و به آسمان رفته...؟  خیر، خیال اشتباه نکنیم، او همینجاست، در کنار ما، مقابل ما... بهتر  است هوشیار باشیم، مراقب باشیم و سلامتی خود و دیگران را به خطر نیندازیم. اینجا مراقب خود بودن، یعنی مراقبت از جامعه، مراقبت از بزرگتر،  مراقبت از کوچکتر، مراقبت از پدر، مادر، عزیز، دوست، آشنا، همسایه و حتی تمامی آنانی که نمی شناسیم.

پس لطفا مراقب خودتان باشید!

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha